پیامی که رجوی به عنوان ” تودیع ” نامگذاری نمود جا دارد بعد از سی و اندی سال اندکی به آن بپردازیم . رجوی گفت: ” در یک کلام می روم برفروزم آتشها بر کوهستانها ” سئوال این است چی شد بعد از نزدیک به 4 دهه دوباره برگشتی به اصل خویش ، آن هم اکنون در آلبانی آن طرف دنیا ، بر افروزم آتشها یعنی همین فرار به ینگه دنیا؟! آیا این خواست آنهایی که پیش از شما رفتند بود؟ آیا این که گفته بودید کار فردا را به پس فردا موکول نکنیم همین بود که در نتیجه ابتدا به صدام بعد از صدام هم به آمریکا وصل شوید؟ پس فردای شما بسیار روشن است. فکر کنم همه فهمیدند شما سر در چه آخوری فرو برده اید. لازم نیست به آن بپردازم به اندازه کافی تا حالا از سوی دوستان و منتقدان بدان اشاره شده است .
وی در حرفهایش اشاره نمود که از ما چه بر می آید؟ این را درست گفتید از شما همین بس که هر گاه خطر را احساس کردید راه فرار در پیش گرفتید و درس از خود گذشتگی فدا و صداقت را که به اصطلاح جزء سر لوحه فرقه یاد شده است باید همراهان شما در اشرف 3 از شما یاد بگیرند !
رجوی در جایی اشاره کرد: از اول هم به پاریس نیامده بودیم برای وقت گذرانی و برای بازیهای سیاسی و نه برای استراحت و نه برای جان به در بردن !!!”
جای تعجب ندارد می خواستید خون را دیگران هدیه کنند شما سوار موج شده و بر کرسی رهبری جلوس کنید ! آیا تسلیم شدن در برابر آمریکائیها و خلع سلاح شدن و در نهایت با فضاحت شما را به آلبانی جابجا کردن! این کار به معنی جان به در بردن نیست ؟ نمی دانم این تناقضات را همراهان شما در اشرف 3 چه جوری حل نموده و برایشان سئوال نمی شود ؟
در نشست باقرزاده رجوی می گفت اوجلان به هوادارهایش خیانت کرد، نباید تسلیم می شد باید خودش را خلاص می کرد. البته رجوی فریبکار برای بقیه نسخه خوبی می پیچید چرا برای خودت چنین نسخه هایی نمی پیچی !
وقتی رسانه های بین المللی نه به صورت مستقیم بلکه غیر مستقیم امکان استرداد و اخراج وی را بیان کردند سر از پا نشناخته به دامان صدام خزیده و فرار را بر قرار ترجیح داد. باز صد رحمت به اوجلان ، زندان و شکنجه را تحمل کرد .
به قول رجوی حرف زدن از استقلال و آزادی خیلی ساده است اما پرداخت تاوانش خیلی مشکل است ، چرا رجوی به جای حرف زدن عمل نکرد ؟ چرا تاوان آزادی و استقلال را نداد ؟ آیا خزیدن به حکومت دیکتاتوری صدام همان بی طرفی است یا آلت دست شدن ؟
رجوی وقتی به عراق آمد از دیگران ایراد می گرفت و به تمسخر می گفت مواظب باشید که در رود رن در پاریس غرق نشوید. عقب نشینی تا کجا ؟ حال این سوال جلوی شماست چرا شما اکنون در رودخانه اشکومبین آلبانی غرق شدید ؟
رجوی در هر جای ایران در همان اوایل پرچم حق به جانب را بلند کرد نه در جهت اصلاح بلکه در جهت تخریب تا آب را گل آلود کرده و از موضع فرصت طلبی ماهی بگیرد. اگر بحث حجاب را به میان می کشید بحث تو سری یا روسری ، در جهت خراب کردن بود نه اصلاح ، اگر بحث لیبرال – ارتجاع را مطرح می کرد می خواست ایجاد شقه کند تا به خواسته اش برسد و یا بحث اقلیتهای مذهبی به ظاهر می خواست حمایت کند اما در اعماق هدفش تخریب بود و بس و … .
همانطوری که رجوی گفت سی خرداد نقطه عطف بود. این تاریخ نقطه عطفی بود و مرزبندی که روشن کرد دشمن کیست . در اصل ماهیت ضد مردمی رجوی بر ملاء شد. دیگر راه پس و پیشی باقی نمانده بود. خیلی روشن خودش را نشان داد. رجوی فکر می کرد می تواند با جنگ مسلحانه به سادگی و در زمانبندی کوتاه به قدرت برسد اما مثل این که به کاه دان زده باشد . اما اکنون در البانی در اشرف 3 با مردان و زنان پیر و فرتوت ، جز در فضای مجازی کاری از دست شان ساخته نیست و هنوز بر طبل توخالی سرنگونی و رسیدن به قدرت می کوبند .
گلی