نجات در هفته ای که گذشت – شماره 51

مروری بر مطالب 22 الی 27 مرداد ماه 1401 درج شده در سایت نجات

*شنبه 22 مرداد

در روز شنبه جمعاً 9 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

زنان عضو مجاهدین خلق، قربانیان خط مقدم

… یکی از طنزهای تلخ و مشمئز کننده این روزگار آن است که دلقکی به نام مریم رجوی تلاش دارد تا خود را به عنوان نماد آزادی، دموکراسی و حامی حقوق زنان در برخی از رسانه ها و اذهان غربی جا بزند. وقاحت این عجوزه در ماده پنج به اصطلاح فرمان ده ماده ای او مثال زدنی است !
مریم رجوی: “ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوق سیاسی و اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی معتقدیم. هر گونه اشکال تبعیض علیه زنان ملغی خواهد شد، و آنان از حق انتخاب آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق و تحصیل و اشتغال برخوردار خواهند بود.”…

گفتگوی اریسا رحیمی با حسن شهباز در منزل او در تیرانا

… حسن شهباز که سه سال پیش فرقه مجاهدین خلق را ترک کرده است، ضمن ابراز رضایت از شرایط متوسط زندگی ‌اش در جهان آزاد از شرایط سرکوب و سانسور اطلاعاتی در قرارگاه مجاهدین خلق می‌ گوید. او تا پیش از انتقال از عراق به آلبانی نمی ‌دانست که خانواده ‌اش در عراق برای دیدار با او به درب کمپ اشراف آمدند.
تشکیلات مجاهدین خلق نه تنها از پیگیری‌ های خانواده‌ اش به شهباز چیزی نگفته بود بلکه با گفتن دروغی تلخ خانواده را نیز کاملاً از بازگشت حسن ناامید کرده بود. خواهرزاده شهباز به خاطر می‌ آورد که خود و خانواده‌ اش در پی گرفتن خبر دروغین فوت دایی ‌اش از مسئولین کمپ اشرف و پیگیری‌ های فراوان در مراجع دولتی عراق هیچ ردی از او نیافتند….

کنترل فکر يا ذهن – قسمت ششم

… پا گذاشتن لای درب: … فرقه‏ ها هم شیوه‏ مشابهی را هم در مرحله عضوگیری و هم در مراحل بعدی به کار می بندند. بعد از کار توضیحی اولیه و جذب فرد، به هنگام درخواست انجام کاری توسط فرد جذب شده، آن ها از یک درخواست بزرگ شروع نمی ‌کنند، بلکه ممکن است از او بخواهند که در جلسه ‏ای شرکت کند، به پایگاه آن ها برای دیدن فیلمی یا گوش دادن به یک سخنرانی برود، … آن ها حتی می ‏گویند ما حاضریم هزینه آمدن شما به تظاهرات را بدهیم و شما کاملاً مهمان ما خواهید بود، وقتی آن ها از فردی چنین درخواست‏ های نازلی می ‌کنند که نشانگر حتی سخاوت دعوت کننده است، خیلی مشکل است که فرد تازه جذب شده بتواند جواب رد بدهد….

نمایش ماهیت ضد مردمی سازمان مجاهدین خلق

… فرقه رجوی که با هرگونه امور مربوط به زندگی معمولی از جمله ازدواج و جشن و ارتباطات خانوادگی و دوستی حتی برای اعضای جداشده خود مخالف است، وارد عمل شد و تمامی ظرفیت خود در آلبانی از سفارت آمریکا گرفته تا انواع و اقسام دستگاه های پلیسی را به کار گرفت تا با وارد کردن اتهامات تروریستی مانع ورود مهمانان این جشن عروسی به تیرانا شود.
… فرقه رجوی به دست خود کاری کرد تا نام بتول سلطانی و افشاگری های سابق مجدداً بر سر زبان ها بیفتند و خاطرات قبل زنده شوند. وقتی او وارد فرودگاه در تیرانا شد و با زنان فرقه رجوی روبرو گشت خود به خود دست به مقاومت زد و به مدت 72 ساعت بالاتری تب و تاب را برای فرقه رجوی به وجود آورد و بیش از پیش چهره خبیث این فرقه را نمایان ساخت….

سخنان مسئول انجمن نجات گیلان در جمع خانواده های گیلک

… از نگاه فرقه مجاهدین یگانه تهدیدشان در حال حاضر انجمن آسیلا و جناب حسن آقا حیرانی مدیراجرایی آن می باشد و لاغیر. در اثبات و صحت و سقم گفتارم ببینید فرقه مجاهدین در دو ماه گذشته علیه جدشده ها که به قول مدیر عامل به مثابه پهپادی برایش بودند چه اعمال ضد انسانی مهوع به کار بستند .
در یک نوبت با دسیسه چینی ضد انسانی و چرب کردن سبیل پلیس آلبانی وادارشان کردند که صبحگاهان که بچه های آلبانی در خواب بودند به منازل شان حمله ورشده و اقدام به جمع آوری وسایل شخصی از جمله موبایل و لب تاپ کنند و آنان را جهت مؤاخذه به اداره پلیس محلی آلبانی ببرند که خوشبختانه بی آن که مدرکی خلاف واقع در چهارچوب حقوق شهروندی از آنان پیدا کنند، ما بعد چند ساعت سؤال و جواب رهایشان کردند و روسیاهی به ذغال ماند یعنی بر فرقه مجاهدین و سربلندی بر اعضای انجمن آسیلا.
در نوبت بعد که لابد درجریان اخبار آن قرار گرفتید ایجاد دسیسه و توطئه و حتی تهدید فیزیکی علیه جداشده خانم بتول سلطانی بود که کلی گرد و خاک بلند کردند ولیکن در سرانجام کار بور شدند و خانم سلطانی به اتفاق همراهش که برای شرکت در مراسم ازدواج یک عضو جداشده به کشور آلبانی سفر کرده بودند، پیروز میدان شدند و سرفرازانه به آلمان بازگشتند.
فرقه رجوی همچنین پیشتر از این در خصوص فرار و رهایی محمود دهقان در سایت نخ نمای ایران افشاگر به سوز و گداز پرداخته بود و علیه او و خانواده اش خاصه برادرش احمد دهقان عضو مرتبط با انجمن نجات گیلان اراجیفی سرهم بندی کرده بود و همچنین در ضدیت با پیوستن مصطفی بهشتی به انجمن آسیلا از سر استیصال به هذیان گویی پرداخت که ما خیلی برایش هزینه کردیم و مبالغ نقدی ارسال کردیم تا ضمن پشت کردن به خانواده اش به انجمن اسیلا نپیوندد ولی نشد که نشد!…

*یکشنبه 23 مرداد

5 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

مرور سخنان خانم زهرا سادات میرباقری در مورد عملیات فروغ جاویدان

… ارتش آزادی بخشی که رجوی بنا نهاده بود زائده جنگ عراق و ایران بود، در نتیجه این آتش بس، طناب دار رجوی و سازمانش محسوب می شد. پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل از جانب ایران در تاریخ 27 تیرماه 1367 بزرگترین شوک و ضربه بر تحلیل ها، استراتژی و کلیه تاکتیک های رجوی و نابودی ارتش آزادی بخش و سازمان مجاهدین خلق برآورد می شد.
انسان در تبیین جهانِ مسعود رجوی یک ابزار می باشد، در نتیجه به هر شکلی که خواست و هدفش ایجاب کند با وی تنظیم می کند، به این دلیل بود که مریم رجوی همواره به زنان شورای رهبری و بقیه اعضا می گفت: “باید تلاش کنید که مثل یک موم نرم در دستان ما باشید و از خود اراده و خواستی نداشته باشید، حتی اگر ما دستوری را مخالف تمایل و فکر شما بدهیم.”
… مسعود رجوی هیچ گاه مسئولیت شکست این عملیات جنایت کارانه را برعهده نگرفت بلکه فرماندهان و اعضای شرکت کننده در عملیات را مقصر می دانست و می گفت: “علت شکست این بود که شما بیش از حد در صحنه های عملیات به فکر همسران و خانواده خود بودید و تمام عیار و جانانه برای من نجنگیدید.” شکست رجوی در عملیات فروغ جاویدان زمینه ساز مسأله داری و جدایی بسیاری از اعضا و افشاگری های آنان شد….

روایت تلخ یک ازدواج و طلاق در تشکیلات مجاهدین خلق – قسمت اول

… آن روزها در منتهای ساده لوحی هیچ شک و تردیدی برای خودمان باقی نگذاشته بودیم. روزهای سه تا پنج مرداد ماه به سرعت باد رسید و رفت، اما ارمغانش برای ما خیلی سخت و سنگین بود. بیکران اجساد متلاشی شده روی زمین مانده در دشت و کوه، خودروهای سوخته، آه و ناله و ضجه مجروحان و سیل فرار ارتش شکست خورده به سمت خاک عراق و پایان دردناک رؤیای شیرینی که نهایت خیلی دراماتیک و بسیار تلخ به انتها رسید. پایانی تراژدیک بر آغاز یک باور ساده لوحانه. روز وداع با دوستان سابق و قربانیان عملیات، اوج تلخی آن باور شکست خورده بود. از روز دهم مرداد اجساد به شدت سوخته و متلاشی شده ای که موفق شده بودند آن ها را به خاک عراق انتقال دهند در کربلا به خاک سپرده شدند. خیلی از قربانیان به دلیل شدت جراخات قابل شناسایی نبودند. و صرفاً بر اساس پلاک هایشان مورد شناسایی قرار می گرفتند. از میزان نزدیک به 1800 کشته تنها 150 نفر به خاک عراق منتقل و در کربلا به خاک سپرده شدند. آن روز هم یک ماتم سرای دیگری بود. بر دوش گرفتن تابوت دوستانی که قربانی خودخواهی و قدرت طلبی و کیش شخصیت و در یک کلام دروغ جاویدان رجوی شده بودند ….

گلایه پدر شکوه قاسمی از سازمان های حقوق بشری

… چرا چشمان خود را بر روی جنایات سازمان مجاهدین که فرزند مرا چندین سال به اسارت گرفته و به او اجازه نمی دهند با خانواده خود تماس بگیرد بسته اید؟! چرا یک گروه و یا یک تیم بازرس به کمپ مجاهدین اعزام نمی کنید و ببینید سازمان مجاهدین چندین نفر را در کمپ در کشور آلبانی زندانی کرده و از هیچ آزادی برخوردار نیستند! مگر من جزئی از بشر نیستم چرا مرا درک نمی کنید. دولت مردان کشور آلبانی مدعی آزادی هستند اما متاسفانه دستشان با سازمان مجاهدین در یک کاسه است و چشمان خود را بر جنایات سازمان مجاهدین بسته اند. من فرد سیاسی نیستم، من فقط دخترم را می خواهم….

نحوه برخورد فرقه رجوی با بیماری اعضا – قسمت پایانی

بیماری اعضای ناراضی پذیرفته نمی شد

… بر اساس بند 41 از کتاب “تئوری انقلاب مریم” که قوانین حاکم بر تشکیلات فرقه بود، عملاً بیمار بودن اعضاء را نفی می کردند.
نتایج چنین نگرش ضد انسانی عبارت بود از :
– تشدید بیماری در فرد بیمار و بیمار بودن تقریبا تمام اعضای فرقه
– بالا بودن آمار مرگ و میر به نسبت جمعیت در فرقه رجوی
– ایجاد درگیری فیزیکی بین نفرات که در یک طرف این درگیری عضو بیمار و در طرف دیگر مسئول مستقیم فرد بیمار و اعضای هم یگان با بیمار قرار داشتند که توسط فرماندهان مجبور یا تحریک به برخورد با بیمار می شدند. این برخورد موجب کدورت و کینه اعضا نسبت به هم می شد. این همان چیزی بود که رجوی ها می خواستند. یعنی اعضا به هم اعتماد نکرده و از هم گریزان باشند، مبادا در نزدیکی با هم و در صحبت با هم ذهن شان باز شده و به آگاهی برسند و یا با کمک هم، دست به فرار بزنند….

سندی از تهدید به مرگ اعضای جدا شده از مجاهدین خلق

… اعضای جدا شده از مجاهدین خلق بر اساس یک قانون کاملاً مستند به دستور مسعود رجوی که سند یا دفترچه طعمه نام دارد، محکوم به انواع محدودیت ‌ها، تهدید‌ها و حتی مرگ هستند. این سند اخیراً توسط دو تن از کودک سربازان سابق به نام امیر یغمایی و زینب حسین نژاد منتشر شد. علی رغم این که مباحث سند مذکور در تشکیلات مجاهدین خلق، متعلق به دهه 1380 است، اعضای مجاهدین خلق کماکان به تهدید به مرگ و شکنجه علیه جدا شده‌ها در فضای واقعی و مجازی ادامه می‌دهند.
… طبق قوانین حقوقی در تمام دنیا، “افترا” نیز جرم انگاری شده است و این جرمی است که مجاهدین خلق به کرات مرتکب می‌شوند. نه تنها اعضای مزرعه سایبری بلکه رسانه‌های رسمی مجاهدین خلق، روزانه این جرم را مرتکب می‌شوند و اعضا را برای ارتکاب به آن تشویق می‌کنند. این موضوع به ویژه در ماجرای افشاگری‌های کودک سربازان سابق رونق فراوانی گرفت. مادران و پدران افرادی چون امین گل مریمی، محمدرضا ترابی، حنیف عزیزی و دیگر کودک سربازان سابقی که درباره گذشته خود در تشکیلات لب به سخن گشودند، افتراهای مشابهی به فرزندان خود زدند که فصل مشترک آن “مزدوری برای رژیم” بود….

*دوشنبه 24 مرداد

در این روز کلاً 7 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

روایت تلخ یک ازدواج و طلاق در تشکیلات مجاهدین – قسمت دوم

… اساس کار گزارش نویسی، حدس و گمان و نه واقعیت های صحنه مشخص گردید. و به همین دلیل آمار کشته ها گاها تا ده برابر با اغراق محاسبه و گزارش می گردید. با این که هیچ کس حال و حوصله گزارش نویسی را نداشت ولی برای این که فرماندهان دست از سر آن ها بردارند و به حال خودشان رهاشان کنند تلاش می کردند هر چه سریع تر و طبق خواست فرماندهان کار گزارش نویسی را تمام کنند.
وضعیت به همین روال ادامه داشت تا این که زمزمه های خبر ازدواج های جدید در تشکیلات در شکل محفل های دوستانه بین اعضا پیچید. رجوی تصمیم گرفته بود برای شکستن وغلبه بر فضای مرگ آلود حاکم بر تشکیلات و تغییر فضای روحی و روانی اعضا موضوع از سرگیری برخی ازدواج ها را استارت بزند. مسئولیت اصلی پیشبرد این پروژه با مهدی ابریشم چی بود. وی دیگر مسولین ستادها و فرماندهان نظامی را توجیه می کرد که در گام اول ازدواج زنان و مردانی که در جریان عملیات فروغ شوهران و یا زنان خود را از دست داده بودند در الویت قرار بگیرد….

اندر حکایت آموزش های مسعود رجوی در سایت فرقه

کَل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی

مدت هاست سایت ننگین مجاهدین اراجیف و هذیان گویی سالیان رجوی تحت عنوان “آموزش برای نسل جوان” را در دستور کار قرار داده و هر هفته بخشی از یاوه سرایی های او را انعکاس می دهد! که در واقع تبدیل به یکی از طنزهای سیاسی تلخ دوران ما شده است. ویژگى اصلى رهبران مجاهدین، داشتن شخصیت دو گانه است. دوگانگى ظاهر و باطن، گفتار و رفتار، دوگانگى در همه چیز، آن ها فی الواقع مفسدان فی الارض در جامعه امروز ما هستند.
بنابراین آنچه که مد نظر رهبران مجاهدین از این آموزش هاست، جهت ‌دهی افکار عمومی و اقناع اجتماعی با هدف توجیه جنایات و اَعمال تروریستی و وطن فروشانه این فرقه در قالب کلمات آزادی، دموکراسی و مبارزه است. مجاهدین برای تغییر نگرش مردم نسبت به عملکرد تروریستی و وطن فروشانه این فرقه از تکنیک ‌ها و روش های مختلفی از جمله: برچسب ‌زنی، ترور شخصیت، تعمیم جذابیت فرقه، مغالطه و همسویی ظاهری با مردم استفاده می کنند….

جدا شده مزدور است یا رجوی وطن فروش – قسمت اول

… کلمه مزدور به شکل های مختلف ترجمه شده است: کسی که برای گرفتن مزد کار انجام می دهد، جیره خوار، خودفروخته، عامل، مزدبگیر… مزدور کسی است که برای منافع سیاسی حاکمی که او را اجیر کرده، منافع جمعی را قربانی می کند و در نتیجه به منافع شخصی خود می افزاید. مزدور آدم عاقل ولی هولناکی است، او می داند که چگونه برای برآورده شدن منافع، جمعی را قربانی کند. مزدور سه ویژگی دارد که همه آن ها به شخصیت و عملکرد رجوی مطابق است.

1- بی وجدان: به این معنا که تامین منافع حاکم حتی اگر به قیمت حیثیت، شرافت، عزت و آبروی تمام شود برای او فرقی نمی کند.
2- سفاک: برای تحقق منافع حاکم از ریختن خون بی گناهان باکی ندارند.
3- وطن فروش: به این معنا که برای منافع حاکم حاضر هستند میهن خود را قربانی کنند و فکر می کنند می توانند از این شیوه به منافع خود بیفزایند اما این خام خیالی است. در یک کلام می توان گفت مزدور خود فروخته است و حاضر است تن به هر کار کثیفی بدهد .
رجوی شاخص و الگوی این کار است. چون در ریختن خون ابایی ندارد….

مروری بر رویارویی اخیر سازمان مجاهدین با بتول سلطانی

… کینه شتری رجوی نسبت به جداشدگان که آن ها را “بریده و یا مزدور رژیم” می نامید و بارها به هواداران و چماق به دستانش در همه جا وصیت و نصیحت کرده بود که اگر فقط در سلاحشان یک تیر داشتند و یک پاسدار و یک بریده را دیدند قطعاً یک تیر را در مغز جدا شده (بریده) خالی کنند. اما بعد از این که مفتضحانه توسط ارباب خویش خلع سلاح شدند و دیگر امکان خالی کردن تیر در مغز جداشده را نداشتند، رجوی به قبیله وحوش خود فتوای جویدن حلقوم جداشده را داد!
… بتول سلطانی تنها کسی بود که با شهامت و جسارت تمام زنجیرهای اسارت جسمی و جنسی و روحی تشکیلات رجوی را از هم گسست و رها شد و تازه بعد از رهایی به کار و حرکت خارق العاده ای دست زد و تمام این جرم و جنایت و حرمسرای رجوی و هزار توی موسوم به “انقلاب ایدئدولوژیک” را تحت عنوان رقص رهایی افشا و کاملاً بی اعتبار نمود با وجودی که خود قربانی هوسرانی شخص رجوی بود. اما بتول سلطانی اهدافی بلند تر از حفظ مسائل و اسرار شخصی خود داشت و برای دفاع از قربانیان رجوی و برای ثبت در سینه تاریخ اقدامی خارق العاده انجام داد. بتول سلطانی تمام اهداف و نیت های شوم و ضد انسانی رجوی را که با سوءاستفاده از کلمات و عبارات مقدس مآبانه و عامه پسند انجام داده بود را افشا و تابوی کیش شخصیت و محبوبیت شخص رجوی را شکست. وی انقلاب ایدئولوژیک مریم را در گل فروبرد و به مضحکه ای حتی برای نیروهای داخل تشکیلات تبدیل نمود….

گفتگوی اریسا رحیمی با خلیل انصاریان در منزل او در تیرانا

… خلیل انصاریان که چهار سال پیش از فرقه رجوی جدا شد، اکنون در کارخانه تشک‌ سازی‌ که در نزدیکی منزلش واقع شده است، شاغل است. او که از شرایط زندگی خود راضی به نظر می ‌رسد در پاسخ به اریسا رحیمی در خصوص سبک زندگی بیرون از قرارگاه مجاهدین خلق می‌گوید: “از روزی که از سازمان جدا شدم، یک زندگی برای خودم درست کردم، از روز اول کار کردم… همه الزامات زندگی‌ ام به راه است و مستمر سالی یک بار این ها را جدید می ‌کنم.”….

*سه شنبه 25 مرداد

در این روز 12 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

گفتگویی با فؤاد بصری در رابطه با سفر بتول سلطانی به آلبانی

… با ورود خانم سلطانی به کشور آلبانی، گویی که یک لشکر زرهی وارد کشور آلبانی شده است! رجوی و سرانش بسیج شده بودند. به پلیس آلبانی هشدار داده بودند، به پلیس فرودگاه هشدار داده بودند و شورای رجوی اطلاعیه داده بود که تروریست ها وارد آلبانی شده اند. عقب ماندگی رجوی و سرانش را بنگرید. چقدر این ها خوار و ذلیل هستند. رجوی و سرانش با تبلیغات منفی که از خانم بتول سلطانی در آلبانی کرده بود، ترس در دل پلیس آلبانی و همین طور پلیس فرودگاه آلبانی انداخته بودند. پلیس فرودگاه حتی غذا به خانم سلطانی و همراهانش نداده بود. رجوی چند تن از سرانش را در فرودگاه گماشته بود و خانم سلطانی را تهدید به مرگ می کردند. فرقه ای که مدعی ست در اوج قدرت است!
به نظر من عکس العملی که فرقه رجوی در قبال خانم سلطانی انجام داد، باعث شد خانم سلطانی پیروز شود و فرقه رجوی شکست خورد. حتماً پلیس آلبانی روی این موضوع حساس می شود که بتول سلطانی چه کسی بوده که این قدر سازمان مجاهدین خلق در آلبانی تلاش می کند که او به این کشور راه نیابد! بایستی از رجوی سؤال کرد از جان جدا شدگان چه می خواهی؟…

روایت تلخ یک ازدواج و طلاق در تشکیلات مجاهدین خلق – قسمت سوم

… هر هفته تعدادی ازدواج در دستور کار قرار می گرفت و زوج ها بر سر زندگی مشترک خود می رفتند. محمود از ستاد روابط خارجی یکی از این موارد بود. وی در همان گام نخست برخلاف تمامی تأکیدات مسئولین که ازدواج را صرفاً تشکیلاتی و نه عاطفی – احساسی عنوان کرده بودند، بعد از مراسم عقد به شدت به همسرش دلبسته و وابسته شد. به طوری که مسئولینش را به شدت عصبانی و نگران ساخته بود. شخصیت و تنطیم رابطه هایش به کلی تغییر پیدا کرده بود. در روزهای آخر هفته که همسرش برای دیدن او از قرارگاه اشرف به بغداد و ستاد روابط خارجی در جلال زاده می آمد، عمده وقتشان به گردش در خیابان های ابونواس، سعدون و نضال و الکراده بغداد می گذشت و در قالب یک زوج کاملاً معمولی و غیر تشکیلاتی درآمده بودند. چندین بار از طرف مسئولین ستاد با وی برخورد شده بود و تفاوت ها و وجه تمایز ازدواج ها و روابط و مناسبات زوج های تشکیلاتی با خارج از تشکیلات برایش توضیح داده شد و در چند مورد هم تحت برخورد تند تشکیلاتی قرار گرفت تا به قول مسئولین به خودش بیاید و از این تنظیم رابطه دست بردارد!…
… مسئولین در بن بست و بلاتکلیفی عجیبی گیر کرده بودند، که با او و وضعیتش چه برخوردی داشته باشند. عشق سر تا پای محمود را فرا گرفته بود. چیزی که در مناسبات مجاهدین کاری زشت و نکوهیده شناخته می شد. رجوی و دیگر مسئولین مجاهدین که فکر می کردند با دست زدن به ازدواج های تشکیلاتی می توانند بر بحران و مشکلات روحی و روانی اعضا بعد از تراژدی فروغ غلبه کنند اکنون در مخمصه بزرگی گرفتار آمده بودند. که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها…

آموزش از طرف رهبری که 20 سال مخفی است

… آموزش تبیین جهان رجوی پس از 40 سال علی رغم همه مباحث دیالکتیکی و تکاملی نهایتاً از جانب سرکرده فرقه نفی و منجر به میل و گرایش رهبران مجاهدین به دنیای غرب و آمریکا شد. حال فیل رجوی یاد هندوستان کرده و از دنیای مردگان برای نسل جوان ایرانی که به غیر از انزجار و تنفر هیچگونه شناختی نسبت به فرقه مجاهدین ندارند درس اخلاق گذاشته است. یادمان نرفته آموزش ارائه شده رجوی شیاد برای نسل جوان عضو فرقه که تحت شرایط تلخی در دوران کودکی به دستور وی از والدینشان جدا و به کشورهای خارجی اعزام شدند و در دهه 70 مجدداً با اجبار رجوی برای به کارگیری نظامی و کودک سربازی به عراق فرا خوانده شدند، چنین بود که : “چرا شما خون کم دادید و تنها حق شما فقط فدایی مطلق در مسیر رهبری است.” …

مرداد ماه گرم عراق و بی اهمیتی جان نفرات در فرقه رجوی

… من شرایط بسیار بدی داشتم از گرما می سوختم اما متاسفانه در حالی که هر لحظه ممکن بود از دست بروم در حالت نزار مرا رها کردند. مگر با استراحت گرمازدگی من رفع می شد. اگر آن دوستم نبود مطمئن بودم طاقت نمی آوردم.

رجوی گفته بود ما در مناسبات مریض نداریم. در بستر مرگ هم باشید باید بلند شوید کارتان را انجام دهید. وقتی رجوی صاحب چنین دیدگاهی است به طور یقین بقیه مسئولین هم از او خط و ربط می گیرند. به همین دلیل در نشست ها می گفتند هر کس به نام سر درد یا کمر درد می افتد و سر کار نمی رود، تمارض می کند. وقتی رجوی چنین دیدگاهی نسبت به افرادش داشت مسئولین حلقه به گوش وی نیز مجبور به اطاعت از فرمان های وی می شدند چون آنان هم از خودشان اراده ای نداشتند. در داخل تشکیلات هیچ کس بدون اجازه مسئولش کار نمی کند کسی نمی تواند چهارچوبی که تعیین شده را دور بزند. برای پزشک هم همین بود. متاسفانه این قواعد و ضوابط غلطی وجود داشت و قیمتش را باید بدنه سازمان می داد .

آسیلا مقاومتی صلح آمیز در برابر خشونت ورزی فرقه شرور رجوی

… آن ها به خوبی می دانند در مبارزه صلح آمیز و قانونی هیچ وقت شانس موفقیت در کسب قدرت سیاسی را ندارند. اما آنچه که در این میان قابل توجه است و نباید مغفول بماند شکل گیری مقاومتی صلح آمیز در درون این فرقه علیه شر رجوی است. مقاومتی که با خروج عناصر صلح طلب، وطن پرست و منتقد و نهایتاً اعلام برائت از خشونت ورزی محض رهبران فرقه مجاهدین شکل گرفته و امیدها برای انزوای جناح جنگ طلب مجاهدین با رهبران فعلی اش را به شدت تقویت کرده است.
حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام حسین در سال ۱۳۸۲ باعث گردید مخالفت های علنی بیشتری علیه رهبران مجاهدین عینیت یافته و بیش از هر زمان دیگری ایدئولوژی رادیکال و خشونت آمیز این فرقه را زیر علامت سؤال ببرد. تا مقاومت عاری از خشونت، صلح آمیز و با حفظ مرز سرخ وطن پرستی و پرهیز از هرگونه وطن فروشی را گسترش داده و شکل واقعی به خود بگیرد….
آنچه که بیش از هر چیز دیگری رهبران مجاهدین را نگران می کند و آن ها را تحت تاثیر خود قرار داده است گسترش روز افزون انجمن آسیلا و آب رفتن تشکیلات مجاهدین است. مجاهدین با انواع سازمان های شکلی و شعارهای گزینشی مثل جنگ صد برابر!، سرنگونی! و سوءاستفاده از کلماتی مانند؛ آزادی و دموکراسی هدفی جز جا زدن یک فرقه خطرناک با ایدئولوژی رادیکال و منطق ترور در قالب یک گروه سیاسی را ندارد.

*چهارشنبه 26 مرداد

در این روز مجموعاً 11 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
نگذار زندگی از مقابل چشمانت بگذرد و تو فقط نظاره‌ گر باشی…

رجوی ها، مزدورانی که از گندم ری نخواهند خورد

رجوی ها اعلام کردند که روز 26 مرداد 1401 به مناسبت بیستمین سالگرد جاسوسی علیه برنامه هسته ای و چند سایت ایران، یک کنفرانس برگزار خواهند نمود که تعدادی از دشمنان ایران همچون جان بولتن نیز در آن شرکت خواهند داشت. البته فراموش نشود که همین آقای بولتن وقتی مقام رسمی داشت حاضر نبود در برنامه های فرقه شرکت کند اما حالا که مقامی ندارد و حرفش معادل باد هواست و مسئولیتی پشت آن خوابیده نیست، در برنامه های فرقه شرکت می کند و البته در ازای آن پولش را هم می گیرد.
… رجوی ها هم باید بدانند که برگزاری چنین کنفرانس هایی با هدف یادآوری خیانت ها و وطن فروشی ها خود به اربابان، سودی برای آنها نخواهد داشت و اربابانی که 7 سال قبل حاضر نبودند در ازای وطن فروشی حتی تشکر خشک و خالی از آن ها بکنند، امروز که این فرقه وضعش فلاکت بارتر نیز شده، همان تکه استخوان 7 سال قبل را هم جلوی آن ها نخواهند انداخت.

به یاد اسیرانی که از اردوگاه صدام به اسارت رجوی در آمدند

26 مرداد سالروز بازگشت آزادگان عزیز به میهن گرامی باد.

… در این میان تعدادی از اسیران که ساده لوحانه فریب وعده های رجوی را خوردند و از طرف دیگر از شرایط سخت و طاقت فرسا و شکنجه های روحی و روانی زندانبانان اردوگاه ها به تنگ آمده بودند به دام این سازمان افتادند و به پادگان اشرف منتقل شدند. ولی خوشبینی آن ها مدت زیادی طول نکشید و خود را در اسارتگاهی به مراتب سخت تر از اردوگاه عراقی ها دیدند. برخلاف تمام وعده و وعیدهای مسئولین مجاهدین خلق، نه تنها خبری از رفتن به ایران و یا اعزام به کشورهای اروپایی نبود بلکه آن آزادی های معمول و در چهارچوب پروتکل های صلیب سرخ جهانی را هم از دست داده بودند. آن ها که در اردوگاه ها از حق نوشتن نامه و ارسال عکس به خانواده هایشان برخوردار بودند و در جریان اخبار و وضعیت خانواده های خود قرار می گرفتند بعد از انتقال به پادگان اشرف این حق مسلم خود را هم از دست دادند و از هرگونه نامه نوشتن و حتی کسب خبر از خانواده هایشان محروم شدند. و در قالب یک سرباز گماشته در ساعات متمادی و طولانی به بیگاری کشیده می شدند.
آن ها هیچ گاه نمی توانستند باور کنند که اطلاع از وضعیت خانواده و حتی داشتن عکسی از آن ها و یا یادآوری خاطراتی که با آن ها قبل از اسارت داشتند در مناسبات مجاهدین خلق جرم و گناهی نابخشودنی است. و سال ها بدین سان در بی خبری مطلق از خانواده گذشت. تعداد زیادی از آن ها در عملیات های مختلف مجاهدین کشته شدند و تعدادی دیگر که کاسه صبرشان به سر آمده و تحمل شرایط اسارت در اشرف و بی خبری مطلق از خانواده را نداشتند دست به خودکشی زدند. سرانجام در جریان حمله نظامی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق و سرنگونی صدام ارباب رجوی بخشی از آن ها فرصت فرار و یا جدایی پیدا کرده و به کشور و آغوش گرم خانواده بازگشتند…

