رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل
کز کاروان چه ماند جز آتشی به منزل
بانو معصومه یگانه موسوی از مدتها قبل بیمار بود و تلاش بیمانندی کرد تا زنده بماند اما افسوس که بخت با وی یار نبود.
خانم یگانه عمده سالهای جوانی خود را در زندان و در مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی گذراند. سپس به عراق رفته و در پایگاههای مجاهدین فعالیتهای خود را ادامه داد
بعد از روشن شدن ماهیت تبهکار رهبری مجاهدین خواهان کناره گیری از مجاهدین شد که به همراه همسر و کودک خردسالش به کمپ رمادیه عراق تبعید شد. در تلاش جهت فرار از جهنم رمادی کودک شش ماهه اش گلوله خورد و آثار ناشی از آن تا سالهای بعد زندگی معصومه و خانواده اش را تحت تاثیر گذاشت
میر حسن یگانه موسوی برادر معصومه بود.
میر حسن نیز مدتها به همراه مجاهدین در ایران و عراق بود. میر حسن به دلیل اختلافاتی که بعد ا با مجاهدین پیدا کرد زندانی شده و سپس تحویل عراقیها شد.بیش از 8 سال را در بدترین شرایط در زندان ابوغریب زندانی بود. اولین شب آزادی اش از زندان توسط عوامل مجاهدین در عراق ترور شد.
خانم معصومه یگانه موسوی مدتی را که در هلند ساکن بود به تناسب وضعیت جسمی اش تلاش بسیاری نمود تا نحوه قتل برادرش را کشف کند.
انجمن ایران پیوند ضایعه درگذشت خانم معصومه یگانه موسوی را به فرزندانش البرز و سوزان به خانواده موسوی؛ همسر سابق وی آقای مجید فراهانی و کلیه دوستان وی تسلیت می گوید.
انجمن ایران پیوند