مجاهدین رجوی، خود را طوی معرفی میکنند که گویا در بینش انقلابی مجاهدین “تودهها” و “مردم” از بالاترین ارزش برخوردار هستند به حدی که مجاهدین هر کلام خود را “به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران” آغاز میکنند.
البته بنام خلق و به کام شیطان!!
آنها – و در اصل بیش از همه مسعود و مریم رجوی – طبق سنت دائمی خود دروغ میگویند چرا که اگر ارزشی برای مرم قائل بودند و دلی برای تپیدن به کشور، هرگز اقدام به ترور هزاران نفر نمیکردند، در جبهه های جنگ عراق بطور فعالانه بنفع دشمن نمیجنگیدند، برعلیه مصالح ملی کشور جاسوسی نمی کردند و هزاران عضو فریفته شده خود را به اسارت در نمی آوردند و مانع ملاقات و تماس آنها با خانواده های چشم انتظارشان نمیشدند . تماس و ملاقات هایی که برای یک زندانی جانی و به دفعات متعدد برسمیت شناخته شده است!
آیا رجوی ها اعضای خود را جانی تر از هر کس میدانند که از دادن ملاقات و تماس تلفنی به این انسان های مفلوک خودداری میکنند؟
باند رجوی در توجیه شکست فراخوان های دائمی خود دایر به سرازیر کردن مردم به خیابانها و تسلیحاتی (مجاهدینی) کردن حضور آنها و برای دلداری دادن بخود میگوید که اصلاً نباید توقع داشت همه اقشار و طبقات مردم در همه مراحل انقلاب یکسان شرکت کنند و نمیگوید که برای انقلاب کردن حضور اقلا 10 میلیون از مردم 85 میلیونی ایران ضروری است که عملا دیدیم ودیدند که یک صدم این تعداد هم حضور نیافتند!
وهمینطور ادعا دارد که بالای ۹۰درصد مردم در جبهه خلق و منبع سرشار نیروهای پیشتاز و فداکار هستند. اگر چیزی کم است شعلههای سرخ آتش است.
اولا شما که تمام تخم مرغ هایتان را در سبد استعمار و امپریالیزم قرار داده اید، چه احتیاجی به جبهه خلق که ماهیتا باید ضد سلطه و مخالف امپریالیزم باشند، دارید؟
ثانیا در قسمت آخر پاراگراف به صراحت اعلام کرده اید که به آتش و جنگ و مجاهدینی کردن اوضاع خیابان های ایران میاندیشید که دهه هاست دیده اید که نشد و نمیشود و این آرزوی خبیث خود را به گور خواهید برد!
رضا اکبری نسب