روز گذشته رسانه های مجاهدین خلق در یک پیام کوتاه خبر درگذشت عضو با سابقه تشکیلات احمد انتظاری را درج کردند. از این پیام کوتاه در مییابیم که این فرد که به هنگام مرگ 67 سال داشت، در سن 19 سالگی به تشکیلات پیوسته و تا روز مرگ در خدمت تشکیلات بود. البته در خبر فوت او از خدماتش در درون تشکیلات چیزی عنوان نشده است.
اما واکنش اعضای جدا شده ازمجاهدین خلق به خبر فوت انتظاری ابعادی از خدمات تشکیلاتی وی به کیش شخصیتی مسعود رجوی را روشن میکند. علی هاجری، یکی از اعضای جدا شده از مجاهدین در آلبانی، در واکنش به این خبر در صفحه فیس بوک خود، مینویسد: « احمد انتظاری سالیان در قسمت توپخانه ارتش رجوی خدمت میکرد و همه افراد از او دوری میکردند. وی در سال 1379 در قرارگاه حبیب در بصره آموزش خمپاره 60 میلیمتری برای شلیک به اهداف در داخل شهرهای ایران را بعهده داشت. وی حدود یک ماه شلیک خمپاره را به تیم ما و تیمهای دیگر آموزش میداد. همچنین وی فردی بود که افراد را رصد میکرد و سر هر چیزی به افراد گیر میداد . مثلاً من و دوستم در حال صحبت بودیم و میخواستیم واکمن معاوضه کنیم که او دید و بعد به من گیر داد که همین نزدیک بود به مشاجره کشیده شود. وی بعد از ورود به آلبانی در دفتر فرقه خاص جدا شدهها گمارده شد .او همراه با عبدالله در زمان پرداخت مستمری به جدا شدهها بدنبال گرفتن اطلاعات از افراد بود . »
جدا شده دیگری با نام مستعار «اسیران تیرانا» ، انتظاری را از «چماقداران و سرسپردگان» مریم رجوی معرفی میکند که «با افراد بقول خودشون محفلی و معترض برخورد فیزیکی میکرد و آنها را کتک کاری میکرد و نیروی واکنش سریع برای سرکوب و کتک کاری افراد بنگالی و تحت برخورد بود.»
عضو سابق دیگری با نام فتح الله فتحی درباره انتظاری مینویسد: «احمد انتظاری در ظاهر افسر توپخانه بود. بدلیل مسئولیت و شناختی که از او داشتم کار اصلی او تا زمانی که من بودم عبارت بود از جمع آوری گزارشات نیرویی از فرماندهان یگانها تجزیه و تحلیل وضعیت افراد مراقبت و کنترل نامحسوس افراد، گفتگوی انفرادی با افراد در دفتر کارش ( بازجویی )، جمعبندی وضعیت تشکیلاتی و امنیتی نفرات و گزارش به مراتب بالاتر بود.» همچنین، محمد رزاقی، عضو سابق سازمان از فرانسه، نظرات دیگران را کامل میکند و انتظاری را «فالانژ رجوی داعشی» می خواند.
امروز، احمد انتظاری در حالی که هنوز چندان به سن پیری نرسیده بود، بدرود حیات گفته است. او بخش عمده عمر خود را صرف خدمت به ساختار خشونت طلب و فرقهای مجاهدین خلق کرد، در حالی که نه تنها در میان همرزمانش از خود نام نیکی به جا نگذاشت، بلکه در رسانههای تشکیلات یا از سوی رهبری تشکیلات هیچ تقدیری از خدمات 48 ساله اش نشد.
چنانچه فتح الله فتحی به درستی اشاره می کند: «رجوی به هیچ کس رحم نخواهد کرد و همه را به کام مرگ خواهد داد. حتی شکنجه گران و پاچه گیران دست آموز خودش را! زیرا رجوی برای ادامه حیات ننگینش از خون ارتزاق می کند.»
مزدا پارسی