زندگی آزاد جداشده ها و موانعی که فرقه رجوی بر سر راه آنها ایجاد می کند

اعضای مجاهدین هرگز از جنس رهبران این فرقه نبودند. در حالیکه بیش از ۴۰ سال از فعالیت فرقه رجوی در سرزمین های مختلف می گذرد باز هم بزرگترین چالش و وحشت رهبران مجاهدین خروج نیروها از این فرقه می باشد.  زندگی آزاد جداشده ها مانند تیری هست که هر روز بر پیکره نیمه جان این فرقه فرود می آید. به نحویکه رهبران مجاهدین دیگر قادر نیستند افراد محدود خود را نیز با حصارهای بلند در درون سازمان جهنمی مجاهدین نگه دارند.

دنیای آزاد یعنی واقعیت ، یعنی جایی که فرد جداشده می فهمد که مجاهدین یک فرقه است و ایدئولوژی آن ساخته ذهن بیمار سران فرقه می باشد. سازمان سالهاست سعی می کند این دنیای واقعی را از اعضای خود مخفی کند همان طوری که در عراق این کار را انجام می داد.

عید فطر جدا شده ها در آلبانی

شعار رهبر مجاهدین مبنی بر «خروج از سازمان آسان است ولی ورود به آن سخت» ! تنها برای فریب و جذب نیرو به فرقه کارکرد دارد.

سازمان حتی با فریب، اعضای خود را به کشور عراق انتقال داد. بنحویکه وقتی پای آنان به کشور عراق می رسید با تعجب از خود می پرسیدند:  ما در کشور دشمن چه کار می کنیم؟ جایی که خود در انتخاب آن دخیل نبودند.

اما رجوی برای نگه داشتن اعضا به زور در خاک عراق ترفند دیگری داشت: رجوی می گفت خروج از سازمان آزاد است. لذا هر کسی خواست برود اما باید دو سال در خروجی سازمان بماند و سپس ما آنها را تحویل دولت عراق می دهیم. در ادامه می گفت: می دانید که طبق مقررات عراق ورود غیر قانونی به خاک عراق ۸ سال زندانی دارد و شما پس از طی محکومیت تان در زندان ابوغریب عراق در صورتیکه دولت این کشور بخواهد شما را به ایران تحویل دهد می توانید بروید.!!!

حال بعضی ها دل به دریا زده و علیرغم تمامی سختی ها، شکنجه های زندان ابوغریب را به تن می مالیدند و برخی ها هم بین بد و بدتر، بد را انتخاب کرده و منتظر شرایط مناسب تری می ماندند.

اکنون بعد از گذشت نزدیک به ۳۹ سال از حضور مجاهدین در خاک عراق و اخراج به کشور آلبانی سران این فرقه  علیرغم تحمیل انواع و اقسام فشارهای روحی و روانی و مالی بر علیه جداشده ها، آنها هرگز خواستار بازگشت دوباره به درون فرقه نمی شوند.

از سوی دیگر سران مجاهدین سعی دارند با تحت فشار قرار دادن جداشدگان و نشان دادن چهره ای سیاه از زندگی آنان ، بقیه اعضای باقیمانده در درون تشکیلات را در ترس و واهمه از دنیای بیرون نگه دارند و این حس را به آنان را القاء کنند که بدون مجاهدین حضور در بیرون از حصارهای این فرقه ممکن نیست.

فرقه رجوی به اعضایی که تازه از سازمان جدا می شوند ابتدا تا یک مدت کوتاه، مقدار اندکی پول می دهند تا شاید سختی های زندگی در بیرون آنان را متقاعد کند که دوباره به سازمان برگردند. ولی بعد از مدتی که می بیند آنان حاضر به بازگشت نیستند همان مقدار اندک پول را نیز قطع می کنند تا با فشار مالی بیشتر آنان را مجددا به درون فرقه بازگرداند یا حداقل از آنان بخواهد در رابطه با وضعیت اسفناک مناسبات درون تشکیلات مجاهدین افشاگری نکنند.

منصور براهویی یکی از این جداشده ها می باشد که بعد از قطع حقوق از طرف فرقه رجوی مجبور شد یک ماه و نیم در غار زندگی کند ولی هرگز حاضر به برگشت نبود.  منصور براهویی می گوید: « من بعد از سی سال خدمت به رجوی و مجاهدین خلق به دلیل نبود کار و پول اجاره خانه و مایحتاج روزانه مجبور بودم که به خواسته های آنها تن بدهم . در سه ماه گذشته هیچ پولی به من داده نشد ولی از طریق دوستانم به من کمک می شد که اموراتم را بگذرانم.

در این مدت به دلیل نداشتن پول کافی برای اجاره خانه و غذا مجبور شدم به مدت یک ماه و شش روز در غارهای ارتفاعات تیرانا در منطقه کشار و مدتی هم در کنار خیابان شب را به صبح سپری کنم .

در این مدت هیچ پولی نداشتم که مایحتاج زندگی ام را تامین کنم .در همین ایام از مردم آلبانی کمک غذایی و غیره می‌گرفتم و مغازه داران به من کمک می کردند. پس از سی سال خدمت به رجوی گرسنه در غار می خوابیدم»

قابل توجه اینکه منصور براهویی به علت زندگی در غار دچار بیماری شده بود که به تازگی بعد از عمل جراحی حالشان بهتر شده و به زندگی عادی خود در کنار سایر جداشده ها باز گشته است.

یکی دیگر از روش های فرقه رجوی برای خلاص شدن از دست جداشده ها انتقال آنان به کشورهای دیگر است.

فرقه رجوی حتی تحمل این را ندارد که مخالفی در نزدیکی آنان باشد. که می توان از آقای احسان بیدی در این رابطه نام برد. که تمامی سختی های این مسیر را به جان خرید و پوزه رجوی را به خاک مالید.

امروز بر خلاف خواست سران مجاهدین زندگی آزاد و بدور از حصارهای فرقه ممکن شده است.

زندگی آزاد علیرغم تمامی سختی هایش یک ویژگی مهمی هم دارد و آن اینکه دیگر نیاز نیست که برای داشتن چنین زندگی به کسی پاسخگو باشند. رجوی تا دیروز زندگی بیرون را با چالش های فراوان به اعضا تفهیم می کرد ولی امروز اعضا جدا شده نه تنها چالشی برای زندگی ندارند بلکه با مردم آلبانی نیز روابط خوب و نزدیکی دارند و باهم در کنار یکدیگر زندگی می کنند. این روابط چه با هدیه یک تخم مرغ رنگی از سوی مردم آلبانی به آنها باشد و یا تزریق واکسن کرونا که جداشده ها را مانند مردم آلبانی در یک چشم می بینند و . . .

همه اینها در حالی است خبر تصمیم دولت آلبانی مبنی بر صدور کارت شناسایی و کد شهروندی برای اتباع خارجی که جداشدگان از فرقه رجوی را هم شامل می شود و  اولین سری از این کارت ها نیز برای جداشده های فرقه رجوی صادر شده است، موجی از خوشحالی و شادی و امید به زندگی را به میان آنها آورده است.

بدین ترتیب آنان  از بابت ازدواج، اشتغال، انجام کارهای اداری و فعالیت های اقتصادی نیز هیچ مشکل قانونی نخواهند داشت.

بنظر می رسد با انتشار خبر صدور کارت شهروندی در میان افراد گرفتار در فرقه رجوی شاهد موج جدایی های جدید از این فرقه در روزها و ماههای آتی باشیم.

نتیجه اینکه آنچه فرقه رجوی از آن وحشت دارد و هر روز هم در حال افزایش است، تنفر عمومی از این فرقه و فروپاشی داخلی با افزایش جداشده هاست. هرچند رجوی تلاش می کند صدای هیچ ناراضی به خارج از اردوگاه این فرقه در آلبانی نرسد.

اگر  امروز هم توانسته است تا حدودی دوام بیاورند نه این است که این فرقه برای کسی جاذبه دارد بلکه بدلیل جیره و مواجبی است که از سوی سرویس های اطلاعاتی غربی و عربی در قبال وطن فروشی هایشان در اشکال مختلف به آنان پرداخت می شود. اما در این میان فقط قوت روزانه سهم اعضای پایین است.

اعضای فعلی درون تشکیلات نه زندگی متعارفی دارند و نه خانواده ای که به آن دلگرم باشند. آنان روزها را بدون تغییر و تکراری سپری می کنند. نه امیدی هست و نه آرزویی تا روزی که عمرشان پایان یابد.

اما می توان با اراده و تصمیم این روند را تغییر داد از هر کجا شروع کنید می شود زندگی کرد . پس باید علیه وضع موجود شورید و در خروج از این فرقه وحشت نباید لحظه ای را درنگ کرد.

نویسنده : علی صدر

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا