رهبری مجاهدین که همیشه میل وافر داشت تا در هر جمع و محفل مریدانش حرف اول و آخر را خود بزند، سالهاست در غیبت و سکوت معناداری به سر می برد. او که در اسفندماه سال 1381 و قبل از سقوط صدام حسین، زنش مریم قجر عضدانلو را به کشور اردن همراهی کرد و او را به کشور فرانسه فرستاد تا با بازیهای سیاسی و رشوه دهی، بتواند قلابی برای مسعود رجوی باشد و غیبتش را در عراق کوتاه کند، ولی تا امروز اوضاع و احوال مابین موقعیت دو نفر، شگفت انگیز است. شگفت انگیز این که مسعود رجوی هم اکنون همچنان در غیبت مشکوک به سر می برد و افسار از دستش خارج شده، ولی مریم قجر همچنان مشغول بازیهای سیاسی و رشوه دهی، ولی نه به نفع موقعیت مسعود رجوی، بلکه به نفع خودش است.
مدتها بود که تبلیغات مجاهدین عدم حضور مسعود رجوی را قرار داشتن در لیست تروریستی آمریکا قلمداد می کردند و منتظر خروج از لیست تروریستی بودند. ولی ماههاست که از لیست تروریستی آمریکا خارج شده اند و حتی در بحبوحه خروج از لیست تروریستی، چنان به وجد آمده و جشن و شادی سر دادند که انگار به زودی دروازه های تهران را فتح خواهند کرد و یا این که رهبرشان به زودی در فرانسه و در راس بازیهای سیاسی در غرب خواهد بود. تا امروز، هیچ کدام واقع نشد. نه مجاهدین خلق به سمت تهران خیز برداشتند و نه رهبری حضورش را اعلام کرد.
اما واقعیت قضیه چیست. صرفنظر از شق زندانی یا گروگان بودن مسعود رجوی توسط آمریکاییها، که می توانند او را به مثابه طعمه و یا سود سیاسی بدل کنند، دو عامل مهم در استمرار غیبت رهبری تاثیر دارند.
1- فعالیت تاکنونی اعضای جداشده از مجاهدین که بخشی از اطلاعات و اهداف دیکتاتوری آنان را برملا کرده اند، همچنین هجمه مضاعف قربانیان زمانی که به فرض رجوی حضور خود را در اروپا و یا هر جای دیگر اعلام دارد.
2-عامل دوم که هر روز بیشتر از روز قبل شک و شبهه برانگیز است، خود مریم عضدانلو است که طی ده سال اخیر و با انبوه بازیهای سیاسی و رشوه دهی، قرار بود قلابی برای نجات همسرش باشد که تا امروز نشد.
این شک و تردید، نه تنها طی ده سال اخیر بلکه مدت سی سال است در گوشه و کنار دیده می شود که مریم عضدانلو از سال 1363 برای تصرف قدرت سازمانی، خیز برداشته و در ابتدا تا رهبری عقیدتی مجاهدین صعود کرده بود.
به شهادت زنانی که اخیراً مناسبات فرقه در عراق را ترک کرده اند، مریم عضدانلو زمانی که در عراق حضور داشت، انبوهی از زنان مجاهد را که تنها برای مبارزه به صفوف مجاهدین پیوسته بودند را متقاعد و ناچار می کرد تا در جلسات رقص برهنگی برای تماشا و لذت رهبری، شرکت نمایند. مریم عضدانلو، جهت فریفتن زنان به آنان القاء می کرد که چه نشسته اید، برنده اول این بازی شما هستید چون که با خوشگل ترین و جذاب ترین آدم عالم آمیزش دارید! آیا مریم قجر نمی دانست که مستمراً زنان و مردانی با به جان خریدن خطرات زیاد از سازمان جدا می شوند، آیا احتمال نمی داد که ممکن است تعدادی از زنان قربانی، فرقه مجاهدین و عراق را ترک کرده و به افشای مهمترین خطوط قرمز مجاهدین اقدام کنند و در این میان رهبری سازمان اولین متضرر عملیات برهنگی زنان خواهد بود؟!
جدا از حرمسرای مریم قجر، حرمسرای ناصرالدین شاه قاجار نیز زبان زد عام و خاص است. آنجا نیز انیس الدوله نقش برجسته ای داشت. اما نقشش بر عکس مریم قجر بود و او با هر آنچه در حرمسرا و خارجش وجود داشت مخالف بود. از وزیر شاه تا گربه و ملیجک و همه زنان شاه مخالف بود. این طبیعت یک زن است. مگر این که حیله و کاسه ای زیر نیم کاسه نهفته باشد که زنی بخواهد برای مردی زن ردیف کند.
پیشینه و عملکرد سابق مریم قجر، گواه این مدعاست و چه بسا او عمداً روزنه هایی را برای فرار و افشای بیشتر بیماریهای رهبری سازمان بازگشوده بود تا موقعیت امروز خود را توجیه کرده باشد.
البته رهبری فرقه نیز از سالهای قبل، در راستای تباهسازی و ذوب مریم عضدانلو در خودش، از او و خانواده و اعتبارش، سوء استفاده های زیادی کرده بود و در هر موقعیت خطیر سیاسی و نظامی مانند ورود به خاک عراق در سال 1365، او را سپر بلا و پیشمرگ خود قرار می داد. متقابلاً مریم عضدانلو به طرق مختلف و ترفندهای زنانه از بیماریهای مختلف رهبری فرقه استفاده کرده و او را به صورت طعمه در دام باقی نگهداشت و افشاگریهای اخیر در ارتباط با مسعود رجوی را به نفع موقعیت خود به پیش برد.
به هر حال نه تنها جداشدگان از مجاهدین بلکه مردم و اپوزسیون ایران بر این باور و عقیده استوارند که فرق کیفی مابین این شاگرد و استاد، وجود ندارد. تنها فرق، این است که شاگرد با شگردیهای خود و چرخیدن این چنینی چرخ روزگار، چند صباحی و تا جهل و خشونت در جهان حاکم است، بر جای استاد تکیه زده است.
مهدی خوشحال