در مناسبات مجاهدین خلق همواره کسانی بوده اند که دچار تغییرات ناگهانی جایگاه شدهاند. این تغییر ناگهانی در بیشتر مواقع به صورت تنزلی بوده است تا ارتقاء رتبه و درجه. چرا که ارتقاء در سلسله مراتب سازمانی در تشکیلات فرقه گون مجاهدین خلق معمولا به طور تدریجی رخ میدهد. اما تنزل درجه غالبا در پی یک ناهماهنگی با مناسبات فرقه یا انتقاد به رهبری پیش میآید.
نمونههای فراوانی از چنین برخوردهایی در تاریخ سازمان مجاهدین خلق وجود دارد. برای مثال مهدی افتخاری که مغز متفکر عملیات فرار مسعود رجوی و بنی صدر از ایران به فرانسه بود، پس از گرفتن موضع تقابلی نسبت به منویات مسعود رجوی تبدیل به عنصری دون پایه در کمپ اشرف شد که مطرود و منزوی در باغچه ها کشاورزی میکرد و تا روز مرگ هر روز مورد تحقیر قرار میگرفت. مثال دیگر علی زرکش است که عضو شورای مرکزی تشکیلات مجاهدین خلق بود و پس از موسی خیابانی جانشین او شد اما انتقادات او به انقلاب ایدئولوژیک او را مغضوب مسعود رجوی کرد و نهایتا در سمت راننده برای کشته شدن به عملیات فروغ جاویدان فرستاده شد.
چه بسیار افراد رده پایین و میلیشیا که در تشکیلات مجاهدین خلق سر به نیست شدند و امروز جز نامی با عنوان «مجاهد شهید» از آن ها باقی نمانده است. چنانچه از شواهد و مستندات فراوان موجود برمیآید، ساختار فرقهای در تشکیلات مجاهدین خلق نسبت به روزهای دور دهه شصت، مستحکمتر شده و حصارهای فرقهای تنگتر شده است، احتمال رفتارهای واکنشی خشونت آمیز نسبت به اعضا چه در ردههای بالای تشکیلاتی و چه در رده های پایین که روزانه تحت فرایند کنترل ذهن هستند هر روز بیشتر میشود. علیرغم تلاشهای رسانههای تبلیغاتی مجاهدین خلق برای جلوگیری از ورود روزنامه نگاران و رسانه های بیرونی به داخل تشکیلات و اراده راسخ آن ها برای به تصویر کشیدن چهرهای دمکراتیک و جذاب از تشکیلات مریم رجوی، گاهی شواهدی هرچند ناچیز دال بر حقایقی عظیم است.
در تصاویری که از گردهمایی اخیر مجاهدین خلق در رسانههای تبلیغاتی آنها منتشر شد نکات بسیاری وجود دارد که یکی از مهمترین آن ها که شاید کمتر کسی به آن توجه کرده باشد، محو یا کدر کردن تصویر افرادی است که در ردیف چهارم و پنجم سالنی که مریم رجوی در آن سخنرانی میکند، نشستهاند. در اندک دفعاتی که دوربین این افراد را نشان میدهد، همواره چهره آنها واضح نیست درحالیکه با یک ردیف فاصله چهره حضار واضح و قابل تشخیص است. مردان و زنانی که به نظر میرسد از اعضای رده بالای تشکیلات هستند چراکه در شرایط فاصله اجتماعی دوران همه گیری کرونا افتخار حضور در سالنی که رهبر سخنرانی میکند را دارند.
دلایل بسیاری برای نشان ندادن چهره این افراد میتواند وجود داشته باشد که افراد آگاه و کارشناسان میتوانند پاسخگو باشند. اینکه این افراد با تشکیلات مشکل پیدا کردهاند یا دارای مشکلات امنیتی هستند یا تحت پیگردهای قانونی هستند یا خانوادههای آنها در ایران پیگیر دیدار با آنها هستند یا هر دلیل دیگری در این مقال چندان اهمیتی ندارد.
اما اگر تنها یک نکته را بتوان از این موضوع دریافت این است که عدم شفافیت در مناسبات مجاهدین خلق چنان گسترده و عمیق است که حتی در یک تصویر تلویزیونی از رسانهای به اصطلاح آزاد چون ایران اینترنشنال قابل مشاهده است. تشکیلات مجاهدین خلق هرگز درباره مناسبات داخلی خود شفاف نبوده است و در راس این عدم شفافیتها مسئله ناپدید شدن مسعود رجوی قرار دارد که در طول 17 سال گذشته سران تشکیلات و رسانههای آن هرگز آن را روشن نکردهاند و به هیچ پرسشی درباره آن پاسخ نمیدهند.
مزدا پارسی