تشکیلات در سازمان دست ساز رجوی – قسمت اول

مطلبی در مورد تشکیلات سازمان مجاهدین خلق نظرم را جلب کرد. نویسنده مطلب به اهمیت تشکیلات در سازمان مجاهدین پرداخته و علت شکست های مبارزاتی مردم ایران را نداشتن تشکیلات قلمداد کرده بود. نویسنده تشکیلات قوی و منسجم را دلیلی برای ادامه دار شدن مسیر مبارزه مجاهدین خلق برشمرده بود.

اول از همه باید پرسید کدام مبارزه و کدام مسیر؟! سازمانی که باهدف مبارزه با امپریالیسم بنا نهاده شد و  اکنون دست در دست همان امپریالیسم بر ضد خلق ایران و در جهت منافع قدرت طلبانه رهبرانش گام برمی دارد. پس در اصل نه مبارزه ای صورت گرفته و نه راه مشخص است. با این حال وجود تشکیلات منسجم در مناسبات مجاهدین خلق هم جای تأمل دارد.

آیا مجاهدین خلق به دلیل وجود تشکیلات منسجم تا کنون موفق شده اند به بقای خود ادامه دهند و یا دلیل دیگری همچون وابستگی و حلقه به گوشی و مزدوری و خیانت دارد؟

آیا تشکیلات سازمان به فرد وابسته است یا جمع و اعضا در تصمیم گیری اختیاری دارند؟ چون داشتن یک تشکیلات انقلابی ابتدا نیاز به رای جمع و انتخابات آزاد دارد.

بنیان گذاران سازمان مجاهدین خلق به این نتیجه رسیدند یکی از دلایل شکست مبارزات گذشته عدم وجود یک تشکیلات انقلابی بوده است. تشکیلاتی که قدرت سازمان دهی، ایجاد هماهنگی و اتحاد را داشته باشد و قادر به تحقق اهداف خود باشد. آیا این هدف اکنون در سازمان دنبال می شود؟

از نظر بنیان گذاران سازمان که معتقد بودند برداشت مترقی از اسلام است هرچه هدف عالی تر و تکامل یافته تر باشد تشکیلاتی که این هدف را محقق می کند نیز باید به همان درجه تکامل یافته باشد. آیا اکنون سران فرقه هدف عالی که مدنظر بنیان گذاران بود را دنبال می کنند؟ و در کار خود تحولی ایجاد کردند؟
نویسنده مورد نظر در مرحله بعد به سئوالات خود جواب داده و عنوان می کند: ” در سازمان مجاهدین این تشکیلات و برنامه است که پیش برنده خطوط است و در فرد خلاصه نمی شود !!!. البته برای جواب دادن به نویسنده باید قدری عمیقتر مسئله تشکیلات در سازمان مجاهدین را مورد بررسی قرار دهیم.

ابتدا به تعریف تشکیلات می پردازیم. تشکیلات مجموعه ای از انسانها هستند که دارای هدف و برنامه مشخصی هستند. یعنی رکن اصلی آنرا انسان تشکیل می دهد و آنان هدفی را برای خود ترسیم می کنند تا به اهداف خود برسند.

زمانیکه در سال 64 به سازمان مجاهدین خلق پیوستم و وارد مناسبات حرفه ای شدم یک سلسله بحث های تشکیلاتی برای همه گذاشته شد تا بتوانیم با آموزش، به اهدافی که سازمان دنبال می کند آشنایی پیدا کرده و مناسبات حرفه ای و تشکیلاتی را درک کنیم و به این فهم برسیم که برای چه مبارزه می کنیم.

اولین آموزشی که از دیدگاه مسئولین بسیار مهم بود بحث هویت بود. یک مجموعه نوار بود که در آن از بحث های ایدئولوژیک و تشکیلاتی گرفته تا بحث عضویت در سازمان و اصول مبارزاتی صحبت می شد.

سانترالیسم دموکراتیک

اولین بحثی که در سلسله آموزشها بسیار مهم جلوه می کرد بحث سانترالیسم دموکراتیک بود و زیاد به آن پرداخته می شد .

سانترالیسم دموکراتیک ابتدا توسط احزاب سیاسی لنینیستی مورد استفاده قرار می گرفت. سانترالیسم دموکراتیک یک روش رهبری و مبانی سازماندهی درون حزبی است که توسط آن تصمیم گیری های سیاسی به صورت دموکراتیک انتخاب می شود و بعد از رای گیری، همه افراد ملزم به اجرای آن هستند. نیروهای چپ اعتقاد زیادی به سانترالیسم دموکراتیک داشتند و سازمان مجاهدین هم بسیار روی این اصل مانور داشتند. آنان عنوان می کردند که تصمیم گیری ها مبتنی بر دمکراسی است و در عمل وحدت آرا وجود دارد !!!.

دموکراسی در تشکیلات مجاهدین خلق

سئوال این است آیا سازمان در عمل به این اصل پایبند بود ؟ آیا اعتقادی به این اصل یعنی سانترالیسم دمکراتیک داشت؟
در جواب باید گفت رجوی هیچ وقت به این اصل اعتقادی نداشت و شاهد بودیم وقتی به قدرت رسید با وجود ستاد کمیته مرکزی و هیئت اجرایی در بالای سازمان، برای تصمیم گیری این دو ستاد که متشکل از افراد قدیمی و با سابقه بودند و در تصمیم گیری ها نقش مهمی داشتند، عملاٌ از بین برد. یعنی وقتی با زن سومش؛ مریم قجر در 30 خرداد سال 64 ازدواج کرد تصمیم داشت که این دو ستاد را منحل کند تا دیگر کسی از دوستان قدیمی در قدرت نباشد و مانعی برای او باشد. بعد از این شورای رهبری زنان را تشکیل داد و مردان را از اریکه تصمیم گیری دور کرد تا دیگر مانعی برای تصمیم گیری در قدرت نداشته باشد. زنان هم عملاٌ در بالای سازمان کاره ای نبودند و تازه به رده و کرسی و مقام رسیده بودند و به بله قربان گوی رجوی ها تبدیل شدند. این اقدام رجوی باعث شد اصل سانترالیسم دمکراتیک دیگر معنایی ندهد.

برای فهم بهتر می توان به انتخاباتی که طی این سالیان در مناسبات سازمان انجام گرفته توجه کرد. شیوه انتخابات در درون هر سازمان می تواند ما را به شناخت بهتری از آن سازمان برساند. بطور مثال در شهریور سال 72 وقتی مریم قجر به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد از قبل توسط رجوی انتخاب شده بود و این تصمیمش را در نشست به اعضای شورا قالب کرد و آنان هیچ قدرتی در تصمیم گیری نداشتند.

در مورد انتخاب مسئول اولی همیشه یک کاندید وجود داشت و هر فرد در درون مناسبات مجبور بود به آن فرد رای بدهد و اگر کسی جواب منفی می داد، بعداً در نشست های درونی باید پاسخگو می بود. پس می توان گفت که رای دادن از روی اجبار بوده است و افراد حتی برای رای دادن هم حق انتخاب نداشتند.

صحبت از سانترالیسم دمکراتیک است اما متاسفانه با به قدرت رسیدن رجوی عملاً این اصل که یک اصل پایه ای در امر مبارزه است از بین برده شد و همه تصمیم گیری ها بصورت فردی بود و بقیه افراد فقط مجری اوامر بودند. یعنی دیگر خبری از تشکیلات انقلابی نبود و تبدیل به تشکیلات بسته ای شد که هیچ کس نمی توانست نقشی در تصمیم گیری داشته باشد .

تصمیم گیری فردی و کار گروهی

از شاخص های کار تشکیلاتی می توان به کار گروهی اشاره کرد. در کار تشکیلاتی فعالیت آگاهانه و خود جوش انجام می شود نه از روی اجبار و دستور و کارها با برنامه ریزی قبلی انجام می شود نه تصمیمات مقطعی! یعنی اهداف مشخصی برای تشکیلات وجود دارد که همه اعضا به دنبال دستیابی به همان اهداف هستند .

این گوشه ای از شاخص های کار تشکیلاتی بود. آیا در درون سازمان مجاهدین هم این شاخص ها اجرا می شد؟ در مورد کار گروهی باید عنوان داشت در درون مناسبات سازمان کار گروهی است ولی تصمیم گیری گروهی نیست و مسئولین مجری اجرای برنامه هستند و بقیه اعضا هم که هیچ قدرتی در تصمیم گیری ندارند مجبور به اجرای برنامه هستند .

در این گونه سازمانها افراد نمی توانند برای خود تصمیم گیری کنند، افراد باید هر چیزی که تشکیلات می گوید انجام دهند، همه افراد ملزم به رعایت دستور العمل های داده شده از طرف مسئولین هستند، هیچ فردی از خود اراده ای ندارد و باید در جهت منافع رهبری حرکت کند.

در سازمان مجاهدین خلق هیچ یک از اعضا نمی توانند در تصمیم گیری ها دخالت کنند. هیچ یک از اعضا نمی توانند به خط های داده شده انتقادی داشته باشند. هیچ یک از اعضا نمی توانند حرفی برای گفتن داشته باشند؟ در درون این گونه سازمانها افراد همه باید بله قربان گوی رهبری باشند و هر چیزی که او می گوید با چشم و گوش بسته بپذیرند. در این گونه سازمانها اصلاً کار تشکیلاتی معنایی ندارد و بیشتر این گونه عنوانها برای تبلیغات بیرونی مورد استفاده قرار می گیرد. یعنی افراد در این گونه مناسبات ضد انسانی تبدیل به روبات شده و فقط کار می کنند. در کار تشکیلاتی، انفرادی کار کردن خیانت به آرمانهاست و عملاً راه به دیکتاتوری می برد.

ادامه دارد
هادی شبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا