مادر می گوید ای کاش قبل از مرگم یکبار صدای محمد رضا را بشنوم

دلنوشته حمیده حاج آغاسی به برادر اسیرش در فرقه رجوی درآلبانی

خدمت داداش محمد عزیزم

از راه دور سلام و درود می فرستم. امیدوارم دلت شاد و روزگارت آباد و زندگی به کامت باشد. با آنکه دوست داشتم از نزدیک زیارتتان کنم ولی سرنوشت این اجازه را نداد که برای دیدنت به آن دیار بیایم و دیداری تازه کنم. داداش گلم امیدوارم خوب و خوش و سالم باشی.

محمد جان چرا با خانواده هیچ ارتباطی نمیگیری؟! بعد از فوت پدرمان همه خانواده منتظر حداقل یک تماس تلفنی از طرف شما بودیم.

من تا حالا چندین نامه برایت نوشتم. مطمئنم که خبر این نامه ها به شما میرسد. سئوال و تعجب من این است چرا مسئولین شما اجازه یک تماس تلفنی ساده را به شما نمیدهند؟ از این بابت چه خطری میتواند سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق شما را تهدید کند؟!

داداش گلم مثل همیشه حرفهای زیادی دارم. حرفهایی از جنس غربت و درد و دوری و بی همزبانی،

داداشی از خدا میخواهم این کابوس لعنتی به پایان برسد و همدیگر را هر چه زودتر در آغوش بگیریم.

ما همگی منتظر دیدار یا حداقل یک تماس تلفنی از طرف تو هستیم که صدایت را بشنویم. مادر حالش خوب نیست و مرتب بهانه تو را میگیرد و می گوید ای کاش قبل از مرگم یکبار حداقل صدای محمد رضا را بشنوم. اینجا همگی سلام گرم بهت می رسونند. خصوصا دخترم هانیه که مرتب از تو سئوال میکند وهمگی صحیح و سالم هستیم فقط منتظر دیدارت هستیم.
خواهر کوچکت حمیده حاج آغاسی

شماره تماس:
09128860035
09359808858

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا