در صحنه سیاسی، بنظر می رسد که سری جدیدی از شکست های غیرقابل بازگشت در ماه های گذشته مهر نهایی ای بر سرنوشت سازمان مجاهدین خلق ایران (فرقه رجوی) زده است.
دوازدهم دسامبر سال 2006، رای دادگاه بدوی اتحادیه اروپا در پرونده T-228/02 اعلام گردید. سازمان مجاهدین خلق با سرازیر کردن انبوهی پول به تیم های حقوقی استخدامی به این نتیجه رسیده و منتظر بود که نتیجه دادگاه و رای آن در طرفداری از سازمان مجاهدین باشد. ولی وزیر خارجه بریتانیا، خانم مارگارت بکت، در سخنانی مواضع اتحادیه اروپا را روشن نمود و ابراز نمود که با توجه به قوانین تصویب شده دیگری که وجود دارند، کلیه اموال سازمان مجاهدین خلق همچنان مسدود و توقیف مانده و نام سازمان مجاهدین خلق همچنان در لیست سیاه گروه های تروریستی اتحادیه اروپا باقی می ماند. البته دادگاه دستور داد تا اتحادیه اروپا علل قرار دادن و نگه داشتن نام سازمان مجاهدین خلق ار لیست گروه های تروریستی را اعلام نماید.
واکنش مجاهدین خلق به این شکست خود را به بی خبری زدن بود و نفی حقایقی که اتفاق افتاده بود. سازمان همچنین سعی نمود تا تعریفی خود ساخته از رای دادگاه را به نمایش بگذارد. رجوی در آن دوران به پیروانش پیام داد که آنها بزودی مجددا مسلح گردید و آموزش های نظامی شان براه خواهد افتاد و حرکت بیست و پنج ساله ای که هدفش سرنگون کردن حکومت ایران بواسطه "ارتش آزادیبخش ملی ایران" (یکی دیگر از نامهای مستعار سازمان مجاهدین خلق) بود را مجددا ادامه خواهند داد.
سازمان مجاهدین خلق همچنین با استفاده از تمامی اعضای خود در کشورهای اروپایی، امریکای شمالی و استرالیا به بسیج تبلیغاتی ای دست زد که با بست نشستن، جمع کردن امضا و تظاهرات پراکنده از دادگاه می خواستند تا به رای خودش احترام بگذارد!! و سازمان مجاهدین خلق را از لیست تروریستی خارج نماید. انگار که دادگاه با قوانین و نظری که خودش اخیرا اعلام کرده است مخالف است!!
لینک: http://www.iran-interlink.org/index.php?mod=view&id=1619
رای دادگاه اروپا بلافاصله با رای محکوم کننده دادگاه عالی ایالات متحده امریکا همراه شد که بر علیه اخاذی های مجاهدین در امریکا صادر گردید. زمانی کوتاه نگذشته بود که دولت عراق در اعلامیه ای رسمی بر اراده این کشور بر بستن (بهتر است بگوییم پس گرفتن) کمپ اشرف و اخراج ترویست های سازمان مجاهدین خلق تاکید نمود.
لینک: http://www.iran-interlink.org/index.php?mod=view&id=1498
در پایان ماه آوریل 2007، وزارت خارجه امریکا گزارش بازنگری در مورد گروه های تروریستی را انتشار داد. گزارش امسال از مجاهدین خلق بعنوان یک "فرقه خطرناک" که "افراد آن تحت حکومت سابق عراق استفاده از سلاح و ساختن بمب را آموزش دیده اند" یاد می کند.
لینک: http://www.iran-interlink.org/index.php?mod=view&id=2309
و آخرین میخ بر تابوت سیاسی سازمان مجاهدین خلق انتخاب نیکولا سارکوزی بعنوان رئیس جمهور فرانسه بود. فرانسه تا کنون مرکز عملیاتی سازمان مجاهدین خلق در غرب و محل اقامت رهبر آن مریم رجوی بوده. آقا سارکوزی کسی است که در سال 2003 بعنوان وزیر کشور فرانسه اجازه اقدام قاضی بروگر برای تفتیش مراکز فرماندهی مجاهدین خلق در شهرک "اور سور اواز" را صادر نمود. عملیاتی که در آن 160 تن از اعضای مجاهدین دستگیر شده و مدارکی دال بر برنامه ریزی و تامین مالی اعمال تروریستی بدست آمد. شواهدی که در گزارش امسال وزارت خارجه امریکا از آنها بوضوح نام برده شده است.
