مریم رجوی، چاره ای جز پرت و پلا گویی ندارد – قسمت دوم

مریم رجوی به ادامه ی هذیان گویی های خود، چنین افزوده است :
” در یک قرن گذشته دو جریان اساسی به‌ موازات هم در حال پیدایش و رشد بوده‌اند: جریان اول، یک نظام به‌شدت مستبد است که رژیم‌های سلطنتی و آخوندی به‌رغم تفاوت ماهوی فاحش خود، در بنای آن همدست بوده‌اند و جریان دوم، برپایی یک جایگزین از درون جبهه مردم و برای حاکمیت آزادی و جمهور مردم است. این چکیده تاریخ سیاسی یک صد سال اخیر است. مرور این تاریخ، نتیجه مهم دیگری را هم به‌دست می‌دهد: این که الگوی سلطنت که الگوی وابستگی و استبداد است، شکست خورد. الگوی ولایت فقیه نیز که الگوی استبداد دینی است، شکست خورده است؛‌ استبداد سیاه رضاخانی ایران را در ورطه‌ اشغال متفقین رها کرد … ”
در قرن های گذشته چطور؟
با قبول استبداد هزاران سال سیستم شاهنشاهی ، درنظر گرفتن این مسئله که بخش قابل توجهی از روحانیت با مشروطه همصدا شده وحتی به رهبری آن ارتقاء یافتند ، دروغ قطعی شما درمورد یکسان بودن اقلا قسمت قابل توجه روحانیون ودربار را به اثبات میرساند.
جریان دوم که مردم باشند ضمن اینکه بطور طبیعی رادیکال تر عمل مینمودند ونمایندگان برجسته ای مانند ستار خان ها داشتند ، در عین تفاوت شیوه های مبارازاتی شان با روحانیون مردمی ، صف خود را ازآنها جدا نکردند والبته اختلافات طبیعی وتضادهایی باهم داشتند که این مسئله درهر جنبش سیاسی- اجتماعی امری طبیعی هست.
چرا که منافع اقشار مختلف مردم همواره یکسان نیست وهر صنف و دسته ای بسته به وضعیت صنفی- طبقاتی خود با کسب تمام یا کم وبیش امتیازات مورد نظر خود، میدان را ترک میکنند.
درتبریز مثال معروفی است که میگویند ” طرف مشروطه اش را گرفته “! واین حرف درموردکسانی گفته میشد که باکسب امتیازی جریان مبارزات را ترک کرده وحتی در سخنرانی هایی که کمترین هزینه برای آنها نداشت ، شرکت نمیکردند.
بازهم :
” پس هر دو الگو شکست خورده‌اند و راه حل، همین شوراست که از نفی وابستگی و نفی استبداد دینی سربرداشته است. همه می‌دانیم که شالوده شورای ملی مقاومت ایران از روز اول، «نه شاه، نه شیخ» بوده است. مرزبندی «نه شاه، نه شیخ» یعنی نفی نظام‌هایی که بر شکنجه و کشتار و غارت و وطن‌فروشی و بر محروم سازی مردم استوارند “.
انقلاب مشروطیت شکست نخورده وبلکه ناتمام مانده و واژه ی شورا اختراع شما نیست. ازگذشته ها وجود داشت ودرانقلاب 1917 شوروی ، مصطلح تر شد که منظور ازآن شوراهای کارگری ودهقانی بود وشورای شما هیچ سنخیتی با این نوع شوراها نداشته و واژه ای دزدیده شده وبکار رفته علیه شوراهای واقعی از طرف شماست.
سپس :
” رأی و انتخاب آزادانه یکایک مردم، آزادی و دمکراسی، برابری زن و مرد، خودمختاری ملیت‌ها، حقوق بشر، مشارکت مردم در سرنوشت خودشان، عدالت اجتماعی و اقتصادی و هم‌چنین همبستگی ملی. همه‌ این‌ها موضوع نبرد ما با ارتجاع حاکم از شروع حکومت تا امروز است “.
این آزادی انتخاب وحتی درکوچکترین شکل اش، چرا در تشکیلات شما برقرار نشده؟
آیا اعضای فریب خورده ی سازمان جزو مردم نیستند که ازحداقل های این آزادی مانند حق تماس با اعضای خانواده ی خود محرومند، مکاتبه ای نمیتوانند بکنند وخانواده ها اجازه ملاقات باآنها داشته باشند؟
چرا باید آنها ازدسترسی به اطلاعات سرریز شده ی جهانی که یک دهاتی ساکن ایران براحتی از آن ها استفاده میکند، نداشته باشند.
تو و مسعود در زمانی که هیچگونه التزام عملی به آزادی و …نداشته وبلکه همواره بر ضد آن عمل کرده وبه پابوسی نظام حافظ سلطه وتابعیت روی آورده اید ، ارتباط دشمنانه ای با استقلال وعدالت اجتماعی دارید وبطور بیشرمانه ای ادعاهای دروغی مطرح میکنید.
ضمنا، شما با گرفتار شدن درقهقرا، نشان دادید که از هر مرتجعی مرتجع ترید!
همچنین :
” شورا وظیفه‌ خود را انتقال حاکمیت به‌‌ مردم ایران می‌داند. برنامه شورا حق تصمیم‌گیری و تعیین سرنوشت توسط مردم را به‌رسمیت شناخته و اعلام کرده است که «احراز حاکمیت مردمی… ارزشمندترین ره‌آورد مقاومت عادلانه مردم ایران است “.
همینطور :
” از طرح صلح تا جنبش صلح و مبارزه بی‌وقفه با فعالیت مخفی رژیم برای ساختن بمب اتمی و افشای قراردادهای میهن‌برباده این رژیم، همه جا شورا دفاع از منافع ملی را پیشاروی خود داشته است “.
شما درزمانی که تنور جنگ روبه خاموشی میرفت ، باانجام عملیات بشدت احمقانه وانتخاری ، هیزمی براین تنور درحال خاموشی انداختید که البته چاره ساز نشد وبزرگترین ضرر کننده ی این حماقت ها خودتان بودید.
شورا ( مجاهیدن خلق ) بلحاظ خیانت های عمده اش که تبدیل به فطرت آن شده ، توانائی دفاع از منافع ملی را که خود در راس دشمنی با این منافع ملی است ، ندارد.
سپس :
” از خرداد سال ۱۳۷۰ که هنوز کسی کم‌ترین توجه یا اطلاعی درباره پروژه‌های اتمی رژیم نداشت، شورا تلاش گسترده خود را برای افشای این پروژه ها شروع کرد و در سال‌های اول دهه ۱۳۸۰ با روشنگری‌های مستند خود مخفی‌کاری ۱۸ ساله رژیم در برنامه بمب‌سازی هسته‌یی را در‌هم‌ شکست “.
سازمان های اطلاعاتی غرب و اسرائیل ازموضوع فعالیت های هسته ای ایران باخبر بودند وتنها برای پنهان نگه داشتن شبکه های جاسوی خود درایران ، موضوع را با زبان شما مطرح کردند!
درجریان مذاکرات متعدد، روشن شد که ایران سلاح هسته ای تولید نمیکند ونظر مقامات عالی کشور برحرام بودن تولید اینگونه سلاح هاست.
صابر تبریزی
ادامه دارد

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا