صدام هم به سرنوشت سایر دیکتاتورها گرفتار گردید.با ذلت مردن پایان محتوم برای همه ی آنان است. واما عبرت گیری از چنین وقایعی هم توسط طرد شدگان وخائنان به مردم، یا خیلی اندک است ویا اصلا" نیست.
صدام خود با رویای سردار قادسیه به ایران حمله کرد وبا هدف ژاندارمی منطقه ی خلیج فارس به کویت یورش برد وبالاخره برای خود یال وکوپالی قائل بود والبته حامیانی داشت که خود را صاحب همه ی کشورها می دانند! با این همه دست انتقام زمانه اورا گرفت ویال وکوپالش را به زیر کشید.
به دار آویخته شدن صدام با آن تصویری که از او به نمایش گذاشته شد یعنی اوج در ماندگی وفلاکت وافلاس! باید همانند لرزه ای بر پیکره بی جان هواداران او بیفتد. چرا که دیگر امیدی به بازگشت او نیست.
بنا براین عزا داری بر پیکر یک دیکتاتور وآوردن تصویر قرآن به دست او پس از اعدامش گرچه از نظر فرقه به نوعی نمکدان را نشکستن است ولیکن یک حماقت وپند ناپذیری از سرنوشتی است که وقوعش برای آنان هم دیر نیست.
به چند دلیل خیلی مهم می گوییم مرگ توام با ذلت صدام برای فرقه ی رجوی ناگوارتر است تا برای طرفداران اندکش در میان اعراب واولین تسلیت را به آنان باید گفت . دلیل اول که از همه مهم تر است قاطعیت دولت عراق نسبت به عدم تاخیر حکم اعدام صدام است.پس فرقه درخواهد یافت که تصمیم بر اخراجشان از کشور عراق واز سوی دولت آن کشور شوخی وتهدید نیست بلکه کاملاً قابل اجرا ست واگر رجوی وفرقه اش پیش بینی می کردند با تاخیر اجرای حکم صدام شرایط برایشان تا حدودی مساعدتر خواهد بود با عدم تحقق این پیش بینی متوجه نا مساعدتر شدن وضعیت متزلزل خود شده وتا حدودی این دست وپا زدن های اخیرشان را توجیه می نماید. دلیل دوم که موجبات نا امیدی فرقه را فراهم می آورد سرنوشتی است که هر مهره ی سوخته به آن گرفتار می شود وصدام با آن همه خدمات به آمریکا وغرب نتوانست از آن خلاصی یابد.حال چه رسد به رجوی وفرقه اش که همان یال پوشالی صدام را هم دارا نیستند!
سوم خوشحالی مردم عراق وبه انزوا رفتن سوگواران صدام حا کی از نفرت ایشان به هر بازماند ه از وی وهر آن که در ستم کردن به مردم همکار وهمراه او بودند. بنا براین فرقه ی رجوی که به عنوان یک گروه ترویستی ساکن در عراق به دلیل خیانت هایش در حق ملت عراق شناخته شده واز یاد وخاطره آنان بیرون نخواهند رفت با دیدن این جشن وپایکوبی برخود بیش تر از قبل لرزید وبه حکم آن ضربالمثل مشهور که می گوید وقتی سر همسا یه ات را تراشیدند تو هم با خیس کردن سرت آماده باش تا سراغ تو هم بیایند آوای اخراج شدن از عراق ورفتن دنبال صدام را در گوش خویش زمزمه می کند و گریزی هم از آن ندارد.
چها رم علاوه بر شادی مردم عراق، ملت ایران هم که در یک جنگ هشت ساله عزیزانی را از دست داده وگلو له های صدام وبمب ها ی شیمیای اش هنوز هر از گاهی عزیزی را از آنان می گیرد به جشن نشستند واز صدام وحامیانش وبه ویژه فرقه ی رجوی بیزاری جستند تا یک بار دیگر با تکرار شعار مرگ بر منافقین وصدام در کنار هم گفته باشند هیچ گاه آن همه خیانت ومزدوری را که فرقه ی رجوی در حقشان انجام داده به فراموشی نخواهند سپرد وتا همیشه ی تاریخ داغ این ننگ وخیانت به خلق ومیهن بر پیشانی رجوی خواهد ماند.
پنجم بیهوده گی تلاش های فرقه برای بیرون آمدر از لیست تروریستی است چرا که فرض می کنیم از لیست بیرون آمدید با اخراج از عراق آن هم بعد از رسوایی ها وسرشکستگی های پی در پی وافشاگری بریده ها وبیانیه ی دید با ن حقوق بشر به کجا پناه خواهید برد؟ اصلا" چه کس ویا کسانی حاضر به این کار ند با توجه به این که نه دیگر شما در موقعیت سال 60 هستید ونه معادلات سیاسی آن روند را دارند؟
البته دلائل زیاد دیگری را می توان برای عرض تسلیت به فرقه رجوی در پی اعدام حامی وهمراه ویار دیرینشان وبه مسعود پدر وبرادر معنوی شان یعنی صدام آورد ولیکن بیش تراز این پیام تسلیت را نباید طولانی نمود تا عزادارموفق به خواندن تمامی پیام های ارسال شده شود!!!