لینک: http://www.iran-interlink.org/index.php?mod=view&id=2092
واکنش رجوی ها به گزارش جدید ایالات متحده امریکا که از سازمان مجاهدین هم بعنوان "فرقه" و هم بعنوان "گروه ترویستی" یاد می کند و واکنش به شکستی در این ابعاد چگونه خواهد بود؟ آیا آنها خواهند توانست این ضربه خرد کننده را تحمل کنند؟
سازمان مجاهدین در واکنش اولیه به این گزارش با سکوت اختیار کردن برخی از سایت هایش را تعطیل نموده، تنها برنامه زنده و ارتباط مستقیم تلویزیونی خود را نیز تعطیل کرد. با این وجود و اگر ما واکنش سازمان مجاهدین خلق به رای دادگاه اتحادیه اروپا را در نظر بگیریم تقریبا باید مطمئن بود که آنها به این کار بسنده نکرده آرام نخواهند نشست. ما همچنین از واکنش سازمان مجاهدین در قبال بازداشت موقت مریم رجوی در سال 2003 نیز آگاهیم که طی آن وی دستور خودسوزی اعضا را در جهت تحت فشار قرار دادن سیستم قضایی فرانسه اعلام نمود. مشخص است که این گروه بدون سر و صدا نخواهند رفت.
قابل توجه است که تحلیل های سازمان مجاهدین همواره گناه شکست های پی در پی فرقه رجوی را به گردن منتقدین خود می اندازد و خود را بدون خطا نشان می دهند. و البته در میان منتقدین این اعضای جدا شده و نجات یافته از فرقه هستند که بیش از همه روابط ضد بشری و فرقه ای درونی سازمان و روابط بسیار نزدیک فرقه رجوی با رژیم صدام حسین را تا حد توان افشا نموده اند.
با توجه به فعالیت نجات یافتگان از فرقه در جهت افشای واقعیت مجاهدین که اکنون با چهره ای بزک کرده سعی در دادن پیام دموکراسی، فمنیسم و حمایت از "تغییر رژیم" به مطبوعات و سیاستمداران غربی را دارند، غیر منتظره نیست که می بینیم رهبران مجاهدین بصورت علنی این افراد را بزرگترین موانع در راه رسیدن به اهداف خود ارزیابی و اعلام می کنند.
چهارده سال قبل وقتی که مسعود رجوی همسر خودش را بعنوان "رئیس جمهور" معرفی نمود هدفش فرستادن پیامی به سیاستمداران و مطبوعات غربی بود تا همسرش مریم بتواند حامیانی در غرب برای وی یافته این اجازه را به وی بدهند تا روند کارش تحت ولینعمتی صدام حسین را ادامه دهد. روندی که هدفش سرنگون کردن نظامی ایران توسط عراق و جانشینی رژیم رجوی بود.
شاید در لحظه اول بنظر برسد که سعی رجوی در نگه داشتن بقایای کمپ اشرف در عراق بخاطر امکانات نظامی آن است. از طرف دیگر مشخص است که اگر رجوی حاضر به انحلال کمپ اشرف شود وی می تواند از این موضوع استفاده کرده و با اعلام نفی مبارزه مسلحانه سعی در خروج از لیست تروریستی کند. ولی ارزش کمپ اشرف برای رجوی بسا بیشتر از این ها است. این زمین تمرین و ساختار و بنیان ایدئولوژیکی آنها است. کمپ شرایط قطع از جهان خارج و شرایط دیگر لازم برای کنترل فکر و القای نظرات فرقه ای را دارا می باشد. اعضای محصور در کمپ بدون وجود این شرایط آزادانه فکر کرده با خانواده ها و افراد جامعه تماس بر قرار خواهند نمود که در نتیجه و با یافتن مراجعی به غیر از رهبران فرقه راه برای فرارهای جمعی و گسترده از فرقه هموار خواهد شد.
رجوی می خواهد افراد را به هر قیمتی که شده در کمپ اشرف نگه دارد. او افرادی را به استخدام در آورده است تا به نمایندگی وی با وزارت دفاع برخی کشور ها ارتباط برقرار کنند. این ارتباط در بریتانیا توسط یک آکادمسین سطح پایین که سابقه طولانی استخدام در دستگاه رجوی را دارد برقرار شده است. کار وی سعی در برقراری ارتباط بین وزارت دفاع بریتانیا و نمایندگان و رهبران گروه تروریستی مجاهدین خلق می باشد. یکی از نکاتی که وی در ملاقات های مکرر با ماموران وزارت دفاع بکار می برد تهدید "مجاهدین خلق" در "اشرف" و "اروپا" به خود کشی های دسته جمعی است. تنها دلیل سعی رجوی در برقراری ارتباط با وزارت دفاع تقاضا و تمنای وی برای منحل نکردن کمپ اشرف و انتقال افراد به کشور ثالث (احتمالا اردن) است.
در همین حال باید گفت که وضعیت مراکز اروپایی فرقه رجوی وضعیت بهتری ندارند. با انتخاب آقای سارکوزی، زمان محاکمه مریم رجوی به اتهامات تروریستی اگر جلو نیفتد قطعا به تعویق نخواهد افتاد. رجوی ها شدیدا به راه هایی نیاز دارند که بتوانند نظرات را منحرف کنند. این می تواند شامل خود سوزی های جدید، مشابه آنچه وی دستورش را در سال 2003 داد، نیز باشد.
