هشتگ ها، تنها دستاورد شعارهای فرقه رجوی

جنگ صد برابر، آتش آتش شعله برکش، قیام تا سرنگونی و امثال این شعار های تو خالی و تبلیغاتی، سالیان طولانی ورد زبان رجوی و قماش متوهم او بوده است. دهان رجوی زده ها به مانند یک سیستم صوتی، دائماً در حال باز پخش این شعارها بوده و هست. اما دستاورد این شعارها چیزی بیش از ساخت هشتگ در شبکه های مجازی نیست و نتیجه این همه سال نشخوار شعارهای توخالی هشتگ هایی با مضمون همین اراجیف است و بس.

نشخوار این شعارهای توخالی، گاه آنقدر مصنوعی، شتاب زده و نابجاست که هر بیننده و شنونده ای را به خنده و تعجب وا می دارد و بر هیچ کس پوشیده نمی ماند که بیان این اراجیف جز از سر سوز و گداز و دست خالی این فرقه نیست.

به یاد دارم مادرانی را که فرقه، بالای نعش فرزندانشان در حوادث مختلف اشرف می آورد تا به اصطلاح وداع حماسی از یک مادر مجاهد درمانده با فرزندش که در نتیجه کاهلی رهبران این فرقه (مسعود و مریم) به کام مرگ فرو رفته است را به نمایش درآورد و مادر داغدیده و عزادار، به جای آن که یک دل سیر فرزندش را در آغوش بگیرد و بر سر جنازه اش گریه کند مجبور به بیان شعارهای عجیب و مزخرفی می شد که ناخودآگاه بیننده را مبهوت می کرد.

افسانه اسعدی، زنی تماماً بازنده در راه مسعود و مریم است که دختر جوانش قربانی حماقت های عمدی این دو خائن جنایتکار شد اما در واپسین لحظات وداع با دخترش (آسیه رخشانی) به مانند یک سیستم صوتی شروع به نشخوار شعارهای دوزاری فرقه از جمله جنگ صد برابر کرد و در همان اندک دقایق باقی مانده از حضور در کنار دخترش هم او را وادار به رفتارهای سیستماتیک فرقه ای کردند و امروز از آسیه هم جز یک هشتگ یادبود باقی نمانده است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا