بعد از پویش خانواده ها و جمع آوری بیش از 11 هزار امضا و افشاگری آقای ایرج مصداقی که از سال 92 مطلبی تحت عنوان گزارش انتشار یافت و داستان آقای امیر یغمایی و داستان ملاقات با مادرش در آلبانی و هجمه ای که دستگاه تبلیغاتی رجوی علیه افراد ، خانواده ها و انجمن نجات به راه انداخته، نشان از سوختگی بسیار است که این گونه افسار پاره نموده و سعی می کنند برای کم رنگ کردن هجمه همگانی علیه فرقه رجوی ابتدا به امضاهای سال 1392 آویزان شده و هر بار تعدادی اسم ردیف کرده و نشان دهد که امضاها مربوط به افراد زندانی است . دستگاه دروغ پرداز فرقه رجوی اکنون برای پر کردن و طولانی کردن امضاها به نیروهای خودی آویزان شده است چون به واقع همه کسانی که امضا نمودند تعدادی فوت نمودند ولی سران فرقه به این اسامی نیاز دارد چون می داند کسی از آنان حسابرسی نمی کند . اگر به لیست جدید امضاها که از مرز هزار گذشته توجه کنیم درخواهیم یافت که همه از اعضای نگون بخت فرقه رجوی هستند که چه بسا خود آنان هم خبر ندارند و برای طولانی کردن لیست اسامی شان را اضافه نمودند. راستی مگر آقای مصداقی در گزارش خود چه مسئله ای را بیان نمود که سران فرقه رجوی اکنون باز به یاد فحاشی علیه وی افتادند . اگر به متن بیانیه دقت کنیم عنوان شده که ما اقدام اخیر ایرج مصداقی که تحت عنوان گزارش 92 انتشار یافته و چیزی جز گردآوری سلسله اتهامات علیه فرقه را به شدیدترین وجه محکوم می کنیم .
آقای مصداقی در گزارش خود به مواردی اشاره نموده که در مناسبات سازمان وجود داشته از فردیت ناب رجوی گرفته تا برقراری دیکتاتوری در مناسبات ، انجام مغزشویی گسترده ، برگزاری طلاق های اجباری ، بیگاری کشیدن از افراد و ممنوع اعلام کردن تماس با خانواده و … . باید گفت فرقه رجوی در سالیان گذشته اصلاٌ تحمل پذیرش هیچ انتقادی خواه از جانب شخص و یا از جانب جریان سیاسی نداشته و همه چیز را با مارک زدن و توهین کردن می خواهد حل کند. از پاسخگویی فرار کند چون خود رجوی در نشست ها عنوان می کرد اگر یک گام عقب نشینی کنیم باید تا ته خط یعنی سی خرداد سال 60 برویم . حال وقتی رهبری یک فرقه این گونه از انتقاد به خود و سازمانش ترس دارد چگونه می تواند مدعی آزادی خواهی شود .
اکنون هم سران فرقه رجوی برای اینکه کم نیاورند شروع به پر کردن لیست امضاءها نمودند و به سراغ نیروهای خود رفته تا شاید آمار را بتوانند بالا ببرند .
در محور 4 این بیانیه آمده است ما سوءاستفاده از خون، شرف و هویت کسانی که تا لحظهٔ مرگ آشتیناپذیر مانده و سرفرازانه بر طنابهای دار بوسه زدند را جهت برآوردن امیال شخصی که توسط ایرج مصداقی سالهاست انجام میگیرد را بهعنوان اقدامی ناشایست، ضدملی و ضداخلاقی محکوم میکنیم . باید سئوال نمود که اینان از کدام شرف و هویت انسانی حرف می زنند !!! مگر خود رجوی نگفته بود که وقتی هر زندانی از زندان آزاد می شود یعنی خیانت کرده و حتماٌ در زندان همکاری نموده است ؟ مگر خود رجوی در زندان حاضر به پرداخت بهایی شده که اکنون شما مدعی آن هستید؟ همه کسانی که کشته شدند اسیر فریبکاری رجوی شدند و فکر می کردند که از وی آبی گرم خواهد شد ولی نمی دانستند که در نهایت وی در آغوش غرب قرار گرفته و به روی انتقاد کنندگان از خط وی تیغ می کشد . بهتر است شما امضا کنندگان به فکر منافع خود باشید و هم چنان از رجوی تعریف کنید چون اگر این تعریف ها نباشد از پولهای مفت رجوی خبری نیست .
در محور دیگری در مورد توهین به ارزش های مقاومت صحبت شده است اما چیزی که بسیار نمود دارد ارزش های رجوی است که همه چیز باید دور وی بچرخد. از کشته شدن خواهرش که مصاحبه انجام داده باید سمبل زندانیان نام بگیرد یا برادرش ، ساواکی معروف که باید شهید حقوق بشر نام بگیرد و … به همین خاطر است که رجوی سمبل ارزش ها نام می گیرد و در جایگاهی قرار می گیرد که کسی جرات ندارد به آن نزدیک شود و نباید به او انتقاد کرد . همه باید مجیز گوی رجوی باشند . کسی حق ندارد از وی سئوال کند چون او مانند بقیه دیکتاتورها به کسی پاسخگو نباید باشد . اگر این گونه برای شما عوامفریبان ارزش معنا پیدا می کند همان بهتر که به رجوی آویزان شوید تا به لحاظ حفظ ارزشهای انسانی تهی شوید .
بیرون آوردن امضاهای خاک خورده در صندوقچه تشکیلات رجوی نشان از اوج پیسی این دستگاه دارد. اکنون فکر می کنند با ردیف کردن یک سری آدم که تعدادی هم مردند می تواند برای درد بی درمان خود علاجی پیدا کند . اما در پس تمام جمع کردن امضاهای مسخره توسط رجوی و به خط کردن افراد تشکیلات و دادن اسم آنها مبنی بر زندانی بودن از این واقعیت پرده بر می دارد که نشان از تهی بودن و پوسیدگی تشکیلات است حال هر چقدر رجوی و دستگاه تبلیغاتی وی می خواهند از صندوقچه تشکیلات امضا جمع کنند و کاغذ سیاه نمایند ولی چیزی از ماهیت دد منشانه رجوی ها کم نخواهد کرد .
بیچاره امضاء کنندگان بیانیه که چه بسا خیلی از آنها از امضا و بیانیه و واقعیت های گفته شده توسط مصداقی هم خبر ندارند و اگر سازمان درست می گوید حداقل اجازه بدهد اعضای خود تشکیلات گزارش آقای مصداقی را بخوانند و به واقعیت های موجود در تشکیلات اشراف پیدا کنند .
حال می توان نتیجه گرفت اگر دستگاه تبلیغاتی فرقه رجوی باز هم امضا ردیف کند و آمار آنرا بالا برد هیچ فرقی در ماهیت تروریستی رجوی ندارد و آنان همیشه از واقعیت های موجود در تشکیلات خود فراری هستند و به همین خاطر با افشاگری یک نفر این گونه بالا تا پائین تشکیلات به لرزه در می آید چون اساساٌ بنیاد آنان روی دروغ و فریبکاری سوار است .
البته می توان در مورد هر کدام از امضاء کنندگان حرف زد ولی چیزی که خودش را نشان داد اوج درماندگی رجوی هاست . و به ما ثابت نمود که باید هر چه بیشتر به افشاگری پرداخت تا آنان نتوانند به فریبکاری ادامه دهند و این تازه از نتایج سحر است .
هادی شبانی