رونمایی از یک مومیایی
سازمان مجاهدین پس از گذشت 18 بهار، مسعود رجوی را از مخفیگاه بیرون کشید تا یک پیام نوروزی با صدای خودش ارائه دهد.
البته بیرون کشیده شدن یک مومیایی از درون تابوت بی دلیل هم نبود، پیام نوروزی آیت الله خامنه ای که طی آن ویژگی های یک رئیس جمهور شایسته را برشمرد، شوک بزرگی به هیبت رئیس جمهور مادام العمر شورای ملی مقاومت وارد ساخت و ایشان را وادار کرد تا رهبر مومیایی خود را به حرف زدن وادار نماید. بجز او، مریم قجرعضدانلو نیز در پیام نوروزی اش مثل همیشه با تأکید روی «جدایی دین از دولت» به عوامفریبی مشغول شد تا نقابی باشد بر ربع قرن اجبارات ایدئولوژیک که مدام بر اعضای سازمان تحمیل می کرد و زمینه را برای خودکشی بسیاری فراهم می نمود.
پیام نوروزی مریم رجوی
مجاهدین پس از سقوط صدام و فرار مریم به فرانسه، تعطیلات نوروزی را زمان مناسبی برای سورچرانی مریم با لابی ها و شخصیت های مختلف ایرانی و خارجی در نظر گرفته اند. در طی دو هفته اول سال، میهمانی های متعددی توسط مریم رجوی برگزار می شود که در آن گروه های مختلفی حضور پیدا می کنند. اما طی دو سال گذشته که مسئله کرونا برجسته شده، وی به کنفرانس های ویدیویی بسنده کرده است. اولین سخنان مریم در ابتدای هرسال را پیام نوروزی تشکیل می دهد. مریم در بخشی از پیام امسال خود می گوید:
(((سال۱۴۰۰، سال شعله کشیدن قیامها از زیر خاکستر بیماری و سرکوب است؛ سال به پاخاستن دوباره جامعه ایران برای قیام و سرنگونی است و با چنین چشمانداز فرخندهیی، عید نوروز را به همه زحمتکشان برای آزادی، و به همه شورشگران که پیروزی را میسازند، تبریک میگویم. به جوانان فداکاری که در کانونهای شورشی هر روز جان خود را بهخطر میاندازند و به رزمآورانی که رنج زندان و شکنجه در سیاهچالها را بر خود هموار کردهاند بهاران خجسته باد، و به مسعود رجوی که نیروی عظیم شورش و عصیان جامعه را بهسوی قیام و سرنگونی رهبری میکند، نوروز و بهار سال۱۴۰۰را تبریک میگویم و همچنین با صمیمانهترین تهنیتها به اعضای شورای ملی مقاومت ایران، به اشرفنشانها و هواداران و حامیان مقاومت در سراسر جهان.)))
همانگونه که مشاهده می شود، مریم مثل همیشه سال جدید را به «سال سرنگونی» پیوند زده است، سخنی که در چهل سال گذشته دهها بار تکرار شده و هربار هم مجاهدین به باتلاق جدیدی سقوط کرده اند و ایران پابرجا تر و مقتدر تر در برابر دشمنان سربلند کرده است. وی با برجسته کردن نام «مسعود رجوی» در پیام نوروزی اش، بیش از هرچیز تلاش کرده تا اعضای پیر و کهنسال خود را از بحران ناامیدی بیرون بکشد و به آنها بگوید که هنوز «رهبری شورش و عصیان جامعه» برعهده مسعود است و او همچنان نمرده و نفس می کشد و نباید انگیزه های خود را از دست داد (نکته ای که در ادامه خواهیم دید مومیایی مسعود هم روی آن تأکید دارد!
در کنار همه این کلیدواژه های انگیزشی، مریم از «کانون های شورشی» یاد می کند که منظور همان تیم های تخریب پوستر و پلاکارد هستند که در ماه های اخیر برای آتش زدن برخی اماکن و تصاویر موجود در خیابان ها اجیر شده اند تا دستگاه تبلیغی مجاهدین بتواند خود را در جامعه ایران موثر نشان دهد. وی در این رابطه می گوید:
(((کانونهای شورشی شعلههای امید!
پیشروی بزرگ مقاومت ایران در سال۹۹، رو آوردن جوانان شورشی به مجاهدین و گسترش شبکه هواداران در شهرهای ایران است. همه بگیر و ببندها و ایجاد رعب و وحشت و از طرف دیگر انتشار بیوقفه کتابها، فیلمها، سریالها و انواع نوشتهها علیه مجاهدین در داخل ایران همه برای این است که با گرایش نسل جوان به مجاهدین مقابله کنند.)))
