اگر چه امروز دو دهه از زمانی که مسعود رجوی دستور داد کودکان مجاهدین خلق از عراق به اروپا قاچاق شوند و در شرایط هولناک خانه های تیمی و یتیم خانه ها نگه داری شوند، می گذرد، اما اعضای فرقه مجاهدین خلق هنوز هم با همان شرایط در اروپا زندگی می کنند.
اگر روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی و حقوق بشر درباره شرایط زندگی جمعی در تشکیلات مجاهدین خلق در کمپ اشرف سه در آلبانی کنجکاو هستند، لازم است گزارش اخیر روزنامه نگار آلمانی درباره خانه های تیمی مجاهدین خلق در شهر برلین آلمان را مورد توجه قرار دهند. این گزارش تحقیقی به صورت مستند ابعادی از نقض حقوق بشر در پایگاههای مجاهدین خلق را نشان میدهد.
گزارش لوییزا هومریش درباره یک ویلای مجاهدین خلق در برلین که ده ها مجاهد را در خود نگه داشته بود، مشتی ست نمونه خروار و ماکتی از محل اقامت بیش از دو هزار مجاهد خلق در منطقه دورس در شمال تیرانا پایتخت آلبانی، به شمار میرود. گزارشی که در آن انواع موارد نقض حقوق بشر آمده است: کار اجباری بدون دستمزد، حجاب اجباری، تبعیض جنسیتی و تبعیض سلسله مراتبی، تفتیش عقاید، انزوای خبری و اجتماعی و محرومیت از عشق و خانواده و هر آنچه فرد را به جهان بیرون و درونش وصل میکند.
در بخشی از گزارش هومریش درباره ویلای برلین چنین آمده است:
“در ویلای برلین، زنان در اتاق زیرشیروانی میخوابیدند و مردان در زیر زمین. معمولاً چهار، پنج و گاهی اوقات ده نفر در یک اتاق استراحت میکردند. البته برای اعضای با پستهای مدیریتی (عمدتاً زنان) حقوق ویژهای وجود داشت. آنها اتاقهای مجردی با تلویزیون داشتند و میتوانستند آزادانهتر زندگی کنند. با اینحال، آنها نیز باید روسری به سر میکردند و در مراسم نمازهای جماعت شرکت میکردند. حامیان سازمان، از جمله ریتا سوسموت، مرتباً به آنجا میآمدند. اما آنها فقط آنچه را که باید ببینند، میدیدند!
کادرهای سازمان بهطور دقیق زندگی روزمره خود را تنظیم کرده بودند. آنها هفت صبح بیدار میشدند و تمامروز را کار میکردند. در شب نیز باید در جلسات ایدئولوژیک شرکت میکردند که در آنها افکار ممنوع، مانند افکار مربوط به خانواده افشا میشدند. یکی از اعضای سابق میگوید در این جلسات باید همهچیز را از بالا به پایین تنظیم میکردیم و روی یک تکه کاغذ مینوشتیم.
اعضا با روشهای معمول فرقهها، مانند محرومیت از خواب، مطیع نگهداشته میشدند. جلسات سیاسی گاهی اوقات تا دیروقت شب به طول میانجامید. ساکنان ویلا اغلب اوقات بیشاز حد خسته بودند. ساکنان ویلا بهندرت اجازه ملاقات با فرزندان، مادران، پدران، خواهران و برادران خود را داشتند. اشتیاق به ملاقات با اعضای خانواده بهمنظور مطیع نمودن اعضا به ابزاری کارا، تبدیل شده بود.
کسی که روزنامه و مجلات میخواند یا رادیو گوش میکرد مورد انتقاد قرار میگرفت. گوش دادن به موسیقی و داشتن اینترنت روی تلفن همراه ممنوع بود. اینترنت کامپیوترهای ویلا هم سانسور شده بودند. سازمان اعضا را از بیرون میترساند و تظاهر میکرد سرویس مخفی ایران در کمین ساکنان ویلاست. به آنها گفته میشد مردم بیرون خودخواه، خودمحور و بیهدف هستند و فقط ما مبارزان واقعی آزادی هستیم. آنها زندگی در سازمان را بهشت و زندگی بیرون را جهنم نشان میدادند.
یکی از اعضای سابق میگوید از نظر تئوری، میتوانستیم هر زمان که بخواهیم ویلا را ترک کنیم؛ اما به دلیل چنین تکنیکهایی، نمیتوانستیم تصور کنیم دنیایی که ارزش زندگی داشته باشد در بیرون منتظر ما باشد.
اعضای ویلا کارگران ارزانقیمت بودند. آنها باید در هفت روز هفته وظایفی را که سازمان برایشان در نظر گرفته بود انجام میدادند؛ بهعنوانمثال، از سیاستمداران مراقبت میکردند یا وبسایتهای آلمانیزبان سازمان را بهروز نگه میداشتند. این رویه تا به امروز ادامه دارد.”
مزدا پارسی