مطلبی را در سایت دروغین فرقه رجوی خواندم که بسیار مضحک و خنده دار بود. اولین تداعی ذهنی این است که نگارنده در یک چهار دیواری نشسته و داستان سرائی کرده است. به مطلب توجه کنید:
“در یکی از پارکها روی نمیکتی نشستم، وقتی چهره های مردم از پیر و جوان را در خیابانها نگاه می کنم از چهره آنها پیداست این مردم برای خرید یا برای گردش به خیابانها نیامدند بلکه برای اعتراض به خیابانها آمدند.”
تحلیل این فرد مانند غارنشین هاست که هیچ خبری از جامعه ندارد. خبر ندارد تهران بزرگترین شهر و پر جمعیت ترین شهر ایران است .مردم ایران از هر طیفی و از هر قشری برای زندگی روزمره خود در بازار تهران رفت و آمد دارند. دلیل ازدحام و شلوغی در یک کلان شهر آن هم تهران طبیعی است.
چه کسی فکر می کند این رفت و آمدها غیر طبیعی است؟ جواب روشن است. شخصی که تهران را ندیده باشد. شخصی که در آلبانی است و با تهران 3 الی 4 هزار کیلومتر فاصله دارد و در دنیای پست و حقیر خویش خیالبافی می کند. آن کسی که در چهار دیواری آلبانی نشسته فکر می کند این مردم کوچه و بازار برای اعتراض و تجمع به خیابان آمده اند و در خلوت خود داستان سرائی می کند.
اگر یکی از من بپرسد فرقه رجوی روی چه بنا شده است، به صراحت می گویم تمامیت این فرقه بر پایه دروغ و جعل بنا شده است، ما که عمرمان را در این فرقه تباه کردیم به درستی این فرقه را نشناختیم و هر چه جلوتر می رویم می فهمیم این فرقه چه فرقه دروغگویی بوده است! من در جهان امروز جریانی را نمی شناسم که به اندازه این فرقه منفور باشد و اصول آن روی دروغ و کذب محض بنا نهاده شده باشد.
آلبانی نشین ها برای داستانسرایی خود نقطه آغازی دارند. واقعیت این است هر کسی در سازمان تلاش می کند روزانه در قبال مسئولیتی که به او سپرده می شود راندمانی داشته باشد. در همین راستا آلبانی نشین ها در آن چهاردیواری، در خلوت خود به طور ذهنی داستانسرائی می کنند. باورهای ذهنی و غیر واقعی خودشان را به تحریر در می آورند و سعی می کنند حداقل فاکتی داشته باشند تا در نشست های عملیات جاری دستشان خالی نباشد!
از نظر سازمان مجاهدین خلق اعضاء روزانه در نشست های عملیات جاری صیقل می خورند تا همواره پاک و منزه باقی بمانند و تناقضی نداشته باشند. یعنی این که در اصل می خواهند عملکرد و ذهن و روح اعضا با مطامع مسعود و مریم رجوی همخوانی داشته باشد و در یک راستا باشد. آنها ربات هایی می خواهند در خدمت رهبران فرقه. و این جلسات مغزشویی همان کارگاه های ربات سازی هستند. در این جلسات اعضا نباید ساکت و بدون فاکت باشند. افراد برای این که از عواقب سکوت در امان بمانند داستان پردازی می کنند تا سوژه ای برای مطرح کردن در نشست عملیات جاری داشته باشند. منطق فرقه رجوی این است که هر کس خودش را به رهبری نزدیکتر نشان دهد کمی از زیر تیغ جمع خارج می شود و این سبب می شود که افراد به دنبال داستان سرایی باشند تا کمی فشار حاکم در فرقه کاسته شود و ثابت کند که با فرقه زاویه ای ندارد و این موضوع باعث داستانسراییهای دروغ و بی پایه افراد می شود.
گلی