نکته قابل توجه دیگر، اشاره مریم به موضوع دادگاه اعضای جداشده مجاهدین است. تشکیل دادگاه در ایران برای محکومیت مسعود رجوی به حدی سازمان را دچار نگرانی «اثرات سیاسی-حقوقی» کرد که در همان اسفند ماه مسعود را از مقبره اش بیرون پراند تا برای گریز به جلو، خواهان دادگاهی شدن سران جمهوری اسلامی گردد. با اینحال، مریم قجرعضدانلو همچنان از عوارض این دادگاه برگزار شده رنج می برد و با اشاره به آن، می گوید تلافی جویی رژیم در برابر «دادگاه آنتورپ» بوده و «فراخوان مسعود رجوی» آنرا درهم کوبیده است!. مشاهده کنید:
(((حالا آخوندها برای تلافی محکومیت خود در دادگاه آنتورپ، بهبرگزاری دادگاه نمایشی برای محاکمه مسئولان مجاهدین رو آوردهاند؛ اما این شوی مضحک را پیام قاطع و روشنگر مسعود رجوی در هم کوبید. وقتی فراخوان او به ]آیت آلله[خامنهای و روحانی و رئیسی برای شرکت در دادگاه بینالمللی با حمایت و تحسین هموطنانمان در داخل و خارج کشور روبهرو شد، آخوندها باز هم دیدند که وارد کشاکشی شدهاند که تمامعیار بازنده آن هستند.)))
ظاهراً همه این دلگرمی های عیدانه، در راستای فشار هرچه بیشتر به ساکنان قرارگاه آلبانی بوده تا آنان را وادار به نوشتن یک تعهد دیگر برای استمرار حضور خود در تشکیلات نماید. مسعود و مریم از اواخر دهه 70 تاکنون، همه ساله با انواع فریب و دسیسه، اعضا را وادار به نوشتن تعهدی می کنند که طی آن 2 سال دیگر در فرقه باقی بمانند و آنگاه اگر سرنگونی محقق نشد بدنبال زندگی خود بروند. این تعهدنامه ها (که به آن جنبه ایدئولوژیک می دهند) در واقع یک سند حقوقی ناخواسته در دست مسعود و مریم رجوی می شود تا اگر کسی از اسارت تشکیلات فرار کرد و دست به افشاگری زد بگویند هیچ اجباری برای ماندن در کار نبوده و اینها خودشان تعهد داده اند تا با مجاهدین بمانند. این درحالی است که صدها عضو مجاهدین در زمان صدام حسین به دلیل درخواست خروج از سازمان «محاکمه، زندانی، شکنجه و یا به قتل» رسیدند و اگر کسی اقدام به فرار می کرد، بشدت مورد برخورد قرار می گرفت و گاه در زندان ابوغریب زندانی می گردید. اسامی تعدادی از این افراد بارها در مقاله های مختلف مطرح شده است.
آقای «جواد فیروزمند» که هم اکنون ساکن پاریس می باشد، یکی از نفراتی بود که پس از فرار، توسط استخبارات عراق دستگیر و مدت ها بدستور مسعود رجوی زندانی شده بود و در نشست های سرکوب جمعی مورد محاکمه قرار گرفت. «مسعود دلیلی» هم که در سال 1392 از قرارگاه تشکیلات مجاهدین گریخته بود، چندماه بعد جسد شکنجه شده اش را در قرارگاه اشرف پیدا کردند که با اسید سوزانیده شده بود. لذا از همان دوران، نوشتن تعهدنامه های اجباری بخشی از اقدامات پیشگیرانه مسعود رجوی برای جلوگیری از رسوایی ناشی از فرار مجاهدین بوده است چون نه تنها در بین ایرانیان خارج کشور باعث آبروریزی بود که حتی در برابر صدام حسین هم ایجاد رسوایی می کرد. مریم در پیام نوروزی از اینگونه تعهدهای اجباری به اسم «تعهدهای نوین» نام می برد:
(((و همچنین مجاهدان آزادی، برپادارندگان ارگان رهبری جمعی قیام خلق، که با تعهدهای نوین بر استمرار جنگاوری خود بهویژه در نبرد ایدئولوژیک با دشمن غدار، عزم خود را برای تحقق نوروز سیاسی و اجتماعی ایران و رهایی مردم ایران صد چندان میکنند.)))
اولین پیام نوروزی مسعود رجوی پس از 18 بهار مومیایی شدن!
همانطور که اشاره داشتم، علت بیرون کشیده شدن این مومیایی از درون تابوت، شوک ناشی از پیام نوروزی رهبر ایران و تأکید وی بر مسئله ریاست جمهوری و ویژگی های یک نامزد شایسته این مقام بود. مسعود عمده پیام صوتی خود را (که البته مثل همیشه با تصویر 30 سال قبل بیان می شد) به این موضوع مهم اختصاص داد و برای پرداختن به آن ناچار گردید حتی بخش هایی از سخنان آیت الله خامنه ای را در بین تفاسیر خود پخش نماید. مسعود (که ظاهراً دوران مقبره گردی خود را عمدتاً به شعرخوانی طی می کند)، پیام خود را با چند بیت شعر آغاز کرد و آنگاه گفت:
(((اما برای نسل انقلاب ضدسلطنتی و نسل انقلاب بر ضددیکتاتوری دینی هر چند غرق در خون، اما فرصتی برای خواب و آسایش نیست. چه باید کرد؟ خواندم افسانهٔ نوروز و دل دردمند را با آتش جگرهای سوخته دوباره و صدباره برپایش کردم.
مثل بقیه مجاهدین و اعضاء پایدار مقاومت، مثل کانونهای شورشی و زندانیان سرموضع و مثل یاران شورشگر و اشرفنشان در ایران و سراسر جهان برای این زندهام و نفس میکشم که در میهن اشغالشده و اسیر، فلک دیکتاتوری دینی را سقف بشکافیم و با جنگ صد برابر طرحی نو در اندازیم.)))
نالیدن وی برای «نداشتن فرصت خواب و آسایش» و اینکه «هنوز زنده است و نفس می کشد» و همتراز کردن خود با سایر مجاهدین (که در طی عیش و عشرت های مسعود در حرمسرا، به بیگاری و اعتصاب غذا مشغول بودند و یا به خواست مریم در اروپا خودسوزی می کردند و در قرارگاه اشرف جلوی تفنگ و باتوم پلیس می رفتند، و در زمانی که مسعود در پناهگاه ضدبمب خود در امن و آسایش و رفاه بسر می برد، زیر بمباران جنگنده های آمریکایی جان می دادند و جایی برای استراحت نداشتند) نشان می دهد که تناقضات زیادی در بین مجاهدین شکل گرفته و از دیدن شکاف طبقاتی روزافزون بین بدنه و سر، به فغان آمده اند و تفاوتی بین سازمانی که دم از جامعه بی طبقه توحیدی می زد با مافیاهای غرب نمی بینند.
وی باز هم از «جنگ صدبرابر» سخن گفت و فراموش کرد که درست در عید فطر 1366 نیز همین جمله را برزبان آورد و عاقبتی جز شکست بزرگ در عملیات فروغ جاویدان که 15 ماه پس از آن بوقوع پیوست نداشت. اینک در حالی از آن دم می زند که نه از جنگ افزارهای ارتش آزادیبخش اثری مانده و نه از جوانان 20-30 ساله آنروز که اینک بالای 60 سال سن دارند و نیازمند خانه سالمندان شده اند. مسعود که خودش بالای 70 سال سن دارد، درصدد است تا با یک پادگان افراد سالخورده که بسختی پشت کامپیوتر به کارهای سایبری مشغول هستند، جنگ صدبرابر را رقم زند. آیا وی دچار آلزایمر شده و یا در این مدت منجمد بوده و تصور می کند هنوز صدام حسین مشغول پشتیبانی از اوست؟ در هر صورت، وی با پرداختن به متن اصلی سخنان آقای خامنه ای، تلاش کرد جملات را مطابق میل خود تحریف و به خورد مجاهدین بدهد، و در این رابطه گفت:
(((پیداست که ]آیت الله[خامنهای در جمیع جهات قصد بستهبندی و آببندی رژیم فرتوت ولایت را برای ورود به انتخابات ریاستجمهوری رژیم و مهار کردن جنگ گرگها را در این بحران دارد. به خصوصیات رئیسجمهور مطلوبش که مجبور شده بیپرده بگوید، دقت کنید:
۱-باید با کفایت باشد
۲-باید با ایمان (به دین ولایت فقیه) باشد
۳-باید عدالتخواه و ضدفساد و بهدنبال اجرای عدالت و مبارزه با فساد باشد.
