ماده چهارم طرح خانم رجوی برای اهل تسنن اجرا نمی‌شود

در طرح ده ماده‌ای مریم رجوی برای به اصطلاح ایران آینده، مدینه فاضله‌ای تصویر می‌شود که اگر کسی بدون هیچ گونه شناختی از سوابق و ماهیت سازمان مجاهدین خلق آن را بخواند، تصور می‌کند که فردی مترقی و آزاداندیش این طرح را تنظیم کرده است. در این مقاله تنها با بررسی ماده چهارم این طرح و مقایسه آن با عملکرد واقعی سران مجاهدین خلق تناقض گسترده در حرف و عمل مریم رجوی آشکار می‌شود.

ماده چهارم طرح کذایی مریم رجوی که می‌گوید: « جدایی دین و دولت، آزادی ادیان و مذاهب»، با اعلام جدایی رسمی ابراهیم مرادی در روزهای اخیر بار دیگر به ذهن نگارنده تلنگر زد. ابراهیم مرادی که از ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان فریب عوامل فرقه رجوی را خورد و بیست سال گرفتار این تشکیلات ماند، از هموطنان اهل تسنن است. او در بیانیه اعلام جدایی رسمی خود درباره برخورد تشکیلات با مذهب او در زمان عضویتش در فرقه رجوی می‌نویسد: «در تشکیلات که بودم بخاطر اینکه من سنی مذهب بودم مرا وادار به شرکت در مراسم‌های مذهبی که خلاف عقیده و مذهبم بود می‌کردند. برایم بسیار سخت بود ولی جبر حاکم در تشکیلات مجبورم می‌کرد که هر چه آنها می‌گویند اجرا و عملی کنم و نمی‌توانستم آزادانه حرف خود را بیان بکنم.»

مریم رجوی و اشرف 3

اما سخنان ابراهیم مرادی درباره اجبار مذهبی در تشکیلات مجاهدین خلق تازه نیست. ادوارد ترمادو مسیحی ارمنی که به هنگام اسارت در عراق، فریب تشکیلات را خورد. او با آنکه به گفته خودش آشنایی با تشکیلات نداشت به این دلیل که بر سردر ارتش‌ مجاهدین خلق نوشته شده بود «ارتش آزادیبخش ملی ایران»، با تکیه بر واژه های «ملی» و «ایران» جذب این سازمان شد.
با این وجود، علیرغم 12 سال اسارت در کمپ اشرف، تشکیلات مجاهدین خلق هیچ وقت ترمادو را عضوی از خود ندانست. او این را در مصاحبه‌ای که در سال 1390 با برنامه «به عبارت دیگر» در شبکه بی بی سی انجام داد می‌گوید: «من فقط عضو ارتش بودم. اولا به دلیل اینکه سازمان مجاهدین غیر از مسلمان شیعه عضو دیگری را قبول نمی کند.» و در پاسخ به چرایی این مسئله اذعان می‌کند که «این جزو شرایط خاص سازمان مجاهدین است».

ترمادو در پاسخ به سوال مجری برنامه در مورد اینکه آیا سازمان مسلمان سنی هم نمی‌پذیرد، میگوید: « ببینید یک جریانی آنجا هست. من یک دوستی داشتم به اسم عباس، مثل اینکه الان ایران است. ایشان سنی بود، از بچه های تربت جام یا تربت حیدریه بود. او تعریف می کرد می گفت که خانم مهوش سپهری، نسرین، که جانشین آقای رجوی بودند، به او گفته بود تو که نماز می خوانی روزه هم می گیری، بیا و نماز شیعه بخوان. ایشان گفته بود خوب اگر من نماز شیعه بخوانم، فردا به ایران برگردم به فامیل هایم که همه سنی اند چه جوابی بدهم. او گفته بود خوب حالا نماز شیعه بخوان، به ایران رفتی نماز سنی بخوان. چون خود ایشان {مهوش سپهری} هم سنی بود و بخاطر اینکه عضو سازمان بشود، برگشته بود و شیعه شده بود. خوب این مسائل در سازمان بود.»

او سپس از خاطرات نشست موسوم به «حوض» با حضور شخص مسعود رجوی می‌گوید که در آن رجوی رسما اعلام می‌کند که هر عضو مجاهدین خلق «بایستی پایبند به انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین باشد، بایست نماز و روزه بخواند، بایستی امامت را قبول بکند».
از شواهد ارائه شده یک عضو جدا شده دیگر به نام خدا بخش میریان، از منطقه سیستان و بلوچستان و اهل تسنن، نیز در می یابیم که اعضای غیر شیعه سازمان نه تنها اجبار به شرکت در مناسک به اصطلاح شیعی می‌شدند بلکه از اجرای فرایض به شیوه اهل تسنن نیز بازداشته می‌شدند. میریان در این باره می‌نویسد: «در فرقه و با شیوه‌های مغز شویی و طبق دستورات مسعود افراد بعد از مدتی بایستی هر دین و مذهبی دارند را ترک کنند و به دین و مذهب رجوی ( با ظاهر شیعه ) البته دشمن شیعه و اسلام معتقد شوند.

همین طور به کسانی که هنوز مذهبشان سنی است در فرقه رجوی حق برگزاری نماز جماعت را نمی‌دهند و به بهانه ماندن در مناسبات گذشته خارج از سازمان و ضدیت با سازمان به آنها حق نماز جماعت نداده و نمی دهند و طبق گفته جدا شده ها حتی یکبار هم به آنها اجازه نماز جداگانه و جماعت داده نشده است. طبق برنامه‌های کاری در زمان‌های نماز بدلیل زمانبندی نشست‌ها و کارها اجازه نماز خواندن در زمان‌هایی مثل عصر و مغرب و عشاء و یا ظهر داده نمی‌شود و با توجه به زمانبندی های فشرده بایستی با دیگران تنظیم کنند. بایستی در تمامی مراسماتی که اکثر آنها در مذهب اهل تسنن نیست شرکت کنند وعدم شرکت یعنی اعتراض به فرقه.»

می‌دانیم که جدایی دین از دولت نوعی نگرش سیاسی و مدنی است. بدین ترتیب که حکمرانانی که به جدایی دین و دولت باور دارند در عمل بایستی در امور دینی اعضای جامعه دخالت نکنند همانطور که متولیان امور دینی جامعه نباید در امور دولت دخالت کنند. مسعود و مریم رجوی اثبات کرده‌اند که در مقیاس جامعه کوچک چند هزار نفره مجاهدین خلق هرگز به بند چهارم طرح ده ماده‌ای خودشان پایبند نبوده‌اند، کما اینکه به بندهای دیگر هم پایبند نبوده‌اند که شرح و بررسی آن در این مطلب نمی‌گنجد اما در شواهد ارائه شده از جدا شده‌ها، روزنامه‌نگاران و پژوهشگران به سادگی قابل راستی‌آزمایی است.

مزدا پارسی

منبع

یک دیدگاه

  1. شرط عضویت در سازمان مجاهدین خلق داشتن مذهب شیعه اثنی عشری است. افراد سنی و مسیحی و غیره در ارتش آزادیبخش ملی نمی توانستند عضو سازمان شوند و لذا آنها را به شدت تحت فشار قرار می دادند تا تغییر مسلک بدهند و آنان اجبارا این کار را می کردند. در مراحلی که فرد برای تغییر دین یا مذهب مقاومت نشان می داد خود مسعود رجوی شخصا وارد می شد و به فرد مربوطه امر می کرد تا شیعه شود. دلیلش این بود که فرد می بایست اجبارا مسعود رجوی را به عنوان جانشین امام غایب می پذیرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا