تمام ترفند ها و توطئه های فرقه ی رجوی در آلبانی مبنی بر در حصار نگه داشتن آقای محمد رضا صدیق در پایان نقش بر آب شد و آقای محمد رضا صدیق به جمع اعضای انجمن آسیلا در آلبانی پیوست.
خانواده ی صدیق طی این سالیان زحمات بسیار زیادی کشیدند تا محمدرضا را از چنگال اهریمنی فرقه ی رجوی نجات بدهند، در همین راستا آقای حاج قدرت صدیق پدر محمدرضا 9 ماه در جلو درب پادگان مخوف اشرف تحصن کرده بود تا فرزندش را ببیند!
جا دارد همین جا فقدان خانم زهرا اعلائی مرحوم مادر محمدرضا را تسلیت عرض کنیم، مادری که بارها رنج و مشقت سفر به عراق و ماندن در جلو پادگان اشرف را به جان خرید و هر بار دست خالی برگشت، عاقبت هم این دوری و جدایی را تاب نیاورد و با چشمانی باز در حسرت دیدار پسرش بدرود حیات گفت.
این خانواده با تلاش های شبانه روزی خود و نامه نگاری به ارگان های بین المللی و مصاحبه های بی وقفه، عاقبت موفق به کندن محمدرضا از چنگال رجوی ها شد و امروز همگان شاهد هستیم که یک بار دیگر تلاش های این خانواده ، پیروزی بزرگی را رقم زد و محمدرضا را پس از 20 سال اسارت به آغوش زندگی برگرداند.
صدیق ضمن اعلام جدایی رسمی از فرقه ی رجوی چنین نوشت:
” اینجانب محمد رضا صدیق متولد ۱۳۵۸ از شهر تبریز استان آذربایجان شرقی در سال ۱۳۸۱ در کشور ترکیه که برای کار رفته بودم با یک رابط فرقه رجوی آشنا شدم. این رابط فرقه به من گفت تو برای اینکه بتوانی برای کار و درآمد خوب و زندگی بهتر( داشته باشی) به فرقه مجاهدین ملحق شو و بعد از مدتی همین فرقه تو را برای کار به اروپا میفرستد. از آنجایی که من دنبال زندگی بهتر و کسب کار بودم حرف رابط سازمان را گوش کردم و یک روز بعد از مرز ترکیه وارد خاک عراق شدم.
وقتی به بغداد رسیدم توسط افراد فرقه به اشرف رفتم. وقتی به اشرف رسیدم من را به هتلی به اسم ایران در اشرف بردند و آنجا ابتدا سوالاتی از دورانی که در ایران بودم و اینکه چرا به ترکیه رفتم کردند که من برای آنها توضیح دادم که هدفم از آمدن به ترکیه برای کسب و کار بوده و دنبال زندگی بهتری بودم . آنها هم به من لباس نظامی دادند و به من گفتند که تو الان رزمنده مجاهد خلق هستی. من هم دیگر راهی برای برگشت نمی دیدم و مجبور شدم قبول کنم.
تا اینکه جنگ عراق و نیروهای اتئلاف شروع شد و بعد از خلع سلاح فرقه توسط نیروهای اتئلاف به مدت ۱۳سال با تمام سختی ها و فشارها از طرف فرقه در عراق با اجبار ماندگار شدم، تا اینکه تمامیت فرقه توسط کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به آلبانی آمد. در کشور آلبانی باز دیدم فرقه همان خط و خطوط که در عراق پیش میبرد را جاری و ساری میکرد و با همان ضوابط و به قول خودشان با همان مرز سرخ ها که داشتند پیش می بردند و من که دیگر طاقت این همه فریب کاری فرقه را نداشتم و اینکه احساس کردم ۱۶سال از جوانی ام و حتی سلامتی جسمی و روانی به هدر رفته و فقط بخاطر اینکه در این مدت فریب مسعود رجوی و تشکیلات آنها خوردم و دیگر نمیتوانستم خودم را سرزنش کنم، فرقه ای که فقط دنبال منافع تشکیلاتی و جنبش ضد مردمی و اهداف شوم بود.
تصمیم گرفتم از این فرقه جدا بشوم، ولی جدا شدن من باعث نشد که فرقه دست از سر من بردارد و هر بار برای گرفتن مستمری ماهانه میرفتم توسط سران دفتر فرقه مثل جواد خراسان، فریدون سلیمی و عبدالله تهرانچی مورد حسابرسی قرار میگرفتم و از من میخواستند که برای آنها جاسوسی و خبرچینی بکنم، بطور مثال از من می خواستند که حسن حیرانی و نفرات دیگر چکار میکند و حتی از نفرات مستمری بگیران خود هم سوال میکردند که چکار میکند، من حقیقتا از این حسابرسی در قبال پولی که میداند خسته شده بودم که بایستی هر ماه مورد حسابرسی و بازجویی قرار بگیرم و سر نفراتی که آزادانه زندگی خود را انتخاب کردند موضع بگیرم که به نفع و منافع سازمان باشد که متاسفانه آخرین بار همین ۷آذر ماه بود که برای گرفتن ۳۵ هزار لک رفته بودم از من خواستند سر انجمن آسیلا (انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی) موضع بگیرم و دروغها و اباطیلی که دفتر فرقه میخواهد را تکرار کنم.
من سوالم بود که چرا خود فرقه اینکار را نمیکند که پس از کمی تحقیق متوجه شدم انجمن آسیلا یک انجمن قانونی و ثبت شده در یک کشور اروپایی است که دست فرقه بسته است و هرگونه اتهام بی اساس علیه این انجمن پیگرد قانونی خواهد داشت و این ترفند فرقه است که میخواهد با یک سو استفاده کثیف و رذیلانه از ما مستمری بگیران دفتر جدا شده ها را به جان هم بیندازد و ما جدا شدگان را در مقابل یکدیگر قرار بدهد که حاضر به پذیرش چنین عمل شنیعی نشدم و این موضوع را از طریق انجمن آسیلا به مقامات قضایی کشور آلبانی اطلاع دادم و خودم هم از دفتر فرقه قطع ارتباط کردم و ضمن عضویت در انجمن آسیلا اعلام جدایی رسمی از سازمان مجاهدین میکنم. محمدرضا صدیق – آلبانی ”
این پیروزی بزرگ را خدمت خانواده ی بزرگ انجمن نجات کشور، تبریک عرض نموده و این نوید را باید بدهیم که حتی کوچکترین تلاش ها نیز در جدایی عزیزانمان تاثیر دارد و خسته نباشید عرض می کنیم خدمت تک تک کسانی که در این مهم نقش داشتند و این موفقیت را نصیب خانواده ی صدیق کردند.
فرید