جناب آقای قشقاوی ایمیل مختصر شما رویت شد. از بابت تصمیم شما در تدوین بندهای انقلاب ایدئولوژیک استقبال می کنم. چنانچه استحضار دارید رویکرد انفرادی به تدوین این موضوع (انقلاب ایدئولوژیک) به دلیل پیچیده بودن و ساری بودن آن در مناسبات سازمان آنگونه که باید و شاید حق مطلب را ادا نمی کند، ضمن اینکه کار گروهی اساسا در هر زمینه ای و مشخصا این موضوع پشتوانه و مشروعیت بیشتری به حاصل کار می دهد. به تجربه در واگویه هایی که در این خصوص از جانب افراد مختلف شاهد بوده ام دریافته ام که فهم همه از بندهای انقلاب ایدئولوژیک یکسان نبوده است. همین تفاوت فهم در پاره ای جهات به تنوع برداشت ها و در نهایت تناقض در فهم کلیت انقلاب ایدئولوژیک منتهی شده است. برای رفع این نقیصه ناگزیر باید شیوه ای اتخاذ کرد که اولا طرح موضوع ضرورت و اهمیت آن را مورد تاکید قرار بدهد، ثانیا آنچه حاصل می شود بر فهم مشترک و همسوی جداشدگان دلالت داشته باشد. این روش کار مستلزم مشارکت و هم اندیشی و بعضا چانه زنی جداشدگان بر سر فهم مشترک از بندهای انقلاب ایدئولوژیک را ایجاب می کند. باز چنانچه استحضار دارید بندهای انقلاب ایدئولوژیک هر یک به ضرورت اتفاقاتی که حادث شده تدوین و تبیین شده است.
بنابراین بخشی از فهم این بندها در گرو احاطه و تسلط افراد جداشده به وضعیت سیاسی سازمان در همان شرایط است. این توقع که هر جداشده ای بتواند همه بندهای انقلاب ایدئولوژیک را خوب درک کرده و آنها را تدوین کند، انتظار غیر معقولانه ای است. در چنین وضعیتی هم اندیشی، تعامل و بازخوانی بندها از سوی اعضای جداشده ضروری است. به اعتقاد من این مهم الزاما باید در سطحی از اعضای جداشده صورت بگیرید که به لحاظ سبقه تشکیلاتی و درگیری پیوسته و تنگاتنگ با سازمان به نوعی پشتوانه برای مشروعیت اظهاراتشان محسوب شود. در این راستا مشخصا می توان به مشارکت کسانی از جمله ابراهیم و مسعود خدابنده، مسعود بنی صدر، آن سینگلتون، حسین سبحانی، سعید شاهسوندی و… اشاره کرد. نوشته های این افراد درباره انقلاب ایدئولوژیک حاکی از درک همسوی آنها دارد. برای حصول به این مهم به نظر می رسد دو اقدام در اولویت قرار بگیرد.
1- دعوت از افراد مورد اشاره و یا کسان دیگری در همین حد و اندازه برای تدوین همسوی بندهای انقلاب ایدئولوژیک و نقطه نظرات دیدگاهی درباره ضرورت و اقتضای طرح هر یک از بندها تا همه دوستان نظرات و دیدگاه های خود را حول ماهیت بندهای مختلف ارائه کرده و مباحث در این تعاملات پخته و ارزیابی گردد. این مهم می تواند در قالب تحریر مقالات و انعکاس آن ها در سایت ها و یا در قالب برگزاری همایش ها و حتی شرکت جداشدگان در مراکز آکادمیک از زوایای مختلف مورد بحث قرار بگیرد. پس از جمع آوری همه نظرات آنچه حاصل خواهد شد زمینه و اطلاعات لازم را برای تدوین مجموعه ای با عنوان انقلاب ایدئولوژیک فراهم خواهد کرد.
2- تدوین چارچوب کلی کار و ارائه پروپازال تحقیقی شامل فصول، بخش ها و بندهای هر بحث و ارائه آن به سایر دوستان جهت همفکری و اتفاق نظر. تا دوستان بتوانید در این راستا مسیر واحد و مورد اجماع را دنبال کنید. حسن این کار متمرکز شدن حول موضوعات مشخص است. بعلاوه اینکه در حین کار احتمالا برداشت های مختلف حول موضوع در نهایت به اتفاق نظر بیشتر منجر خواهد شد.
محقق شدن این مهم مستلزم درک متقابل شما و سایر جداشدگان از اهمیت و ضرورت این اقدام و در نهایت متقاعد شدن به شیوه کار جمعی است. به گمانم اولین گام در این راستا نظرخواهی و فراخوان دادن در سطح جداشدگان است. تصور من بر این است با لحاظ بیانیه اخیر وزارت امور خارجه امریکا که مشخصا انقلاب ایدئولوژیک و گرایشات فرقه ای سازمان را مورد تاکید قرار داده، اولویت دادن مباحثی از این دست نیاز به توضیح افزون تری ندارد. در این راستا از شما درخواست می کنم به عنوان یک عضو جداشده سازمان ضمن اعلام فراخوان به سایر دوستان جداشده، اولین عضوی باشید که نسبت به تدوین بندهای انقلاب ایدئولوزیک و همچنین طرح دیدگاه های تحلیلی خود اقدام می نمائید. پیشاپیش از سایر دوستانی که در محقق شدن این مهم شما و ما را یاری و مساعدت خواهند کرد، تشکر می کنم. موفق باشید و به امید دستاوردهای گرانقدر در این تلاش جمعی.
بهار ایرانی، بیست و یکم می 2007