نگذار زندگی از مقابل چشمانت بگذرد و تو فقط نظاره‌ گر باشی…

… برخلاف تبلیغات فرقه که همواره تباهی و سیاهی را نوید می دهد و رجوی برای این که اعضای نگونبخت و اسیر به خانواده ها وصل نشوند و خانواده را از ذهن اعضایش پاک کند از کلمات توهین آمیز علیه آن ها استفاده می کند و به واقع کلماتی که مایه شرم است. منطق رجوی این است خانواده دشمن مبارزه است و می داند که خانواده کانون تشکیلات فرقه ای او را به هم می ریزد. اگر کلام رجوی درست است پس چرا تا قبل از سال 70 هنوز در داخل تشکیلات خانواده شکل می گرفت و ازدواج وجود داشت؟ اگر خانواده مانع مبارزه بود پس چرا همین خانواده ها در عملیات ها کشته می شدند به قول خودتان در زندان ها مقاومت می کردند یا تا پای چوبه دار هم می رفتند؟ پس خانواده مانع مبارزه نبود خانواده مانع دروغ پردازی رجوی بود زیرا خانواده هایی که در همان اوایل با فرزندشان در قرارگاه اشرف بعد از سرنگونی صدام ملاقات کردند به دروغ های رجوی در مورد ایران و وضعیت خانواده شان پی برده و از مناسبات جدا شده و به تیف نزد آمریکایی ها پناه بردند.
… اگر نقش خانواده ها نبود چه بسا خیلی ها هنوز گرفتار رجوی بودند پس ما جدا شده ها مدیون خانواده ها هستیم که به ما دلگرمی می دادند و پشتوانه ای بودند تا بتوانیم دگماتیسم رجوی را در ذهنمان بشکنیم و تصمیم درستی را انتخاب کنیم در نتیجه از تشکیلات مخوف خودمان را خلاص کنیم. به نظر من حالا هم با وجود این که اعضای اسیر در اشرف 3 در کشور آلبانی به سر می برند، عین یک زندان، با وجود محدویت ها اجازه ندارند تنهایی به شهر بروند زیرا می ترسند از چنگ شان فرار کنند….

دوربین‌ های نظارتی سران فرقه رجوی در دستشویی‌ ها و لای درخت‌ های اشرف سه

رمان مشهور 1984، نوشته جرج اورول درباره ویران ‌شهری است که زیر حکمرانی شخصیتی تخیلی به نام “برادربزرگ” اداره می شود. در کشور خفقان‌زده اوشنیا عبارت “برادر بزرگ شما را نگاه می‌کند” بارها تکرار می ‌شود که به نظارت و کنترل حکومت مستبد و دیکتاتوری برادر بزرگ بر همه ابعاد زندگی افراد از طریق دستگاه‌ های نظارتی پیشرفته ‌ای چون دوربین ‌ها و شنود‌ها، اشاره دارد. اگر چه به نظر می ‌رسد این رمان نمادین نسخه‌ ای اغراق‌ شده از حکومت‌ های مستبد نظام‌ های کمونیستی ارائه می ‌دهد، اما در همین سال 2022، حکومتی بسیار مشابه به حکمرانی برادر بزرگ در 1984، در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی بر سر قدرت است و بر حیات دو هزار انسان حکمفرمایی می ‌کند.
… در کتاب 1984، عبارت برادر بزرگ شما را نگاه می ‌کند همواره با پوسترهایی از شخص برادر بزرگ همراه است. برادر بزرگ، نظارت و حکمرانی مفاهیمی مرتبط با یکدیگر هستند. اگر چه در اشرف عبارت هشدار آمیز “برادر بزرگ شما را نگاه می‌ کند” دیده نمی‌ شود اما تصاویر و پوسترهای “برادر مسعود” در کنار نظارت لایه به لایه مسئولین فرقه و دوربین های مدار بسته، فضای بی نقصی برای دیکتاتوری مسعود و مریم رجوی فراهم می ‌کند.

حمله عناصر فرقه رجوی به تجمع ایرانیان مقیم آلبانی

بر اساس گزارش انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی (آسیلا)، امروز ایرانیان مقیم آلبانی در هتل آروی در استان دورس Hotel Arvi, Durrës یک نمایشگاه و میز کتاب برای معرفی جاذبه های ایران و شرایط خود در این کشور و افشای ماهیت فرقه ای سازمان مجاهدین خلق داشتند که با تهاجم عناصر این فرقه مواجه گردیدند.
… ایرانیان مقیم آلبانی که از اعضای سابق مجاهدین خلق می باشند ترجیح دادند در برابر این حمله برای ممانعت از درگیری محل را ترک کنند اما عناصر فرقه رجوی حتی به ماشین آنان نیز هنگام خروج حمله ور شدند که نهایتاً با دخالت حراست هتل دکتر جرجی تاناسی و همراهان توانستند محل را ترک نمایند.
… این گونه دست باز دادن به یک فرقه تروریستی، در خاک کشوری که خواهان عضویت در اتحادیه اروپاست، قطعا مغایر با استانداردهای جهانی است که نهایتاً به یک تهدید امنیت ملی برای این کشور تبدیل خواهد شد، کما این که در عراق نیز در گذشته که میزبان این فرقه بود یک تهدید امنیت ملی به حساب می آمد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا