همانگونه که از گذشته روی یک موضوع مهم مبنی بر اینکه مجاهدین همواره در لابلای شکاف ها، تضادها و ایجاد فتنه و جنگ مبادرت به حفظ بقا می کند، پا فشاری کرده و می کنیم در این رابطه مصادیق فراوانی از نمونه های عینی آن وجود دارد که به برخی از آنها می پردازیم.
در سالهای اول پیروزی انقلاب، مجاهدین همه توان خود را به كار گرفته بودند تا بتوانند اوضاع كشور را آشفته كنند و با تشنج آفرینی بتوانند به مطامع خود دست پیدا كنند و برای این تنش آفرینی هم از سوی بسیاری از كشورهای غربی از جمله فرانسه حمایت میشدند. جالب است بدانید قبل از آغاز اقدامات تروریستی، رجوی در اسفند سال 59 سفر مخفیانهای به فرانسه داشت و در نوروز 60 از مرز سیستان و بلوچستان به داخل کشور برگشت و به مرکزیت سازمان اعلام کرد که وارد فاز مسلحانه خواهند شد و در ابتدای سال 1360 راهپیمایی مسالمت آمیز نیم میلیون نفری تهران را عمدا به آشوب کشاند تا راه برای اقدامات مسلحانه و ترور در داخل کشور را باز کند.
اقدامات تروریستی از 30 خرداد ماه 1360 به دستور مسعود رجوی سركرده این فرقه آغاز شد و شرایط جدیدی را در مقابل این سازمان قرار داد که از نتایج فاجعه بار آن همگان اطلاع دارند. حضور مجاهدین در خاک فرانسه با حمایت بی چون و چرای دولت وقت فرانسه و آمریکا از ترورهای آنها در داخل کشور همراه بود اما با سر کار آمدن دولت ژاک شیراک که مخالف حضور مجاهدین در خاک فرانسه بود، حضور آنها در فرانسه ابعاد تازه ای به خود گرفت و نهایتا بدلیل تنش آفرینی مجاهدین با دستور دولت وقت فرانسه برخی از اعضای این گروه به کشور گابن اخراج شدند و النهایه وقتی رجوی متوجه شد دیگر نمی تواند نقشی در ایجاد تنش بین دولت فرانسه و ایران ایجاد کند با طارق عزیز در حومه پاریس ملاقات و خاک فرانسه را به مقصد عراق ترک کرد.
در اولین حضورش در عراق و ملاقات با صدام حسین از اقدامات تروریستی در داخل ایران برای خود فروشی سیاسی پرده برداشت تا نرخ قیمت مزدوری خود برای صدام را تعیین نماید. در طول 3 دهه حضور مجاهدین در عراق، رجوی همواره تلاش می کرد تا آتش تنش و تضاد بین ایران و عراق را هر چه بیشتر بالا ببرد تا به بقای ننگین خود ادامه دهد. برای اولین بار که صدام موافقت نمود تا بصورت محدود برخی زائران ایرانی از عتبات عالیات عراق دیدار داشته باشند این امر موجب نگرانی شدید رجوی شد و در ملاقات حضوری با صدام مراتب اعتراض خود را مطرح کرد. او نگران بود و به این دلیل و تحت هیچ شرایطی روابط دوستانه بین دو ملت عراق و ایران را نمی خواست.
از سال 1395 که مجاهدین از عراق اخراج و در کشور آلبانی اسکان یافتند، مریم قجر با جدیت تمام مصمم بود تا همان سیاست قبلی در عراق را در این کشور پیش ببرد از این رو آلبانی تبدیل به مقر همیشگی وی شد. رفته رفته مجاهدین با حمایت آمریکا در آلبانی علیه منافع ملی ایران اقدامات مغرضانه ای پیش بردند. دست باز این فرقه در آلبانی حمله وحشیانه به میز کتاب انجمن آسیلا را در پی داشت و در حضور پلیس خانم سلطانی را تهدید به مرگ کردند و عملا دادستانی تیرانا با دریافت پول تبدیل به آلت دست مجاهدین شده بود. با حملات سایبری به زیر ساخت های آلبانی با لابی گری و هدایت آمریکا و فرقه مجاهدین این اتهام متوجه ایران شد و منجر به اخراج دیپلمات های ایران از آلبانی شد و روابطه دو کشور به تیرگی گرایید.
اما اخیرا در گفتگوی تلویزیونی ادی راما نخست وزیر کشور آلبانی با شبکه پر بیننده این کشور، در خصوص حضور مجاهدین در آلبانی مورد سوال قرار گرفت. مشخص و محرز بود که آقای ادی راما بشدت از سوی اکثریت جامعه، احزاب و نمایندگان مجلس تحت فشار می باشد و مجبور شد تا پیامی صریح و واضح به مجاهدین بدهد که پا از گلیم خود فراتر نگذارند. قبل از هر کس سران مجاهدین از عمق و گستردگی پیام راما آگاه هستند که عواقب کار میتواند موجب فروپاشی فرقه در تمامیت شود زیرا از نظر درونی با مشکلات عدیده ریزش نیرو و فرار اعضای گرفتار مواجه هستند و از طرفی معلوم نیست در صورت تصمیم دولت مردان آلبانیایی به کدامین نقطه دور افتاده در این جهان پرتاب خواهند شد. ایجاد تنش، تولید تضاد و تفرقه جزء لاینفک و راز بقای مجاهدین بوده و بر مبنای همین روش درهر کجای دنیا باشند نظم آنجا را همچون عراق بر هم زده و ساختار و حتی نظامات دولتی محل سکونت را با خطر دگرگونی مواجه خواهند کرد و بهتر است دولت آلبانی از تجارب دولت صدام درس بگیرد.