تا امروز که من این نوشته را می نویسم، سازمان مجاهدین خلق نه به صورت علنی و نه غیرعلنی، نپذیرفته است که سلول های انفرادی دارد و اعضای سازمان را به مدت های طولانی در آن سلول ها زندانی و شکنجه می کند، جالب هم اینکه تقریبا 80 تا 90 درصد کل اعضای سازمان، از یک روز تا حدود 8 سال و نیم، این زندان های انفرادی را تجربه کرده اند، اما همواره سازمان تمامی مستندات را انکار کرده است! آقای محمد سبحانی که از جداشده های سازمان مجاهدین است قریب به 8 سال در زندان انفرادی در اشرف محبوس بوده است، گزارشگر مستقل سازمان ملل نیز این امر را تصدیق کرده است.
دیده بان حقوق بشر در گزارش خود تحت عنوان “خروج ممنوع” که در فوریه سال 2005 پس از تحقیقات گسترده نوشته شده است، قید کرده است :
“محمد حسین سبحانی، از سپتامبر 1992 تا ژانویه 2001 به مدت هشت سال و نیم بطور انفرادی در زندان سازمان در قرارگاه اشرف زندانی بوده است.”
گزارش دیده بان حقوق بشر سازمان ملل متحد، مقام و جایگاهی نیست که سازمان مجاهدین ادعا کند، مزدور وزارت اطلاعات است، پاسدار است، آخوند است، از ایران حقوق می گیرد! دیده بان حقوق بشر یکی از مستقل ترین سازمان های حقوق بشری است که کلمه به کلمه گزارشات آن پس از تحقیقات مفصل و جمع آوری مستندات فراوان، نوشته شده و به دبیر کل سازمان ملل متحد تسلیم می شود، پس هرگز هیچ عقل سلیمی به انکار آن اقدام نکرده است و نمی کند، الا رهبران نادان سازمان مجاهدین رجوی!
به تمامی خوانندگان و شخصیت های حقوق بشری که در رابطه با فرقه مخرب رجوی تحقیق می کنند، توصیه می کنم اگر خوانده اند، مجددا آنرا مرور کنند و اگر نه، حتما آنرا مطالعه فرمایند.
ما در امر حقوق بشر، با پدیده نو و جدیدی روبرو هستیم، البته بسیار هستند حکومت هایی که حقوق بشر را به فجیع ترین شکل نقض می کنند و احدی از جنایات آنان خبردار نمی شود، اما در بین مدعیان اپوزیسیون ها و مدعیان حقوق بشر، جنایاتی از جنس جنایات اتفاق افتاده در فرقه مخرب ذهن و جسم رجوی، تقریبا بی نظیر است. ابعاد جنایت ، شکنجه ، مرگ و میرهای مشکوک و خودزنی ها و تجاوزات جنسی رهبر به اعضای زن، با توجه به تعداد محدود اعضای این فرقه، بسیار بزرگ و ماکرو تلقی می شود. ما با عددی نزدیک به 100% مواجه هستیم، بدین معنی که تمام اعضای سازمان در طول پروسه تشکیلاتی و عضویت خود یکی از موارد نقض حقوق بشر زیر را حتما در درون سازمان، تجربه کرده اند:
– بنگالی شدن: زندانی شدن در یک بنگال (کانکس) بصورت انفرادی، تا نوشتن توبه نامه و درخواست عفو…
– انداخته شدن در یک اتاق با درب و پنجره های بسته شده، بصورت انفرادی (سلول انفرادی)، برای مدت های نامحدود
– دادگاهی شدن و توهین و تحقیر و پرونده سازی های کاذب
– رفتن اقرار و تعهد نامه و توبه نامه و … برای داشتن برگ علیه اعضاء
– ضرب و شتم توسط اعضای دیگر به بهانه های واهی گوناگون
– اعدام با قرص سیانور
– اجبار به هم بستری با مسعود رجوی و عوارض روحی ناشی از آن برای زنان و دختران و خودکشی و …
– مرگ در اثر شکنجه های طولانی و مستمر شدید
– اجبار به خودکشی و خودسوزی (رساندن نفر به ته خط و مهیا نمودن ابزار خودزنی یا خودسوزی)
– تحت برخورد تشکیلاتی قرار گرفتن (زندان انفرادی و گزارش نویسی)
– نشست های تفتیش عقاید به نام عملیات جاری، غسل هفتگی، دیگ و دیگچه و حوض و … با تف انداختن و ضرب وشتم نفر سوژه.
– فرستادن به ماموریت های منتهی به مرگ حتمی و خلاص شدن از دست آن نفر منتقد و مسئله دار
– درگیر کردن نیروهای سازمان با نیروهای عراقی و محلی و کشته گیری و شهید سازی به منظور حفظ وتداوم عمر ننگین رهبران سازمان
– گذاشتن نیروها در معرض بمباران های هوایی نیروهای ائتلاف، به قصد کشته گیری و سوءاستفاده از کشته ها و مظلوم نمایی.
دهها و صدها مورد از موارد نقض حقوق بشر در فرقه رجوی وجود دارد که با مراجعه به خاطرات و مستندات جداشدگان می توان بخوبی از آنها آگاه شد.
اینجا سلول انفرادی نیست، برخورد تشکیلاتی است!
مستند ترین مورد نیز خود نگارنده است که به مدت 6 ماه در سال 1376 در زندان های انفرادی زندان اسکان مورد وحشیانه ترین شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفتم، خود زندانبان من به اسم ابوالحسن مجتهدزاده با نام مستعار “برادر نبی” بود که می گفت : … زیاد سخت نگیر، ما مسئولین شما هم همگی این پروسه ها را گذراندیم و نام اینجا سلول انفرادی نیست ، ما به این کار “برخورد تشکیلاتی” می گوییم!
خطاب به خانم مریم رجوی نامحترم! باید عرض کنم، بانوی مسعود رجوی مرحوم! حکایت وجود زندان های شما، حکایت آن کبکی است که سر در برف کرده و چنین می انگارد که کسی او را نمی بیند، با فرو کردن سر خود در برف، فقط خودتان را گول می زنید، امروز تمام مردم ایران و مردم جهان، ماهیت سرکوبگر و دیکتاتور مابانه شما را بخوبی می شناسند و برای همین است که دور و بر شما حسابی خلوت شده است و خودتان هستید و خودتان! شما مدعیان دروغین آزادی هستید و در همان آلبانی و درون حصارهای خودساخته تان و در برابر تک تک اعضای سازمان و قربانیان عضو- اگر از دستگیری و دادگاهی شدن جان به در ببرید – جان خواهید داد و بساط ننگین زور و اجبار شما برچیده خواهد شد، تا دیر نشده، به جنایات خود اعتراف کرده و از زندان های خود رونمایی کنید ، بلکه مردم و خانواده ها، تخفیفی در مجازاتتان قائل شوند، که آن را هم بعید می دانم . . .
فرید