حمید رضا سلام
احوالت چطور است؟ خانواده شما مستمر برای شما نامه ارسال می کنند، بلکه به فکر بیفتی و خودت را نجات دهی. حمید رضا فکری به حال خودت بکن، تمام خانواده منتظر آمدنت هستند. پدرمان خیلی نگران شماست و مدام عکست را نگاه می کند و می گوید حمید رضا کی بر می گردی؟ پدر به گردنت حق دارد، انتظار دارد که به آغوش او برگردی. در خلوت خودت کمی فکر کن و ببین با خودت چکار کردی! این همه سال در غربت و دوری از خانواده آیا به نتیجه ای رسیدی؟ مطمئن باش به نتیجه ای نخواهی رسید .
شما یک انسان آزاد هستی. چرا خودت را زندانی کردی؟ خیلی از دوستانت خودشان را نجات داده اند و خیلی ها دارند خودشان را نجات می دهند. شما چرا به فکر نجات دادن خودت نیستی؟! تماسی هم با ما نمی گیری! لااقل با پدرت تماس بگیر و حال او را بپرس و دلش را شاد کن . زمانی که در عراق بودی ما خیلی تلاش کردیم شما را آزاد کنیم ولی متاسفانه موفق نشدیم، دلیلش این بود که سران فرقه رجوی کاری کرده بودند که صدای ما به شما نرسد. من درخواستم از شما این است که فقط خودت را نجات بده. خانواده ات به هر لحاظ شما را تامین می کنند نگران نباش .
برادرت مصطفی نوری