هر کس از اعضای مفلوک باند رجوی که مجبور میشود در سیمای ضد آزادی او حاضر شده و سخنانی بگوید، مجبور به تکرار سخنانی است که این سخنان به مقدسات رجوی تبدیل شده است :
“ما خودمان و از روی آگاهی راه رجوی را انتخاب کرده ایم و هیچ اجباری در انجام این کارهایمان نبوده و اگر خانواده هایمان ادعا دارند که اینطور نبوده، بیراهه میروند و از این رو دیگر جزو خانواده های آنان حساب نمیشوند و نباید نامی از آنها بیآورند و یا به سازمان های مدافع حقوق بشر نامه نوشته، خواستار احقاق حقوق انسانی این فرزندان بیچاره ی خود بشوند و یا اقلا درمورد یک ملاقات ویا تماس تلفنی، مطالبی را مطرح نکنند که اگر چنین کردند، ازاین پس مزدور اطلاعات و … شمرده شده و ضد بشر شناخته میشوند و…”
بعضا هم این اسرای رجوی مجبور میشوند مقاله ای نوشته و همان حرف های کلیشه ای را مطرح کنند و یا خود رهبران این مقالات را بنام آنها و گاها بدون اطلاعشان نوشته و در رسانه های مجازی رجوی یا شبکه های اجتماعی منتشر میکنند.
به قسمت کوتاه یکی ازاین نوشته ها توجه فرمایید :
” واقعیت این است که ما مجاهدین تک به تک با کمال آگاهی و اختیار در این راه پا نهادهایم و برای سرنگون کردن رژیم پلید آخوندی و آوردن آزادی و آبادی برای مردم ایران، از همه چیز خود گذشتهایم تا همه چیز را برای مردم ایران به ارمغان ببریم. پس چه جایی بهتر از اشرف۳، کانون نبرد و قیام برای سرنگونی ملاهای جانی وخونخوار“؟
تک به تک که چه عرض کنم.
تعدادی ازشما کاریاب بودید که به تور رجوی خوردید و عده ای هم بعنوان مرزبانان و سربازان کشور غافلگیر شده و دستگیرتان کرده و طی یک پروسه ی طولانی شستشوی مغزی وبکار بردن سیاست های ” چماق و هویج ” ، وارد تشکیلات رجوی شدید وزمانی که نامردمی ها را مشاهده کرده وقصد رهائی کردید، ملاحظه نمودید که رجوی تمام پل ها را پشت سرتان خراب کرده و سوختید وساختید وتحت امر رجوی ها قرار گرفتید.
درکف شیر نرو و خونخواره ای / غیر تسلیم و رضا کو چاره ای؟!
عده ای از شما حسن نیت داشته و براستی هم فکر میکردید که رجوی بهتر از جمهوری اسلامی ایران ، کار مملکت را راست و ریست خواهد کرد و به او ملحق شده و دیدید که بوی کباب به مشام رسیده از دور، بویی بود که از یک خر داغ کرده متسع میشد.
شما هم مانند دودسته ی دیگر، زمانی که بخود آمدید که توفیق رهائی نیافتید و…
شما به هر قصد ونیتی که به رجوی پیوستید، سرانجام کارتان چیزی جز فدا کردن خود بنفع شخص رجوی نیافتید ودراین فدا شدن هیچ سودی برای ملک وملت متصور نبود!
دوباره :
” هیچ خانه و خانوادهای در ایران نیست که از شر این رژیم در امان مانده باشد؛ این رژیم کمر به نابودی ایران و ایرانی بسته. چه در جنگ خانمانسوز، چه با نام قاچاقچی و دزد، کولبران و کارگران، چه مجاهد و مبارز، و هزاران بلای دیگر که ارمغان این رژیم پسمانده از دل تاریخ است چراکه این رژیم اصلاً مربوط به این دوران نیست و نهتنها در ایران بلکه در تمامی کشورهای منطقه که قدم شومش را در آنجا گذاشته، با خود نابودی و ویرانی برده است “.
مطلق گویی کردی عمو!
خیلی کارهای درست انجام شد و البته اشتباهات زیاد هم همینطور .
اینطور نبود که همه ی مردم از حضور جمهوری اسلامی ضرر ببینند.
بنابراین بنظر میرسد تا علل واپسگرایی 400 ساله بخوبی شکافته نشود و دراین شکافته شدن نقش تعیین کننده ی استعمار روشن نگردد ، ساده دلانی مثل تو یا مزورانی مانند رجوی ، علت این پسرفت را کارهای اشتباه جمهوری اسلامی خواهند دانست که اینطور نیست.
جمهوری اسلامی فقط یک دهم این 4 سده را بر سرکار بوده و نه دهمش بهمراه اشتباهات حکومت های قبلی ابدا ربطی به جمهوری اسلامی ایران ندارد.
البته جمهوری اسلامی که تجارب گرانسنگی اندوخته ، باید که با بررسی علل این پدیده ی شوم 400 ساله، پاتک های مناسب را زده وکشوررابه مدارگریز ازانحطاط سوق دهد که امکانات این کار را تا حد قابل ملاحظه ای دارد و من امیدوارم که چنین شود.
مسئله ی گرفتاری خانواده ها، مظالم باند رجوی و … که مطالب رسانه های رجوی نوشته ی مورد نقد را بخاطر تبرئه ی خود نوشته اند، فرعی ازاین اصل مهم ودرتحلیل نهائی معلول این پدیده ی نحس 400 ساله میباشد والبته بمعنی این نیست که خانواده ها درخواست ملاقات و … نکنند و رجوی هم بطور طبیعی برعلیه آنها فحاشی ننماید!
وحید