هفت دلیل برای آلترناتیو نبودن مجاهدین خلق

در هر برهه از تاریخ چهل و چند ساله حکومت ایران که اعتراضاتی رخ می‌دهد و گروه‌های اپوزیسیون رویای سرنگونی جمهوری اسلامی را برای خود اندکی نزدیک می‌بینند، بحث جایگزین مناسب برای حکومت فعلی برای مخاطب مستقل مطرح می‌شود. در میانه این مباحث گاه پای فرقه مجاهدین خلق نیز به میان کشیده می‌شود.

در بحث هایی که در میان تحلیلگران و مفسران حوزه‌های اجتماعی و سیاسی در فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی شکل می‌گیرد، اغلب قابلیت جایگزینی مجاهدین خلق به دلایل مختلف مردود می‌شود. در زیر هفت دلیل عمده‌ای که کارشناسان برای عدم مقبولیت مجاهدین خلق برای جایگزینی جمهوری اسلامی برمی‌شمرند، مورد بررسی قرار می‌گیرد.

عدم جذابیت مجاهدین خلق برای نسل جوان

تشکیلات مجاهدین خلق با ویژگی‌های صوری فعلی برای نسل جوان و نوجوان ایرانی هیچ جذابیتی ندارد. در حالی که در تشکیلات مجاهدین خلق میانگین سنی چیزی بیش از پنجاه سال است و در طول 25 سال گذشته هیچ زاد و ولدی در این تشکیلات رخ نداده است، این گروه نمی‌تواند صدای نسل جوان باشد. حجاب اجباری و پوشش متحدالشکل در این تشکیلات، دقیقا همان چیزی است که نسل جوان این روزها به آن معترض هستند به طوری که عکس زنان مجاهد با لباس‌های متحدالشکل نظامی و روسری‌های قرمز با عکس‌هایی از سریال آمریکایی سرگذشت ندیمه در شبکه‌های اجتماعی مقایسه می‌شود. این قیاس نشان می‌دهد که پادآرمان شهری که سران تمامیت خواه مجاهدین خلق کرده‌اند چه شباهت محتوایی و فرمی باور نکردنی با جامعه‌ای دارد که مارگاریت اتوود در داستان سرگذشت ندیمه خلق کرده است. در این سریال که نسل جوان با آن آشناست، رهبران تشنه قدرت، جامعه را به سمت یک نظم جدید نظامی و سلسله مراتبی می‌برند که موجب شکل‌گیری طبقات جدید شده است که در آن زنان از بسیاری موقعیت‌های شهروندی خود محروم مانده‌اند.

زنان مجاهدین
رهبر سازمان مجاهدین: زن ها فتنه هستند

پنجاه سال دست نخورده

در طول بیش از پنج دهه فعالیت تشکیلات مجاهدین خلق، که با ملغمه‌ای از ایدئولوژی مارکسیسم و اسلام آغاز به کار کرد تا امروز، این تشکیلات شاهد هیچ گونه روند اصلاحی یا تغییری در ایدئولوژی خود نبوده است. به ویژه در طول چهل و دو سالی که مسعود رجوی حکمرانی خود را به صورت کیش شخصیتی بر این تشکیلات داشته است، هرگز نقدی را بر عملکرد تشکیلات نپذیرفته است و هیچ گاه در صدد اصلاح امور بر نیامده است. در حقیقت رهبر تشکیلات، شخص مسعود رجوی مهمترین مانع اصلاح در تشکیلات بوده است چرا که کیش شخصیتی حول محور معصومیت او شکل گرفته است. در تمام این سالها کوچکترین تغییری حتی در ظاهر مناسبات مجاهدین خلق به چشم نمی‌خورد.

عدم شفافیت در مناسبات

برای هر مخاطب ناآشنایی که بخواهد برای نخستین بار با تشکیلات مجاهدین خلق آشنا شود، این تشکیلات هیچ مانیفست روشنی برای ارائه کردن ندارد. حتی در رسانه‌های مجاهدین خلق نمی‌توان دریافت که این تشکیلات دقیقا به چه نوع حکومتی برای ایران فردا معتقد است. مخاطب اگر بخواهد طرح ده ماده‌ای مریم رجوی را برای ایران آینده ملاک قرار دهد، در سوی دیگر رسانه‌های مجاهدین خلق تناقضات فاحشی با آنچه در این طرح کذایی آمده است، می‌یابد. برای نمونه وضعیت پوشش اعضای تشکیلات در مقابل وعده مریم رجوی برای آزادی پوشش در ایران آینده تحت زمامداری او.
در عین حال بزرگترین ابهامی که در خصوص تشکیلات مجاهدین خلق مطرح است موضوع غیبت مسعود رجوی است که این تشکیلات بیش از دو دهه است که هیچ پاسخی برای آن نداشته است. رهبری که دو دهه است ناپدید شده است و تنها پیام های گاه به گاه او در رسانه‌های تشکیلات منتشر می‌شود. هیچ یک از اعضا اجازه ندارد درباره کجایی او پرسشی بپرسد و هیچ روزنامه نگاری درباره زنده بودن یا عدم زنده بودن او تاکنون پاسخی از سوی تشکیلات دریافت نکرده است.

عدم پایگاه مردمی در ایران

در تمام اعتراضاتی که در سالهای اخیر در ایران شکل گرفته است، هیچ‌گاه تصویری از پرچم یا رهبران مجاهدین خلق یا شعاری در حمایت از مریم یا مسعود رجوی دیده یا شنیده نشده است. اگر حتی در میان خیل معترضین عناصری از مجاهدین حضور داشته باشند، به خوبی ملتفت هستند که اگر نامی از این تشکیلات ببرند، مردم در بهترین حالت از آن‌ها دوری می‌کنند– اگر آن ها را تار و مار نکنند. بنابراین هیچ اثری واضح از حضور مجاهدین یا به اصطلاح کانون‌های شورشی آن‌ها نمی‌یابید. این عدم مقبولیت در میان افکار عمومی ایران دلایل روشنی دارد که باتوجه به سوابق خیانت‌ها و خشونت‌ورزی‌های مجاهدین خلق قابل درک است.

عملکرد از مد افتاده

آنچه در ادبیات مجاهدین خلق بیش از هر نکته دیگری به چشم می‌خورد شیوه رفتار و ادبیاتی است که تنها در یک برهه زمانی در تاریخ کشور ایران رواج داشت. در حالی که در گذر سالها همه گروه‌های سیاسی سعی در بروز رسانی فرم ظاهری، ادبیات تشکیلاتی و ایدئولوژی و رفتارهای خود داشته‌اند، تشکیلات مجاهدین خلق در کنار همان فرم و ادبیات از مد افتاده، همان شیوه‌های عملیات چریکی که از بدو تاسیس تحت تاثیر جنبش‌های چپ و چگوارایی پیش گرفت و در دهه شصت در ایران به اوج خود رساند را امروز نیز در کانون‌های شورشی متبلور می‌کند .

وابستگی مطلق به معادلات بین المللی تا حمایت مردمی

در حالی که گروه‌های اپوزیسیون همواره سعی در جلب حمایت مردم تحت حکمرانی حکومت‌ها دارند، سران مجاهدین خلق ناامید از یافتن پایگاه مردمی در میان ملت ایران، همواره چشم به معادلات بین المللی دوخته اند. سران مجاهدین خلق در اظهار نظرهای خود برای “مماشات” غرب با جمهوری اسلامی ابراز مخالفت می‌کنند، برای تحریم‌های غرب علیه ایران ابراز موافقت می‌کنند و به افرادی از جنگ‌طلب‌ترین احزاب غربی مبالغ گزاف می‌دهند تا از آن‌ها اعلام حمایت کنند.

مریم رجوی و سیاستمداران سابق آمریکا
مریم رجوی و سیاستمداران سابق آمریکا

تشکیلات غیر مستقل

وابستگی مالی و لجستیکی مجاهدین خلق به صدام حسین اوج رفتار غیر مستقل این تشکیلات در همه سال‌های فعالیتش بود. دلارهای نفتی که صدام حسین در حین تحریم بودن کشورش، از برنامه نفت در برابر غذا به مجاهدین خلق پرداخت می‌کرد پس از سقوطش جای خود را به عربستان سعودی داد. علاوه بر منابع مالی، مجاهدین خلق به لحاظ اطلاعاتی و ظرفیت های جاسوسی نیز ارتباطات گسترده ای با اسرائیل و آمریکا دارند که پیش تر در بحث نفوذ در برنامه هسته ای ایران، ترور دانشمندان هسته ای و حمله سایبری به سایت‌های هسته‌ای ایران افشا و مستند شده است.

رجوی و صدام
رجوی و صدام

همه مواردی که ذکر شد به نیکی روشن می‌کند که چرا سازمان مجاهدین خلق علیرغم تلاش‌های شبانه‌روزی در فضای رسانه‌ای و شبکه های اجتماعی به عنوان آلترناتیو حکومت ایران از هیچ اقبالی برخوردار نیست. این عدم مقبولیت را شخص مریم رجوی به تنهایی و تنها با انتشار یک توییت در حساب کاربری‌اش به سادگی اثبات می‌کند.

مزدا پارسی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا