مصیبت بزرگی است اگر مثلاً دزد شیوه زندگی شما را بداند؛ اینکه چه زمانی خانه هستید و چه زمانی مسافرت؛ حقه قدیمی روشن گذاشتن چراغ هم که دیگر عکس عمل میکند و چراغ روشن نشان میدهد که صاحبخانه حضور ندارد. اما اگر شما همشیوههای دزد را بدانید نعمتی است، اینکه از در وارد میشود، دیوار یا پنجره و برای ورود چه اقدامی باید انجام دهد. مولانا شعر زیبایی در باب روششناسی و اهمیت آن دارد که میگوید آن طبیب جان عاشقان که خواهد آمد برای مداوای جان عاشق بیمار است که میآید پس برای جذب او باید بیمار شوی (روش) و میگوید باید خودت را جای دزد قرار دهی که بدانی چه و چطور میخواهد بدزدد وگرنه سادهلوحانه زر را به دزد تسلیم خواهی کرد:
تو مرد نیک سادهای زر را به دزدان دادهای
خواهی بدانی دزد را طرار شو طرار شو
این شعر که با “بیدار شو” و “مشنو تو هر مکر و فسون” دعوت به تأمل و تفکر میکند را در آخر متن آوردهام، اما بحث این است که در مقابل فرقه رجوی باید هم روشهای او را در مقابله بشناسیم و هم روشی پی گیریم که در افشاگری و تأثیر، راه دزد ببندیم و دزد را رسوا کنیم. عجالتاً باتوجه به شناخت دقیق از فرقه من چند مورد را ذکر میکنم و امیدوارم که دوستان با توجه به تجارب و شناخت خود موارد دیگر یا تکمیل و تصحیح همین موارد را مدنظر قرار دهند.
1. فضای مجازی – فرقه رجوی بهشدت به دنبال بستهشدن و فیلترینگ فضای مجازی است، به دو علت که اولی ناشی از نفرت عمومی مردم از آنها و فرقه آنهاست و با فیلترینگ جلوی بسیاری از سؤالات و انتقادات و حرف دل مردم را که جوابگو نیستند و نمیتوانند باشند، گرفته میشود که علاوه بر راحتی خیال جلوی ریزش نیرو و هوادارانشان هم گرفته میشود و البته دلیل دوم علاقه به فیلترینگ و بستهشدن فضای مجازی این است که معتقدند یک فرد عادی و ساده که در داخل کشور به مطالب آنها روی خوشنشان داده ممکن است سطحی به مطالب دیگران هم روی خوشنشان دهد و حتی تغییر نظر بدهد؛ اما با بستهشدن فضا و اجبار به نصب فیلترشکن یا راهکارهای دیگر فرد یک مرحله سخت را پشت سر میگذارد و در واقع وارد یک فضای خصوصی فرقه مثل خانه تیمی شده و از یک عنصر عادی تبدیل به یک عنصر حرفهای میشود، ارتباطش را میتوان با دیگران قطع کرد و به بهانه مسائل امنیتی بسیاری ابهامات را پاسخ نداد و…
راهکار البته این است که همین واقعیت را و این سوءاستفاده را اطلاعرسانی کنیم که نسل جوان تحتتأثیر هیجان کار مخفی و آموزش حرفهای و…. ناخواسته تن به مطامع فرقه ندهد. این کار میتواند طبق اصول روانشناسی حتی بر خلاف نظر شخصی فرد نیز انجام شود.
2. خروج از فرقه – مجاهدین بهخوبی میدانند که خروج و جدایی افرادشان همیشه و هر لحظه در تقدیر است و جلوگیری از آن بهصورت فیزیکی یا با ترفندهای روانی و جشنهای کاذب پیروزی و … موقتی و مقطعی است و استراتژی آنان برای نگاه داشتن افراد یا غیرموجه و زشت جلوه دادن خروج آنان عبارت است از “هزینهدار کردن خروج برای فرد و حامی او” از جمله اقدامات فرقه در این راستا عبارتاند از:
– فحاشی به خانواده و جمهوری اسلامی که به قول خودشان راه آنان را ببندند
– نوشتن نامه و گرفتن امضا برای دریافت پول از فرقه و وسوسه شدن برای همکاری با دشمن
– ضبط نقلقولهای حاکی از همکاری با فرقه در زمینههای نظامی و خشونتآمیز و عملیاتی که برای پناهندگی بار منفی دارد
– ایجاد حس نداشتن تخصص و حامی و سن لازم برای زندگی مستقل بدون حمایت فرقه
– بالابردن سطح توقع اعضا نسبت به حامیان خروج آنها مثلاً دروغهایی که جمهوری اسلامی در قبال وابستگی و همکاری به عضو جداشده دستمزد زیادی میدهد تا هم کار آنها خیلی پرهزینه جلوه کند و هم در صورت خروج فرد در مقابل توقع بالای خودش کم بیاورد و عبرت بقیه شود. راهکار اما نشاندادن این واقعیت است که افرادی با همین شرایط و در اوضاع نسبتاً بدتری توانستهاند بر این مشکلات فائق آیند و تجارب آنها باطل السحر این وسوسههای فرقه است.
3. حذف اعضای ناراضی – معمولاً مجاهدین خلق در صورت امکان سعی میکنند که از بقول خودشان دشمن برای حذف اعضای ناراضی استفاده کنند آنها حتی این روش را برای اعضایی که کارایی ندارند هم بکار میگیرند چرا که معتقدند داشتن یک کشته (شهید) بهتر و تأثیرگذارتر از یک فرد بیخاصیت است. مثلاً در جنگ ایران و عراق به برخی اعضای ناراضی میگفتند که شما را به ایران میبریم از مرز وارد شوید و پرچم سفید به خاکریز جمهوری اسلامی نشان دهید و بروید ایران ولی وقتی فرد ناراضی و جداشده از عراق به خاکریز ایران نزدیک میشد از دور اقدام به تیراندازی به سمت نیروهای ایرانی میکردند تا در تبادل آتش آنها کشته شده و بهجای جداشده شهید سازمان محسوب شوند. در بخش داخله سازمان هم وقتی یک نیروی خواهان پیوستن از کار خودش پشیمان میشد فرقه ترجیح میداد با لودادن غیرمستقیم او باعث دستگیری او شود چرا که داشتن یک زندانی بسا بهتر از یک فرد پشیمان شده بود کاری که امروز با کسانی به اسم کانون شورشی میکند و در صورت پشیمانی سعی در تصفیه آنها با لو دادن دارد. راهکار این است که بفهمانیم هزینه ماندن در مناسبات یا سیستم فرقه (هر فرقهای مخصوصاً فرقه تروریستی رجوی) بسا و بسا بیشتر از هزینه جدایی از آن است.
4. خانواده – همه فرقهها و علیالخصوص همین فرقه رجوی میدانند که عشق و عاطفه و رابطه خانوادگی میتواند مناسبات پوچ فرقهای را در هم بشکند و میدانند که باید خانواده را بهعنوان یک حامی ویک عاطفه بی چشم داشت باید از خاصیت بیندازند؛ اما راهکار آنها چیست؟
– ارائه اسناد کذب که خانوادهها نه بهخاطر فرزندانشان که بهخاطر مسائل مالی پیگیری میکنند تا بدینوسیله ارزش کار خانوادهها را کم کنند.
– یکنواخت و یکدست نشاندادن تلاش خانوادهها که تمام فعالیتها را تکراری و دستوری جلوه دهند
– ایجاد فضای دشمنی بین فرد و خانواده با فحاشی عضو به خانوادهاش و تبدیل کردن این امر به یک ارزش و نشاندادن دشمنی خانواده با ارزشهای عضو و فرقه
– ساختن شایعات حمایت نکردن خانواده بعد از خروج عضو جداشده و مشکلات اودرخلا نبودن در فرقه
راهکار این حیله فرقه البته حضور خانوادهها و رابطه شخصی و خصوصی با اشارات و خصوصیات فردی عضو فرقه است، بهخوبی به یاد دارم که فرد اسیر عضو فرقه که با مغزشویی علیه خانوادهاش در جمع صحبت کرده بود با شنیدن یک پیام ساده از خواهرش که عزیز من هنوز آن لباس آبی را که دوست داشتی نگاه داشتهام نمیدانم الان اندازهات هست یا نه ولی بوی تو را دارد حسابی دگرگون شد. در ضمن خانوادهها باید بدانند که این اعضا در چه شرایطی هستند و مغزشویی چقدر عمیق عمل میکند تا باور کنند که همه بیمهریها و دلسردیها و حتی فحاشیهای عضو اسیر نه از سر دشمنی قطع امید از خانواده که دقیقاً نقطهای است که مقاومت او در مقابل حقیقت و واقعیت و حصارهای ذهنی اسارتش در حال شکستن است.
5. تصاحب – فرقهها و بازهم علیالخصوص همین فرقه رجوی علاقه وافر دارند که هر مخالفت و اعتراض و انتقاد و حرکت و حتی آفات و بیماریها را تأثیر عمل خودشان در جامعه نشان دهند و مثلاً بگویند همانطور که گفتیم یا گفته بودیم و یا میدانستیم و بخاطر ما بوده و ما انجام دادهایم. در واقع بخشی از توان و میدانداری و خودنمایی و عرضه خود به دیگران در فرقهها ناشی از همین تصاحب امور و جریانات و تأثیرات است.
بررسی دلایل بروز وقایع و پدیدههای اجتماعی بخصوص و واکاوی آنها این مشکل را حل میکند و دست فرقهها را خالی.
به امید دریافت نظرات، تصحیح و تکمیل و موارد دیگر روشهای فرقه و راهکارها این هم شعر جناب مولوی در روششناسی .
بیدار شو بیدار شو/ هین رفت شب بیدار شو
بیزار شو بیزار شو/ وز خویش هم بیزار شو
بیچون تو را بیچون کند/ روی تو را گلگون کند
خار از کفت بیرون کند/ و آنگه سوی گلزار شو
مشنو تو هر مکر و فسون/ خون را چرا شویی به خون
همچون قدح شو سرنگون/ و آنگاه دردی خوار شو
در گردش چوگان او/ چون گوی شو چون گوی شو
وز بهر نقل کرکسش/ مردار شو مردار شو
آمد ندای آسمان/ آمد طبیب عاشقان
خواهی که آید پیش تو/ بیمار شو بیمار شو
این سینه را چون غار دان/ خلوتگه آن یار دان
گر یار غاری هین بیا/ در غار شو در غار شو
تو مرد نیک سادهای/ زر را به دزدان دادهای
خواهی بدانی دزد را/ طرار شو طرار شو
سامان نجاتی
برای خارجی ها یی که از این فرقه حمایت میکنند این روش را به کار میگیرد که اولین قدم که برداشتند میرند کلی پول با کلی نامه الکی بهشون میدن میگویند این نامه ها با کمک مالی را مردم ایران برات فرستادند و از موضع گیری تو خوشحال شدند طرف هم جو گیر میشه میگه هم این کار پول داره هم حمایت و ادامه میده خودش هم نخواد تو دام اینا می افته .
قابل تعمق بود وجالب منم یه نمونه بگم تو پاریس اول باهات دوست میشن بهت کمک میکنند که مثلا بری جای ارزان خرید کنی و اینا حتی بهت قرض میدن ونمیگیرن بعد بهت میگن تظاهرات داریم فلان ساعت میاییم دنبالت که تو تعارف قبول کنی من که خودم باهاشون دعوام شد الان بهم میگن مزدور