نوشته: دکتر مسعود بنی صدر
صفحه های: 605 الی 607
خواه ما به خدا و پیامبران معتقد باشیم، خواه معتقد نباشیم و بگوییم که مقولاتی مانند خدا و دین و قیامت ساخته انسان است، باز باید به یک نکته اذعان کنیم، و آن این که پیام اصلی ادیان و پیامبران مربوط به آزادی است و می خواسته اند به آدمی بگویند که: “بنده ی دیگری مباش، زیرا خداوند تو را آزاد آفرید.” با این فهم از پیام پیامبران درباره ی آزادی، مایلم کمی عمیق تر به معنای جمله ی “بسم الله الرحمان الرحیم” بپردازم. این جمله یا آیه به معنای به نام خداوند بخشنده ی مهربان، در قرآن مسلمانان، در آغاز و به مثابه ی عناوین و تیترهای همه ی بخش ها یا سوره ها – به جز یک مورد – آمده و یکصد و چهارده بار تکرار شده است.
این بخشندگی و مِهر عام و خاص خداوند، اوج توجه و عنایت او را نسبت به انسان به نمایش می گذارد و خود را در رهایی و آزاد بودن انسان در هر شرایطی حتی به قیمت اشتباه کردن، ستم ورزی و انکار خود خدا نیز نشان می دهد. چنان که می بینیم خداوند در نقطه ای از فرشتگان (به عنوان قوانین و یا نیروهای طبیعی) نیز می خواهد که در مقابل انسان سر خم کنند و به عبارتی آزادی و اراده ی آزاد او را بپذیرند.
در حقیقت شاید بشود گفت که بحث عمده قرآن و یا پیام پیامبر در همین جمله خلاصه شده باشد. یعنی این که چون خداوند مهربان است، انسان را آزاد آفریده و به منظور کمک و راهنمایی او در مشکلات پیش رو (همانند تربیت اولیا) و برای استفاده ی بهینه ی انسان از اختیار و قدرت آزادی اش، پیامبران و کتاب های الهی را نیز به عنوان راهنما فرستاده است.
در مورد حیوانات هم در مقابل آزادی داده شده به آن ها برایشان غرائز را گذاشته که نقش راهنما (جهت انجام کار خوب و مثبت به حال خودشان و هم نوعشان) و بازدارنده (از کار بد و مضر به حالشان) را داشته باشد.
خداوند در قرآن خود را با مهربانی و مهر عام و خاص توصیف می کند، می توان گفت که اگر خداوند انسان را آزاد و مختار نمی آفرید، مهر و دوستی و بخشش معنا نداشت. در این انسان شناسی و این نوع نگاه به انسان است که انسان به عنوان جانشین خدا بر روی زمین معرفی می شود و شخصیتی مستقل و آزاد دارد. “راه” نیز به او “نشان” داده شده، “خواه پذیرا گردد و خواه ناسپاس باشد” و نپذیرد.
به این ترتیب شاید بتوان گفت که تمام بحث قرآن و رسالت پیامبران در همین سرآغاز سوره های قرآن و بخشندگی و مهربان بودن پروردگار و الزام مطلوب آن یعنی آزادی انسان آمده است و متن سوره ها نیز در واقع توضیح و مشخص کردن حد و حدود، نتایج و موانع همین آزادی است. فی المثل در داستان فرعون او آزاد است و می تواند انسان ها را به بردگی بکشد اما بهای آن را می پردازد و خود و لشگریانش در رود نیل غرق می شوند.
به بیان دیگر اگر پروردگار مهربان و بخشنده نبود، انسان را آزاد نمی آفرید، آن ها را همچون رباط و یا موجوداتی بدون اختیار می آفرید (همان گونه که دیکتاتورها و یا برده داران و یا رهبران فرقه ها می خواهند.) که با برنامه ای مشخص و یا بر اساس غرائزشان حرکت کرده، برای تمام اعمال، افکار و خواست های خود از آن ها و یا ملکه کندو فرمان بگیرند و در نتیجه نتوانند مرتکب اشتباه و یا سرپیچی از فرامین شده و همچنین مسئول خطاهای انجام شده شان باشند (که مجبور به تحمل مجازات شوند). در این صورت نه احتیاج به پیامبران بود، نه به قرآن، نه به قیامت و نه به معاد و یا مهربانی و بخشندگی پروردگار.
از این رو، فکر می کنم دیکتاتورها و فرقه های مخربی همچون فرقه ی رجوی و یا القاعده که تحت نام دین و به اسم اسلام، انسان های آزاد را به بند و بردگی می کشند، منافق، فاسد، و ظالم ترین نوع استثمار و استکبار هستند؛ چرا که به نام “آزادی”، “مِهر” و “رأفت” ذاتی ادیان الهی، به عمل ضد انسانی دست می زنند. آن ها با ستمکاری و به بردگی کشاندن انسان و عمل خلاف پیام اصلی دین، هم به انسانیت خیانت می کنند و هم به دین خدا.
تنظیم از: عاطفه نادعلیان