به واقع یکی از شیاد ترین ، حقه بازترین ، کلاش ترین ، بی پرنسیب ترین ، جنایت کارترین و زن بازترین رهبران فرقه در دنیا رجوی می باشد. و در این موارد تردیدی وجود ندارد. برنامه ای در تلویزیون سراسر دروغ فرقه پخش شد به نام فرار بزرگ که در هفتم مرداد سال 60 انجام گرفت و در این برنامه به فردی که مسئولیت عملیات را بر عهده داشت یعنی مهدی افتخاری اشاره شد . در این برنامه چنان از مهدی افتخاری تعریف می کردند که انگار یادشان رفته چگونه رجوی ها وی را مورد شدیدترین توهین قرار داده و او را دیوانه خطاب می کردند . اکنون برای شناخت ماهیت فریبکارانه رجوی که چگونه مانند آفتاب پرست رنگ عوض می کند به چند نمونه اشاره می کنیم .
مهدی افتخاری با نام مستعار فرمانده فتح الله بعد از شکست رجوی در عملیات مرصاد و راه اندازی شوی مسخره انقلاب طلاق توسط مریم قجر به مخالفت برخاست و عنوان داشت که مشکل اصلی متلاشی کردن خانواده نیست و باید به چرایی شکست عملیات فروغ جاویدان پرداخت و این ایستادگی باعث شد تا رجوی از وی کینه به دل بگیرد و تا لحظه مرگ این کینه توزی ادامه داشت و هرگز حاضر نشد او را به رسمیت بشناسد .
ابتدا در پائیز سال 74 نشست های حوض در بغداد توسط رجوی برگزار شد که خود داستان جدایی است و رجوی قصد داشت با یک پارچه کردن تشکیلاتش اختناق بیشتری بر مناسباتش حاکم کند و همه افراد مجبور بودند در این نشست شرکت کنند . رجوی در این نشست بحث خروج ممنوع را پیش کشید تا دیگر کسی هوس بیرون رفتن به سرش نزند. اما در پایان که همه لشکرها به قرارگاه بازگشته بودند و فقط نیروهای سررشته داری که مهدی افتخاری هم عضو آنها بود، نشست جداگانه ای برگزار نمود که فقط موضوع نشست مهدی افتخاری بود و رجوی سعی داشت در این نشست تمام عقده های سالیانش را تخلیه کند تا دیگر کسی جرات مخالفت در مناسبات را نداشته باشد .
در نشست، مهدی افتخاری را به عنوان کسی که مشکل جنسی دارد و تمام مشکلش زن است و اینکه وی ترس از کشته شدن دارد چنان بلایی سرش آوردند که دیگر وی در مناسبات کمر صاف نکرد و بعد از آن به کاشتن سبزی مشغول بود . البته مهدی افتخاری در همان نشست از رجوی درخواست کرد که می تواند به عنوان مهمان در مناسبات باقی بماند که رجوی بر او منت نهاده و درخواست او را قبول کرد .
این کینه توزی رجوی تمامی نداشت تا اینکه در سال 1380 در سلسله بحث های طعمه که در قرارگاه باقرزاده برگزار نمود باز هم میدان را مناسب دید که بار دیگر وی را مورد توهین و ناسزا قرار بدهد. چون مهدی افتخاری در طی این سالیان هنوز انقلاب طلاق مریم را قبول نکرده و حاضر به پذیرش نبود و فقط به خاطر این که از سازمان جدا نشود در مناسبات باقی مانده بود تا مارک بریده نخورد. این اندیشه درست نبود چون همه افرادی که از مناسبات جدا شدند این مارک و اتهام برای آنان وجود داشت ولی مهدی افتخاری حاضر به پرداخت بها نبود .
در نشست های طعمه ، رجوی کل نفرات فرقه که در سالن حضور داشتند را بر علیه وی شوراند تا همه بر علیه وی موضعگیری کنند و صحنه بسیار بدی بود و می توان دریافت که در آن لحظه وقتی بیش از دو هزار نفر به او توهین می کنند و بر سر و رویش تف می کنند وی چه حالی داشته است ؟ آیا این شکنجه نیست ؟ آیا این خرد کردن شخصیت افراد نیست ؟ در نشست طعمه، رجوی مهدی را پای میکروفون آورد و از جمع خواست که فاکتهایش را بگویند . یک عده دور قاب چین که همیشه منتظر فرصت هستند شروع به لجن پراکنی علیه مهدی افتخاری کردند و حتی تعدادی قصد داشتند درگیری فیزیکی ایجاد کنندکه مریم قجر از موضع جنت مکانی و شارلاتانی جلوی این کار را گرفت .
بعد از مخالفت مهدی افتخاری با انقلاب طلاق مریم دیگر کسی جرات نداشت به وی نزدیک شود و حتی با وی حرف بزند چون مورد بازخواست تشکیلات قرار می گرفت که مثلاٌ شما با وی چکار دارید؟ وقتی نفرات جدید به قرارگاه ما ( قرارگاه سه ) آمدند سئوال کردند که وی چرا مانند گدا زندگی می کند و لباس هایش کثیف است که مسئولین با دریدگی خاص خود عنوان می کردند که وی دیوانه است کاری به او نداشته باشید !!!.
مهدی افتخاری در نهایت با کمری شکسته به خاطر فشار رجوی ها در 27 مرداد سال 90 فوت کرد اما این پایان داستان نبود. مریم قجر که تا روز قبل وی را دیوانه خطاب می کرد و اینکه او مشکل جنسی دارد و … در پیام خود به یکباره رنگ عوض کرده و عنوان می کند که مهدی افتخاری مجاهد صدیق اشرفی بوده و اینکه درگذشت دریغ انگیز او را به خانواده اش تسلیت می گوید !!! وی در ادامه برای اینکه فریبکاری خود را به پایان برساند عنوان می کند که او نمونه ای بود از تقوای رهایی بخش انقلابی و تواضع و فروتنی که همواره نبرد و جنگ صد برابر را الزام مشی خود می دانست !!!.
ای تف بر شمایان که اینگونه سعی دارید خودتان را پاک و منزه جلوه بدهید ؟ اصلاٌ شما جانیان مهدی افتخاری را آدم حساب می کردید که اینگونه وی را مجاهدی صدیق نامیدید ؟ شما تا وقتی زنده بود حاضر بودید مانند دراکولا خونش را بمکید ولی به یکباره به فردی انقلابی تبدیل می شود؟ وای بر شما سنگ دلان و همه کسانی که از ماهیت رجوی ها اطلاع دارند و می دانند که آنان چه بلایی بر سر او آوردند و سکوت پیشه کردند .
کسانی که شاهد مرگ مهدی افتخاری بودند و هم چنین موضعگیری مریم قجر را مشاهده کردند و گامی در جهت افشای ماهیت رجوی ها بر نداشتند، هیچ فرقی با بقیه جنایت کاران ندارند. چون به واقع شاهد بودند که آنان چگونه مهدی افتخاری را نابود کردند و حتی عامل مرگ وی آنان هستند .
اساس کار مناسبات فرقه ای رجوی در این مطلب خلاصه می شود که هر کسی با انقلاب طلاق مریم قجر مخالفت کند باید مورد توهین و حمله قرار بگیرد حتی اگر از مسئولین فرقه باشد . البته بعد از مرگ که دستش از دنیا کوتاه است و نمی تواند جواب بدهد مورد ستایش قرار می گیرد. حال هر چقدر می خواهند در تلویزیون خود به تعریف و تمجید از مهدی افتخاری بپردازند ولی این مرگ داغ ننگی بر پیشانی رجوی ها حک کرده و هیچ وقت این خیانت شان از خاطره ها محو نخواهد شد .
هادی شبانی