فرقه ی رجوی برای اینکه نشان دهد که عددی به شمار میرود، درمورد هرحادثه ی کوچک وبزرگ واکنش نشان داده وبیانیه صادر میکند .
غافل ازاینکه اغلب این اعلامیه ها خواننده را مجبور میکند که به ماهیت این گروه نظری بیاندازد وخوب وبدها ی این باند را مورد ارزیابی قرار دهد که نتیجه ی تمامی این ارزیابی ها ، ازنقطه نظر مردمی بضرر او تمام میشود و درنتیجه ازطرف کسانی که شامه ای قوی دارند، به این گروه توصیه میشود که با لحاظ سوابق ننگین خود ، هرچه ساکت بماند بنفع خودش است!
اما مگر میشود این گروه ضد ملی را که ” نخود هر آش” شهرت دارد، قانع کرد؟!
به راستی که قانع کردن فرقه ی رجوی به درک وفهم حرف حساب، شبیه نتیجه ی فرو کردن میخ آهنین برسنگ است که کاری عبث بشمار میآید.
باند رجوی بدون اینکه متوجه باشد که علت وجودی روز دانشجو نافی موجودیت انسانی اوست ، دررابطه با سالگرد این واقعه ی تاریخی درخشان، بیانیه ی مفصلی صادر کرده که با هم قسمتی از آن را می خوانیم:
درقسمتی از این بیانیه که درماهیت خود ادعانامه ی سنگینی برعلیه مجاهدین خلق استحاله یافته است، چنین دیده میشود :
” شانزده آذر با سه قطرهٔ خون، بر دامن برفهایش، روزی است که خود را بر گردهٔ تاریخ معاصر جنبشهای آزادیبخش حک کرده است. این روز تاریخی با هیچ تمهید از خاطرات تاریخی مردم ما زدوده نمیشود“.
این مسئله هیچ ارتباطی با شما ندارد واگر هم داشته باشد ، نشان ازآن دارد که شما دشمنان قسم خورده ی این حرکت وآرمان استقلال طلبانه ی این 3 دانشجوی شهید که هیچ ارتباطی با نحله های فکری شما ندارند ، هستیدوچرا؟
آنها با فدای جان عزیز خود مخالف سرسخت حضور امپریالیزم درایران بودند وحال آنکه بزرگترین آرزوی شما تحقق این حضور جبارانه و گماشته شدن شما بر سرکارهای مملکت بعنوان پادوی آنها میباشد.
دوباره :
” شاه با شتابزدگی تمام، میخواست با گذشت چندماه از کودتای خونین و ننگین رابطه قطع شدهٔ ایران و بریتانیا را دوباره برقرار سازد. تا این تاریخ در اعتراض به محاکمهٔ دکتر محمد مصدق تظاهرات و اعتصابهای پراکندهای در دانشگاه تهران و نیز در بازار طی روزهای ۱۶مهر و ۲۱آبان برگزار شده بود. شاه برای برگزاری نمایش قدرت، از ریچارد نیکسون، معاون رئیس جمهور وقت آمریکا، نیز برای دیدار رسمی از ایران دعوت کرد “.
درواقع نیکسون بعنوان معاون رئیس جمهور وقت آمریکا برای مشاهده ی پیروزی هایشان ودادن قوت قلب بیشتر به شاه کودتاگربود که به تهران آمد ودانشجویان شهید وزخمی شده ی ایرانی این سفر را برکام او تلخ نموده و با نثار خون خود، یکی ازپایه های سرنگونی شاه را که 25 سال بعد اتفاق افتاد ، پی ریختند.
بازهم :
” شاه میخواست تا قبل از آمدن نیکسون به ایران، هر نوع فروغ آزادیخواهی را در آخرین سنگر آزادی ریشهکن کرده باشد “.
تمامی دیکتاتور ها چنین رفتار احمقانه ای را در بزنگاه های سخت تاریخی انجام میدهند ودیر ویا زود نتیجه اش را میبینند.
بنابراین اگر مسعود یا مریم بعنوان جوجه دیکتاتورها میخواهند به استثنا تبدیل شده ازتاریخ پند بگیرند، این کار را نکنند.
فی المثل حقوق انسانی اعضای سازمان را محترم شمرده ازجمله اینکه حق اظهار نظر بی هزینه به آنها داده و حق انتخاب کردن وشدن دموکراتیک آنها را برسمیت شناخته وبا قبول ملاقات وتماس منظم خانواده هایشان با آنها وفراهم کردن انتخاب زندگی شخصی وازجمله تشکیل خانواده – که همگی حقوق برسمیت شناخته شده در احزاب میباشند- نشان دهند که درسی از سرنوشت شاه ومشابهین گرفته اند.
مجددا :
” تقارن شانزدهم آذر۹۹ با روز پر کشیدن نخستین رئیس دانشگاه تهران، بعد از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، دکتر محمد ملکی، گویای بسیاری ناگفتههاست. استواری و ایستادگی این استاد آزاده بر آرمان آزادی و پشتیبانی او از فرزندان قهرمانش در ارتش آزادیبخش ملی ایران، بیانگر امتداد راه اصیل دانشگاه و دانشجویان در دوران اختناق شیخی است “.
تا آنجا که من اطلاع دارم ، ایشان عضو یا متمایل به جبهه ی ملی بوده وهیچ قرابت فکری وسازمانی با شما نداشته وکسی نبوده که کوچکترین موافقتی با تروریزم براه انداخته شده توسط شما داشته باشد.
پشت ازدنیا رفته ای که قادر به دفاع ازخود نیست، غیبت نکنید تا ازاتهام فرصت طلبی و ماکیاولیستی درامان باشید که متاسفانه میدانم که فرقه گرایی وبوقلمون صفت بودن به عنصری ژنتیک در وجود شما تبدیل شده است.
صابر