پس از دستگیری سران و بدنه سازمان در شهریور ١٣۵٠ و کشتهشدن رضا رضایی در خرداد ۵٢، سازمان عملا در اختیار تقی شهرام و بهرام آرام قرار گرفت که مارکسیسم را پذیرفته بودند. از اینجا بود که رهبری مارکسیست شده سازمان، تصمیم گرفت روند دگردیسی عقیدتی خود را با صرفه جویی بیشتر نسبت به “زمان” در سطح کادرها و اعضا تعمیم دهد. از همان نخست، به اراده تقی شهرام، نوعی تقسیم کار صورت گرفت: نگارش متون آموزشی و القای کتبی شبهات را شهرام خود به عهده گرفت؛ و اجرای عملی و گام به گام تغییر ایدیٔولوژی به ناصر جوهری محول گردید.
در این مرحله، مسئول با ظرافت و به تدریج، حساسیتهای مذهبی، به خصوص حساسیتها و وسواسهای عبادی اعضا (یا عضو) را ابتدا کم میکرد و بعد از بین میبرد. برای مثال، پس از یک نشست ناگهان اظهار میکرد که نمازش قضا شده؛ و پس از چند بار تکرار، کاری میکرد که اعضا از او توضیح بخواهند؛ و او در جواب میگفت که به جای آن (ادای بموقع نماز) کارهای مثبت انجام دادیم – مثلا کار تئوریک مفید کردیم و ضمنأ قضای نماز را هم میخوانم!
بعد اعضا را به نوبت، در منگنه زمانی خاصی قرار میداد؛ به حدی که نتوانند – مثلا – نماز ظهر و عصر را بخوانند، آنگاه در برابر احساس شرمندگی و گناه اعضا، به آنها توضیح میداد که هر کاری به حفظ سازمان بینجامد، مثل نماز است؛ چرا که برای مثال، اگر شما به جای اجرای یک قرار یا زدن یک علامت سلامتی، نماز میخواندید وضعیت تشکیلات مختل میشد، ولی شما اکنون هم میتوانید قضای نماز را بخوانید.
در کنار این برخوردها، فرازی از جزوه مبارزه چیست (اولین اثر آموزشی سازمان) توسط مسئول تفسیر میشد؛ در این فراز قید شده بود که خودسازی تا زمانی مفید است که مانعی در راه مبارزه نباشد؛ و در تفسیر”خودسازی”، نماز و روزه را از مصداقهای آن عنوان میکرد.
در همین راستا در طول ماه رمضان سالهای ۵٢ و ۵٣، اکثر افراد رده دو سازمان، به دستور مسئول خود، روزه نگرفتند؛ چون استدلال می شد که در نتیجه روزه توان و انرژی مبارزه از آنها گرفته میشود. برنامه ریزیهای این ایام نیز طوری بود که عملاً عضو را خسته میکرد (فرستادن به کارگری، قرارهای متعدد و بی ثمر، علامت زنیهای بی دلیل و…). در آخر این مرحله، که همراه با آن مراحل دیگری نیز اجرا میشد، عضو “مذهبی” – عملا و روحا – نسبت به انجام اعمال عبادی بی تفاوت میشد.
مهر ۵۴ بیانیه تغییر ایدئولوژی به طور رسمی منتشر شد.
بولتن نیوز