در کمال تعجب وقتی شعار “زن، زندگی، آزادی” را از زبان مریم قجر شنیدم بی اختیار خنده ام بلند شد. واقعیت درونی تشکیلات را باید از زبان ما جدا شده ها بشنوید چرا که سالیان سال رجوی ها را از نزدیک تجربه کردیم و با گوشت و پوست لمس کردیم .
شعار زن!
جایگاه زن در نگاه مریم قجر در تشکیلات فرقه، به گونه ای است که با وجودیکه زنان تشکیلات در مواضع فرماندهی قرار دارند اما به شدت استثمار می شوند و بیشتر از مردها آنها را به بردگی کشیدند. زنان در تشکیلات فرقه بدون اجازه رجوی اجازه خوردن حتی یک لیوان آب را ندارند! بعد از فروپاشی خانواده در تشکیلات مخصوصا طلاقهای اجباری، زنان به آلت دست رجویها تبدیل شدند. مجاهدین خلق با ابزار سرکوب به اسم عملیات جاری و غسل هفتگی زنان را تحقیر و شخصیت آنها را خرد کرده اند و در حال حاضر مانند برده از آنها استفاده می کنند. علاوه بر مسئله طلاق اجباری و جدایی خانواده ها، مریم قجر به بهانه انقلاب عواطف خانوادگی را هم نابود کرد. او می گفت باید فقط به رهبری وابسته باشید نه به هیچ کس دیگری! در واقع جایگاه زن در درون تشکیلات تا وقتی حفظ می شود که در خدمت امیال پلید رجوی باشد. زنان در تشکیلات حق انتخاب ندارند تا زنده اند باید بسوزند و بسازند، زنان در تشکیلات حق انتقاد به رهبری را ندارند، متاسفانه زنان در تشکیلات از سوی رجوی هتک حرمت شده و آزار جنسی شدند با ایده های خام مانند ذوب در رهبری. زنان جدا شده بارها گفته اند چگونه به اسم انقلاب ایدئولوژیک و با سس محرمیت فریب خورده اند و از آنها سوء استفاده شده است. آری در تشکیلات رجوی زن نه تنها جایگاهی ندارد بلکه به صورت وحشتناک استثمار می شود اگر بخواهم مورد به مورد را اشاره کنم در این مقاله نمی گنجد به همین دلیل به چند نمونه قناعت می کنم. مشت نمونه خروار است و بس .
شعار زندگی !
آیا این شعار در مناسبات رجوی جایگاهی دارد! اگر جایگاهی دارد بفرمایید یک نمونه اش را نام ببرید. باور کنید از اساس زندگی در درون تشکیلات نه پایه ای دارد و نه زمینه ای برای زندگی، چرا که رجوی از ریشه زندگی را در داخل تشکیلات نابود کرده است، امید به زندگی را به بهانه انقلاب درونی و طلاق از بین برد، مریم قجر به زنان تشکیلات صراحتا می گوید باید زیر آفتاب کار کنید تا صورتتان آفتابزده شود و از حالت زنانه خارج شوید. ناگفته نماند زنان در درون تشکیلات حق ندارند از لوازم آرایش و عطر و ادکلن استفاده کنند. نباید به خودشان برسند و لباس شیک بپوشند چون در درون تشکیلات همه باید به اجبار یک مدل لباس بپوشند و اگر خانمی مواردی را که گفته شد نقض کرده باشد در نشست جمعی فرد مربوطه را آنچنان سرکوب می کنند تا بار دیگر تکرار نکند. خلاصه زندگی در درون تشکیلات معنایی ندارد. زندگی در درون تشکیلات را می توان به مرگ تدریجی تشبیه کرد.
شعار آزادی !
این شعار حربه خوبی است برای رسیدن به قدرت، اما به محض این که به قدرت می رسند دیکتاتوری را اعمال می کنند. رجوی که از پیش امتحانش را پس داده است. در درون تشکیلات زندان و شکنجه وجود دارد و دیگر حرف زدن از آزادی بیشتر به تف سر بالا شبیه است.
وقتی در تشکیلات زور و جبر حاکم باشد و در تشکیلات افراد را به جرم جدایی سر به نیست می کنند و یا در تشکیلات افراد از سر فشار مجبور می شوند خودسوزی کنند که مواردش هم زیاد بود، وقتی در تشکیلات به اجبار افراد باید تن به انقلاب باسمه ای مریم قجر بدهند. وقتی در تشکیلات افرادی باشند که دیگر نخواهند به مبارزه ادامه دهند و به دستور رجوی باید زندان ابوغریب را تجربه کنند و … این معنی واقعی آزادی در گفتار و رفتار و تشکیلات رجوی ها است پس بهتر است مریم قجر و شوهر معدومش خودشان را با بیان این گونه کلمات مقدس مسخره نکنند. چون زمانی که همه متوجه فریبکاری و شیادی شما شدند، دیگر نمی توانید باز نسلی را به قربانگاه ببرید. اکنون مردم ایران هم به خیانت های شما پی بردند و هیچ اهمیتی به شعارهای توخالی شما نمی دهند .
گلی