در سالروز دستگیری وی در هفدهم ژوئن 2003، مجاهدین بدنبال آن هستند که اعلام کنند پنج میلیون!! فرانسوی نامه ای را امضا کرده اند که در آن خواستار "خروج سازمان مجاهدین از لیست گروه های تروریستی" شده اند. البته این تنها زمانی کار آیی خواهد داشت که اعضای جدا شده و نجات یافتگان فرقه نتوانند ارقام ساخته شده در فرقه را به مسخره بگیرند و افشا کنند. هدف رجوی ساکت کردن آنها است تا به دستگاه تبلیغاتی فرقه اجازه داده شود که بدون مقاومت به کارش ادامه دهد.
منابع مطمئن به ایران اینترلینک اطلاع داده اندکه رجوی ها کارشان را در سکوت موجودشان شروع کرده اند. موج جدیدی از حملات توسط اعضای سرسپرده فرقه تروریستی رجوی بخصوص در کشور بریتانیا در راه است. هدف این حملات تهدید و به سکوت کشاندن اعضای جدا شده، نجات یافتگان و منتقدین فرقه هستند که گناه وضعیت موجود سازمان مجاهدین به گردن آنها انداخته شده است (رجوی ها هرگز و در هیچ زمانی تقصیر حرکات خودشان را به عهده نگرفته اند و نمی گیرند). این حملات معمولا به صورت تکثیر و پخش گسترده بروشورهای رنگی بر علیه قربانیان در محل اقامت و کار آنها شروع می شود که با تهدید های غیر مستقیم دیگر ادامه می یابد. مرحله بعدی اعمال غیرقانونی و جنایی اعضای فرقه است که شامل وارد آوردن صدمات جسمی و خسارات مالی به قربانیان می باشد. در موردی اخیرا شاهد بودیم که یک کشیش کاتولیک که به کمک یکی از این قربانیان آمده بود توسط اعضای فرقه مورد حمله قرار گرفته است.
اطلاعاتی که در اختیار ایران اینترلینک قرار گرفته است با روند حرکت های قبلی سازمان مجاهدین در جهت تضعیف صدای نجات یافتگان از فرقه همخوانی دارد. سالها است که رجوی ها سعی کرده اند به هر وسیله ای و از جمله متهم کردن منتقدین و اعضای سابق به کار برای وزارت اطلاعات رژیم ایران جلوی افشاگری ها را بگیرند. در روابط مجاهدین "گناه" کار کردن برای وزارت اطلاعات ایران "مرگ" است و این حکم اتوماتیک می باشد. این بدین مفهوم است که هرجایی که چنین اتهاماتی ابراز می گردد منظور نه فقط صحبت یا مارک زدن و غیره که اتهام به معنی فتوای مستقیم رجوی ها برای قتل هدف مورد نظر است.
در حالی که این حرکات بچه گانه و دون پایه استاندار این گروه تروریستی را به نمایش می گذارد، شرایطی که در حال حاضر با آن روبرو است می بایست هشداری برای دول غربی باشد تا هر چه سریع تر برای جلوگیری از بروز خشونت های بیشتر و صدمات جدی ناشی از آن و حتی مرگ اقدام کنند.
مهم است که در نظر داشته باشیم که سازمان مجاهدین خلق قبل از هر چیز یک "فرقه" است. شک نداشته باشیم که در زمانی که محاکمات مریم رجوی شروع شود، اعضای مجاهدین واکنش هایی خشونت بار نشان خواهند داد که خود سوزی تنها یکی از آنها خواهد بود. مهم است که در نظر داشته باشیم که در شرایط کنونی که سازمان مجاهدین در بن بست نهایی خود قرار گرفته است، رهبران فرقه راهی جز افزودن بر حرکات خشونت آمیز در جهت جلوگیری از ادامه روند معمول قضایی نخواهند دید. شکی نداشته باشید که سازمان مجاهدین خلق بعنوان یک "فرقه خطرناک" در قبال تهدیدات خارج از خودش دست به منتهای خشونت خواهد زد. مجاهدین خلق نیز همچون فرقه های دیگر راهی را خواهد رفت که سران فرقه های دیگر قبل از آنها رفته اند. راه کشتار دیگران و اعضای خود به همراه یکدیگر. این ممکن است با خودسوزی های اعضا و سپس ترور منتقدین و اعضای جدا شده شروع شود ولی احتمال زیاد این است که در پروسه ای کوتاه شهروندان بی خبر جوامع اروپایی و امریکایی را هم در بر خواهد گرفت. روندی خشونت بار و نابود کننده که نابود کنندگان و نابود شدگانش هر دو قربانیان رجوی ها و فرقه ای که ساخته اند خواهند بود.
ترجمه بریف ایران اینترلینک
ایران اینترلینک
دهم می 2007