فرقه رجوی و مناسبات خاص آن ، مملو از تناقض ها و دوگانگی هاست، همه به جای صبحانه و نهار و شام، مبارزه می خورند، بدین معنی که از بام تا شام ، صحبت از مبارزه است اما بی هیچ عملی! همه خود را مبارز می دانند اما اثری عملی از این مبارزه وجود ندارد. البته اگر هم بخواهند دیگر نای راه رفتن ندارند ، چه برسد به مبارزه!
از صدای نالان و لرزان رهبر غائب و بقول ترکی الفیصل”مرحوم” شان هم می شود به همه اسرار پشت پرده، پی برد. از اعضایی که خود را زمانی عناصر پیشتاز جامعه می دانستند، اکنون با مشتی سالخورده بی تجربه و غیراجتماعی روبرو هستیم که تعطیلات عید نوروز را به تماشای کارتون ها و فیلم های کارتونی کودکانه مشغول هستند. کارتون هایی که نباید حاوی صحنه های خانوادگی و زن و شوهری باشند. گرچه همه سالیان از بروز امیال جنسی خود محروم مانده اند، اما اکنون در کهنسالی و بازنشستگی هم باید نظاره گر کارتون های بچه گانه باشند، تا مبادا فیل شان یاد هندوستان کند!
سالها نوکری رهبران این فرقه برای صدام حسین ، انقلابی درونی که آن را الزام سرنگونی می خواندند، ساعتها و روزها کیسه کشی زرهی های اسقاطی عراق ، حبس شدن برای سالیان در اسارتگاههای بسته در عراق و … سرنگونی را که محقق نکرد هیچ، حتی یک دستاورد کودکانه هم نداشت که امروز بدان مفتخر باشند، همه اعضای کنونی چند صدنفره باقیمانده از آن چند هزار نفر، امروز فاقد هر گونه تجربه اجتماعی هستند. اکثرا از مرز 60 سالگی عبور کردند، زندگی آزاد را تجربه نکردند، مدام زیر سرکوب مستمر تشکیلاتی بودند، همه به زنان و مردانی افسرده مبدل شدند، با انواع بیماری های سخت درگیر هستند، در این کهنسالی، حتی حق ارتباط با جامعه آزاد را ندارند، حق برخورداری از اینترنت آزاد و فضای مجازی را هم ندارند و جالب اینکه سران فرقه به دولت ها نیز خرده می گیرند که سرعت اینترنت شان کم است و با سرعت های نرمال در دسترس نیست و فیلتریزاسیون اعمال می شود. این همه از کارکرد و نتایج عملکرد رهبری است که امروز توان نگه داشتن بند تنبان خود را نیز ندارد.
آیا امروز زمان آن نرسیده است که این کودکان 60 ساله را رها کنند و آنان را به آغوش اجتماع برگردانند تا مورد درمان و روان درمانی قرار بگیرند و این دهه های آخر عمر خود را آزاد زندگی کنند؟ آیا امروز زنان و مردان سالخورده نگه داشته شده در اسارت و زندان های رجوی که از همه چیز محروم هستند و حتی اجازه ملاقات با خانواده های خود را ندارند و شبانه روز در رصد و مانیتورینگ تشکیلاتی قرار دارند و دربهای بسته و حصارهای بلند، مانع برقراری هرگونه ارتباط آنان با دنیای آزاد است، انسان نیستند؟ آیا قوانین حقوق بشری، شامل این کودکان 60 ساله نمی شود؟
امروز باید خطاب به خانم مریم رجوی ، گفت که :
چرا دست از این سرکوب سیاه بر نمی دارد و این اسیران را آزاد نمی کند؟ عنقلاب کذائی مریم، امروز دقیقا به حل و فصل چه مشکلاتی پرداخته و کارکردش چیست؟ آیا جز زدن دستبند و پابند به دست و پای این پیرمردان و پیرزنان، کارکرد دیگری دارد؟
نفرین های روزانه و مستمر خانواده های این اسیران ، بدرقه راه رهبران این فرقه است که ضامن شکست محتوم این فرقه است . . .
فرید