نگاهی به تاریخ خیانت بار مجاهدین خلق – قسمت هشتم

اردوگاه لیبرتی، تشکیل مؤسسان چهارم و وعده سرنگونی تا سی مهر ۱۳۹۲ توسط رجوی

تشکیل مؤسسان چهارم

اخراج مجاهدین خلق از قرارگاه اشرف و اسکان موقت آنان در لیبرتی (محل سابق نیروهای آمریکایی در نزدیکی شهر بغداد) که تحت نظر کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و برای اعزام  آنان به  کشورهای ثالث  انجام گرفت، باعث شد رجوی بار دیگر برای جلوگیری از جدایی بیشتر اعضاء و نگه داشتن آنان در قید و بند تشکیلات فرقه ای مجاهدین به شیوه فریبکارانه دیگری که باز هم  دادن وعده سرنگونی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۲ بود ، متوسل شود.

در شرایط پیش آمده عرصه چنان بر رهبری فرقه مجاهدین تنگ شد که مریم رجوی هم به میدان آمد. وی نیز تلاش کرد بر ابعاد این فریبکاری افزوده و شعار” تغییر در ایران در سال ۲۰۱۳”را برای روحیه دادن به نیروهای در هم شکسته مجاهدین به عنوان یک خط سیاسی در سطح بین المللی مطرح کند، تا بر باورپذیری حرف های رهبر دروغگوی مجاهدین افزوده شود.

اما آنچه که در لیبرتی گذشت چی بود؟ بنا به گفته آخرین نفراتی که از کمپ لیبرتی فرار کرده اند، مسعود رجوی در اواخر آذز ماه ۱۳۹۱ طی یک پیام درونی به اعضای مجاهدین در لیبرتی،اعلام کرد که سازمان قصد خروج از عراق را ندارد ، چرا که نوری مالکی و رژیم ایران حداکثر تا تاریخ ۳۰ مهر۹۲سقوط خواهند کرد و آنها می توانند از همانجا به تهران رفته و قدرت را در دست بگیرند!!!

رجوی  در ادامه پیامش دو گزینه را جلوی نیروهایش قرار داد؛ گزینه اول :” پلی از لیبرتی تا تهران” . این مردک فریبکار در این گزینه از اعضای فرقه خواست تا به صورت کتبی تعهد بدهند که برای همیشه با مجاهدین باقی می مانند و حاضرند از بدن خود پلی از لیبرتی تا تهران بسازند.

گزینه دوم : «کثافت بورژوازی » است ، رجوی این گزینه را برای آنانی در نظر گرفته بود که حاضر به دادن تعهد نیستند و وعده های توخالی و تکراری او را قبول ندارند و به قول او می خواهند به دامن بورژوازی بروند.

اما نکته قابل توجه اینکه کسی از کثافت بورژوای حرف می زد که خود تا خرخره در همین کثافت غرق بوده و تمام قد تحت امر سرویس اطلاعاتی سیا غربی عمل می کرد.

البته فریبکاری و نیرنگ رجوی به همین جا ختم نشد. در ارتباط با همین بحث در تاریخ ۳۰/۱۰/۱۳۹۱ مسعود رجوی پیامی تحت عنوان”مؤسسان چهارم ارتش آزادیبخش ملی” را به اعضای سازمان داد.

وی در بخشی از پیام خود میگوید:” . . . مؤسسان چهارم ارتش آزادیبخش ملی را اعلام می کنم. با شرکت همه هم وطنان ، مشتاقان آزادی و استقلال ایران و بویژه یاران اشرف نشان در سراسر جهان.

۲۵ سال پیش در سال ۱۳۶۶ من و مریم نخستین مؤسسان (ارتش ) بودیم . یک دهه بعد مؤسسان دوم در حوض های پایان سال ۱۳۷۴ را همه شما و همه مجاهدان به یاد می آورند. آن موقع هم مثل امروز مریم نبود و من برای چندی اعلام انحلال کردم . . . یک دهه بعد در سال ۱۳۸۵ در مؤسسان سوم همچنین شد و حالا در دهه ۹۰ بعد از اعلام مرحله سرنگونی ؟ ! ، در اعلام آماده باش به یگانهای ارتش آزادی در داخل ایران (بعد از به گِل نشستن ارتش آزادیبخش ملی در عراق) به مؤسسان چهارم و به برپا دادن تیم ها، دسته ها و یگانهای ارتش آزادیبخش ملی رسیده است . . . ”

البته رجوی بعدها با وقاحت تمام “مؤسسان پنجم “را نیز اعلام کرد.اکنون ۱۰ سال از تشکیل”مؤسسان چهارم”! توسط رجوی می گذرد. اعضای مجاهدین در اردوگاه این فرقه در آلبانی در قرنطینه و در حصار سیم های خاردار نگهداری می شوند.خیلی ها از شدت بیماری های صعب العلاج چهره در خاک کشیده اند و خیلی ها هم در حال جدال با انواع و اقسام بیماریها هستند و تنها گزینه ای که محقق شد و رجوی هرگز از آن نام نبرد پلی از لیبرتی تا اردوگاه این فرقه در آلبانی بود.

نتیجه اینکه تاریخ مجاهدین پر است از فریبکاری و بی مسئولیتی شخص رجوی، که هیچ نقطه پایانی بر آن متصور نیست..

گرفتار آمدن انسانهای سالمند و بیمار در کمپ های این فرقه از عراق تا آلبانی تنها بخشی کوچک از هزینه قدرت طلبی و وطن فروشی شخص رجوی در چند دهه گذشته محسوب میشود که با فریبکاری و دروغگویی های عجیب و غریب وی عجین شده است.

نویسنده : سعید پارسا

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا