چنان که پیش تر گفته شد انقلاب ایدئولوژیک سرآغاز رفتارهای فرقه ای عجیب و بیچون و چرا در تشکیلات مجاهدین خلق بود که در صدر آن موضوع طلاق عمومی میان زوجهای عضو تشکیلات بود. پس از برگزاری سلسله نشستهای انقلاب ایدئولوژیک زوجها باید حلقههای ازدواجشان را از انگشت خارج میکردند، نسبت به همسران خود ابراز تنفر و فحاشی میکردند تا صلاحیت عضویت در شورای رهبری را پیدا کنند. تا اینجای کار نیز همه امور در هاله قدسی رهبریت مسعود و مریم رجوی بود و کسی نمیدانست که یکی از عجیبترین روابط در تاریخ فرقههای مخرب در حال رقم خوردن است.
قسمت اول مقاله چگونه مردان مجاهد زنان خود را تقدیم مسعود رجوی کردند؟
محسن زال در کتاب “سازمان مسعود” در این باره مینویسد: « بعد از طلاق عمومی و تشکیل شورای رهبری، اگرچه در این زمان رابطه تنی و جنسی به طور رسمی در سازمان محو شده، اما به طور واقعی در رابطه مسعود و خواهران شورای رهبری دوباره برمیگردد، نسبت این خواهران شورای رهبری و مسعود نشان دهنده بازتولید روابط زناشویی در قالبی دیگر است، قرار گرفتن همه زنان در حریم رهبری و ناموس رهبری شدن آنها به طور غیر نمادین نیز خودنمایی میکند، تا آنجا که خواهر نسرین باری به جمالی میگوید که ما در تنظیم رابطه با مسعود چون شما نیستیم، ما خیلی راحتیم و در گفتگو و بگو بخند حدی نداریم و مانند شما رعایت ادب را نمیکنیم.» (زال، ص.266)
با این وجود، مهمترین و معروفترین سند درباره رابطه جنسی مسعود رجوی با زنان شورای رهبری مجاهدین خلق، با شهادت خانم بتول سلطانی عضو جدا شده از تشکیلات، بدست آمد. او که خود شخصا این موضوع را تجربه کرده بود، در چندین موقعیت رسمی، قضایی و رسانهای پرده از رابطه جنسی واقعی مسعود رجوی با زنان شورای رهبری – که با هدایت و اصرار مریم رجوی انجام میگرفت – برداشت.
قربانعلی حسیننژاد در تایید اظهارات سعید جمالی و بتول سلطانی در مقالهای در سال 1392 نوشت: «ما وقتی اشرف بودیم یکی از نزدیکترین دوستانم که با هم در شاخۀ سیاسی و در یک مقر بودیم در صحبتهایی که مخفیانه با هم می کردیم قبل از اینکه حرفهای خانم بتول سلطانی از بلندگوهای مقابل اشرف مبنی بر روابط جنسی رجوی با زنان عضو شورای رهبری پخش شود به شدت مسعود رجوی و مریم رجوی را فحش میداد و میگفت با زن سابقم که عضو شورای رهبری است به طور پنهانی و با شیوهای که شرح میداد توانستم صحبت کنم که میگفت مسعود رجوی گردنبند طلا به گردن ما انداخته و با ما ازدواج کرده است. من خودم باورم نمیشد ولی وقتی صحبتهای خانم بتول سلطانی را از بلندگو در اشرف شنیدم یقین کردم که درست است. مسعود رجوی دو روز بعد از پخش شدن این نوار بتول سلطانی از بلندگوها، یک نشست عمومی در اشرف برگزار کرد و بدون اینکه این حرفهای خانم سلطانی را انکار یا نفی کند فقط به مدت دو ساعت انواع فحشها و تهمتها را با نشان دادن و انداختن عکسهای بی حجابی و عروسی او روی پرده نثار خانم سلطانی کرد بطوریکه خیلی از بچه ها به شدت برانگیخته شده و از نشست بیرون رفتند و میگفتند خوب اگر بیرون رفته دیگر مجاهد نیست بی حجابی یا عروسی او مگر فساد و جنایت است؟»
چنان که محسن زال بیان میکند، «مسعود عملا زنان سازمان را همسر خویش میپندارد. زنانی که خود را به رهبری هبه کردهاند و هر مردی جز او را از ذهن خود خارج نمودهاند.» و البته مریم رجوی سردمدار این زنان است.
حسین نژاد مینویسد: «:در سال ۸۰ در اولین نشستهای غسل هفتگی (خواندن فاکتهای جنسی جلوی جمع) در قرارگاه پارسیان نزدیک قرارگاه بدیع مهدی ابریشمچی علنا به ما گفت و من خودم در آن نشست بودم و با گوش خودم شنیدم که (عین جملاتش را می نویسم): زنان شما پا جای پای خواهر مریم گذاشتهاند یعنی همانطور که خواهر مریم از من طلاق گرفت و با مسعود ازدواج کرد زنان شما هم از شما طلاق گرفته و با مسعود ازدواج کرده اند.»
با وجود آن که حسین نژاد در زمان حضورش در تشکیلات فکتهای زیادی برای تایید رابطه مسعود با زنان دریافت میکرد اما هاله قدسی رهبری مانع از آن میشد که فساد جنسی “برادر مسعود” را تصور و باور کند. او در این باره مینویسد: «سال ۷۶ نیز کاملا یادم هست و هر گز فراموش نمی کنم وقتی با محمد اقبال در قرارگاه بدیع با هم در روابط در کار تهیه و ترجمۀ نشریۀ مجاهد عربی بودیم و آن موقع بحثهای طلاق الی الابد و بندهای الف و ب و ج و… به شدت مطرح بود. محمد به من گفت (حرفی را که به خودش در نشست انقلاب ردۀ خودشان گفته بودند به من گفت): ببین ما باید زنانمان را ناموس رهبری بدانیم و اوج این رهایی از زن و فکر زن بودن موقعی است که زنمان را در بستر برادر مسعود بدانیم و به من می گفت حتی تو که زنت شهید شده باید در فکر و تصورت او را در بستر برادر تصور کنی و فقط اینطوری از فکر کردن به او رها می شوی. من هم می گفتم اصلا چه ضرورتی دارد در بستر او تصور کنم من دیگر از زنی که زنده نیست دست شسته ام اینطوری اگر تصور کنم بیشتر باید به او فکر کنم!!… ولی غافل بودیم و باورمان نمی شد که این اصلا تصور نیست بلکه عملا وجود داشته است.»
زال نیز به نقل از سعید جمالی مینویسد که پیش از افشاگریهای بتول سلطانی به مرور شواهدی در تشکیلات بدست میآید که نشان میدهد که رابطه رهبری با زنان «نه تنهاد نمادین نیست که واقعی و عینی است». جمالی اذعان میکند که در برخی مواقع به دلیل ناهماهنگیها فرماندهان مرد مجبور میشدند پشت در اتاق جلسه صبر کنند تا زنان شورای رهبری که در داخل با مسعود رجوی هستند و روسریهایشان روی شانه افتاده و موهایشان باز است، وضعیتشان را درست کنند تا برادران وارد اتاق شوند. (زال، ص. 267)
البته مسئله محرمیت فقط مربوط به شورای رهبری نیست و هر زنی که مورد اقبال باشد را در برمیگیرد. هر زن مورد نظری به راحتی به عضویت شورا درمیآید و بدین ترتیب شرایط شکلی نیز فراهم میشود. (همان، ص 267) در جلسات زنان شورای رهبری با مسعود رجوی، مریم رجوی نقش کلیدی را ایفا میکند، سخنران اصلی اوست و وظیفه دارد که «مسیر را کم کم باز کند تا به نقطه مورد نظرش برسد». (همان، ص 270)
نقدی بر کتاب “سازمان مسعود” نوشته محسن زال
زال بر مبنای اظهارات بتول سلطانی درباره نقش مریم رجوی در این جلسات مینویسد: «در جلسات متعددی که با زنان شورای رهبری دارد آن ها را به خاطر رودربایستی ها و موانع ذهنی بین آن ها و مسعود شماتت میکند و حتی آن ها را سرزنش می کند که چرا با مسعود راحت نیستند و در حالی که با وی محرم ایدئولوژیک هستند، در مورد عقب رفتن روسری هایشان هم حساسیت دارند و با او رابطهشان را چون یک غریبه تنظیم می کنند.»
مزدا پارسی
ادامه دارد…