جعفر جان من نمی توانم شما را فراموش کنم

جعفر جان سلام !

خبری بدستم رسید که ویروس کرونا در محلی که هستی شیوع پیدا کرده و من و خانواده نگران حال شما هستیم.

چرا تماسی با ما نمی گیری؟ همه ما نسبت به شما نگرانیم چون شما ناراحتی قلبی هم داری و این ما را بیشتر نگران کرده . کاش می شد و می آمدم و سری به شما می زدم! چندین سال است شما را ندیدم شما هم که تماسی با ما نمی گیری!

جعفر جان من برادرت هستم و نمی توانم شما را فراموش کنم . بعضی وقتها با خودم خلوت می کنم و به خودم می گویم جعفر چه کمبودی داشت که این بلا را بر سر خودش آورد! خودش را چندین سال زندانی کرده و بهترین دوران زندگی خودش را از بین برده … جعفری که قرار بود بعد از اتمام درسش از خارج به ایران برگردد و برای کشورش مفید باشد! با فریب و دروغ چندین سال است از ما دور شده و ما به آن دسترسی نداریم. من تا به حال چندین نامه برای شما ارسال کرده ام و با خودم می گویم شاید جعفر نامه های مرا در سایت ببیند. جعفر جان من می دانم تو وضعیت خوبی به لحاظ جسمی نداری. قبلا گفتم و باز هم می گویم خودت را نجات بده بیشتر از این خودت را زندانی نکن. تو انسانی حق انتخاب داری اجازه نده کسان دیگری برای شما تصمیم بگیرند . من لحظه شماری می کنم که هر چه زودتر خودت را نجات دهی و برای خودت یک زندگی آزاد داشته باشی .

برادرت حسین مملوکی