مقالات مختلف سرکارخانم میترا یوسفی نه تنها جالب و خواندنی بلکه نشان دهنده خط روشن و هوشیارانه ای است که ریشه در نگرش و شخصیت او دارد.
این شیر زن جوشن پوش که آگاهانه در مقابل عفریته ای که نه فقط وطن فروش می باشد بلکه دشمن محبت و عشق بوده با اعتماد به نفس قابل تحسین همچنان ایستاده است.
جوشنی که میترا یوسفی به تن دارد از جنس حرمت و پایبندی به عهدی است که آزادانه و با عشق بست ولی به اجبار از او دریغ شد.
نوشته های این مادرجوشن پوش که با برنده ترین انتقادات به جنگ با مریم عضدانلو شتافته است، هرگزبه حریم خانوادگی اهانت و توهینی نکرده و تنها خواست او احترام به بنیاد خانواده هایی است که بیرحمانه تحت عناوین پوشالی “انقلاب مریم” ویران شده وعاطفه هایی که به یغما رفته است.
میترا یوسفی با حفظ حریم خانواده، هنوز آتش احساسی را شعله ور نگه داشته که این آتش هرگز در دل دشمن او نبوده و نیست. او بی محابا پرده تزویر مریم عضدانلو را به آتش میکشد. مریم عضدانلوهمان زنی است که با رسوایی عالمگیر شوهرش (مهدی ابریشمچی) را به مصلحت تشکیلاتی با دیگری جایگزین کرد و بعد این طاعون را به تمام مریدان خود اجبار کرد.
در این میان میترا با قبول سرپرستی بچه هایش در غربت همچنان به آنچه معتقد است و هنوز در دلش وجود دارد مینویسدو می گوید و نمی ترسد و خسته نمی شود، اما:
باکم از ترکان تیر انداز نیست طعنه تیر آورانم می کشد
هجوم گله ای قلم به مزدان شورایی و مجاهد به میترا یوسفی، هرگز اورا خسته نمی کند و ترسی ندارد ولی در این میان فرقه مجاهدین شخصی را به میدان آورده که برعکس میترا حاضر است که هر مرزی را پشت سر بگذارد.
آفرین به میترای جوشن پوش که آنچنان لطیف و محترم صحبت می کند که دنیای تاریک دیوان را به آتش می کشد. این مادر بخوبی می داند که برنده ترین سلاح وی در مقابل هجوم چارواداری فرقه مجاهدین در برنامه ای تحت عنوان “ارتباط مستقیم!!” همانا الهام گرفتن از مهر و عاطفه انسانی برای دگرگونی همسری است که تاکنون در قلعه سنگسار، اسیر مادر فولاد زره میباشد.
اوست که از این سلاح هر چه بیشتر و ظریفتر استفاده می کند و نمونه زیبای آن اخرین نوشته او “سخنی با سعید” است که با بزرگواری از او می خواهد که با اسیر و در بند فرقه رجوی، ورزشکاری که دیگر کوچکترین ذره ای از روحیه ورزشکاری و جوانمردی در او دیده نمی شود مدارا کند و وقت بدهد تا شاید روزی بساط این برده داری نوین برچیده شود، بردگانی که زنجیر نه بر پا بلکه به ذهن و افکار خود دارند.
لینک به مطلب سخنی با سعید http://www.iran-aawa.com/a892.htm
مریم عضدانلو می تواند با لشکری از متملقان و چاپلوسان برای خود بساط سلطنت برپا کند و در آستانه شصت سالگی به طور مضحکی حرکات دختران شانزده ساله از خود نشان بدهد ولی در مقابل مادری جوشن پوش که فقط با سرمایه یک قلم و دلی به پهناوری دریا، باید لشکری از قزلباشان را به همراه ذلیلی که روزی ملی پوش بوده به میدان بفرستند و وقتی تیرشان از این جوشن مهر و پایبندی گذر نکرد باید رجاله ای از نژاد مهوش سپهری و بتول رجایی و صدیقه حسینی را به دکه تلفن عمومی بفرستند تا شکست لشکر دشمنان مهر و عاطفه را به او خبر بدهند.
همفکران خانم میترا یوسفی درکانون آوا به وجود چنین زن شجاعی افتخار دارند که او این چنین بی مهابا و بی پرده به مصاف با تفکر ضد عاطفه وخانواده در مقابل مریم عضدانلو بپا خواسته و پیروز و سرافراز بیش از یک دهه با عاطفی ترین، زیباترین و ظریف ترین برخورد های انسانی به جنگ با این عفریته خود شیفته، کمرهمت بسته است.
سایت آوا
02.06.2007