۴-باید دارای عملکرد انقلابی و جهادی باشد. با عملکرد اتوکشیده نمیشود کار کرد.
۵-باید به توانمندیهای داخل معتقد باشد (نه اینکه حل مسأله آب را هم در کشور منوط به برجام و رابطه با آمریکا کند).
۶-باید به جوانان حزباللهی و اطلاعاتی و بسیجی مورد نظر خامنهای معتقد باشد.
۷-باید آدمی امیدوار باشد. مایوس و بدبین و با نگاه تلخ به آینده و تاریک به آینده نباشد.
حالا همهٔ دانشآموزان اکابر سیاست باید «پرتقالفروش» مورد نظر را پیدا کنند! مهمتر اینکه به گفتهٔ خامنهای انتخابات نباید نماد دوقطبیگری باشد. یعنی که یک قطب کفایت است و شورای نگهبان ارتجاع از قبل موظف به تک قطبی کردن یعنی بیرقیب کردن نمایش است و به گفتهٔ ]آیت الله[خامنهای «باید این تقسیمهای غلط چپ و راست و امثال اینها را کنار گذاشت».)))
ادبیات مسعود رجوی در این پیام نوروزی آنقدر تکراری، توهین آمیز و آغشته به لمپنیزم است که چکیده آن جز چند جمله و آن هم جهت بی اثر کردن سخنان آیت الله خامنه ای نیست و نشان می دهد بسختی از آن گزیده شده و سوخته است. این دومین بار طی دو هفته بود که مسعود وادار به ارسال پیام صوتی می شد و نمایانگر ضرباتی است که به وی وارد شده است. اگر به جمعبندی پایانی او نگاهی بیفکنیم، جز چند جمله بی سر و ته نمی بینیم و در پایان هم مثل 40 سال گذشته دم از سرنگونی و قیام زده است:
(((اما سرجمع حرفهای امروز ]آیت آلله[ خامنهای:
۱-از اینکه ]آیت آلله[خامنهای با این شدت و حدت در نخستین روز سال وارد شده است، تعجب نکنید. اگر میخ را هر چه سفت و سختتر نکوبد، زهوار رژیم در میرود و مهار رژیم از دست میرود.
۲-همهٔ باندها و جناحها و نفرات رژیم و حوزه و سپاه و اطلاعات و بسیج باید به جای خود بنشینند.
۳-اعدام در داخل ایران و اقدامات تروریستی در خارج از ایران همراه با شیطانسازی از مجاهدین و مقاومت ایران لازمهٔ مهار کردن و کنترل وضعیت است.
نتیجه همان است که قبل از انتخابات آمریکا در مهرماه گذشته گفتهایم و تکرار میکنیم. قیام و سرنگونی محتوم استبداد دینی به شرط جنگ صد برابر در سالی که پیش روی ماست.)))
ویدیوکنفرانس مریم با شخصیت های دست چندم فرانسوی!
در ادامه سورچرانی های نوروزی، کنفرانس دیگری هم توسط مریم به صورت ویدیویی با لابی های فرانسوی برگزار گردید که تلاشی بود برای جذب دوباره گروهی از فرانسویان جهت برداشتن محدودیت هایی که طی سال گذشته بر مجاهدین اعمال شد و مریم مثل سابق نتوانست براحتی در فرانسه جولان بدهد و در آلبانی مستقر گردید. وی که تلاش می کرد به زبان فرانسوی صحبت کند، فرانسوی ها را به تشدید بازی حقوق بشری علیه ایران تشویق نمود و تلویحاً از آنان خواست که بیش از گذشته به حمایت وی بپردازند و او را هم در کنار سایر اپوزیسیون نماها به رسمیت بشناسند و در همین راستا سخنان خود را با آه و ناله برای لابی های مرده اش آغاز کرد و گفت:
(((خانمها و آقایان منتخبان مردم فرانسه! دوستان عزیز!
در شروع سال جدید، از اینکه در جمع دوستان وفادار مقاومت ایران هستم، بسیار خوشحالم. ابتدا مایلم یاد یاران عزیز مان را که در سال گذشته از دست دادیم، گرامی بداریم؛ از جمله سناتور ژان پیر میشل عزیز و همچنین دوستان و همسایههای عزیز مان، ماری لورت گیوی عزیز، مانوئل ریسکز، کلود و ژان کلود دوپویی. آنها عدالتخواهان دوران ما و اعضای خانواده بزرگ مقاومت ایران بودند. آنها برای همیشه در روح و قلب اعضای مقاومت ایران زندهاند))).
در ادامه این سخنرانی، ضمن اینکه مریم خود را متوهمانه «نماینده» مردم ایران معرفی می کرد و آرزوهای خود را زیر نقاب «مردم ایران، جامعه ایران، مقاومت ایران» به خورد آنان می داد، مدام با عجز و لابه از فرانسوی ها درخواست می کرد که از سازمان مجاهدین حمایت کنند و مثل گذشته که با آنها همراه بوده اند، در کنار آنان باشند. وی از ناتوانی اروپایی ها در برخورد با جمهوری اسلامی هم شکوه داشت و تلویحاً گفت که مجاهدین بیش از آنچه در «فتنه آبان» انجام گرفت آماده ایجاد آشوب جدید در ایران هستند و کمک خواستن وی از اروپایی ها به این معناست که می توانند استفاده بیشتری از مجاهدین در داخل ایران بکنند:
(((در چنین شرایطی مردم ایران انتظار دارند که اروپا یک سیاست قاطع در قبال رژیم اتخاذ کند و از خواسته آنها برای حقوقبشر و دمکراسی حمایت کند. انتظار مردم ایران است که، فرانسه و اتحادیه اروپا علیه دستگاه تروریستی رژیم در اروپا اقدام کنند. سکوت و بیعملی، پیام ناامید کنندهیی به مردم ایران در مورد پایبندی اروپا به اصول و ارزشهایش میدهد.
جامعه ایران آماده قیامهای مردم، بسا بیشتر از آبان ۱۳۹۸ است. البته من همیشه گفتهام که تغییر این رژیم و استقرار آزادی و دمکراسی بهعهده مردم ایران و مقاومت آنهاست و آن را محقق خواهند کرد.
مثل همیشه حمایت و حضور شما در کنار مقاومت ایران تجلی ارزشهای اصیل فرانسه است. در کارزارهای متعددی که با هم پیش بردیم، حضور شما نقش تعیینکنندهیی در حمایت از مردم ایران برای دمکراسی و حقوقبشر داشته است. و در این مرحله حساس، مطمئن هستم که شما همچنان در حمایت از مجاهدین و اشرف۳ پیشتاز خواهید بود.
همه شما را به همبستگی با خواستهای مردم و مقاومت ایران فرا میخوانم و از همه شما متشکرم.)))
مریم به همین هم بسنده نکرد و به نمایندگی از مردم ایران مدعی شد که خواهان یک «جمهوری کثرت گرا» با سیاستی مبنی بر «جدایی دین از دولت» است. وی باز هم مثل همیشه ایران را کشوری با «ملیت های مختلف» خواند تا بتواند همزمان دل تجزیه طلبان و سعودی ها را هم به دست آورد. لازم به یادآوری است که مریم و مسعود رجوی از دهها سال قبل طرح تجزیه ایران به چندین منطقه «خودمختار» را در دستور گذاشته اند و صراحتاً به آن اعتراف می کنند. مریم رجوی در سخنرانی پیشین خود هم صراحتاً از مناطق خودمختار در ایران پشتیبانی کرده بود.
(((خواست مقاومت و مردم ایران یک جمهوری کثرتگرا، دموکراتیک مبتنی بر انتخابات آزاد و منصفانه، جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد، رفع همه تبعیضات علیه پیروان مذاهب دیگر و ملیتهای مختلف و یک ایران غیراتمی است.)))
نگاه اجمالی به پیام های نوروزی زوج رجوی کافی است تا به عمق استیصال سازمان مجاهدین در روزهای آغازین سال 1400 پی ببریم. سازمانی که درست 20 سال قبل ادعای محوریت تحولات جهانی داشت، امروز به آنچنان درماندگی رسیده که دست به دامان چند شخصیت دست چندم فرانسوی می شود تا از وی حمایت کنند و مجاهدین را بعنوان یک مهره علیه جمهوری اسلامی بکار گیرند. و همزمان در وحشت از برگزاری یک دادگاه ساده در ایران، مقبره فرعون را شکافته اند تا با برانگیختن یک مومیایی علیه سخنان نوروزی رهبر ایران شعرخوانی کند و مریم را تشویق کند تا با اشاره به «ملیت های ایران» به جذب جریان های تجزیه طلب بپردازد.
حامد صرافپور