در آخرین روزهای اسفندماه 1401 اعضای انجمن نجات خوزستان بدنبال دیدار با مدیران آموزش و پرورش شهرستان بهبهان در جلسه ای دیگر به دعوت رئیس حوزه علمیه شهرستان بهبهان در جمع استاتید و طلاب حاضر شدند و مورد استقبال رئیس حوزه و دیگر اساتید و طلاب قرار گرفتند. در ابتدای جلسه رئیس حوزه علمیه امام زاده فضل بهبهان ضمن تشکر از حضور اعضای انجمن نجات خوزستان در این حوزه خطاب به شرکت کنندگان در جلسه گفت: عزیزانی که امروز در جمع ما حضور دارند هرکدام سال هایی از بهترین دوران زندگی خود را در گروه مجاهدین گذرانده اند. آنها ابتدا در منتهای صداقت به این گروه پیوستند ولی بعدا متوجه عدم صداقت رهبران آنها شدند. این دوستان بعد از جدایی و بازگشت به ایران انجمن نجات را تشکیل دادند که هدف اصلی آن اطلاع رسانی به خانواده های اعضاست که سالهاست از عزیزان خود اطلاعی ندارند و همچنین کمک به آزادی اعضایی که همچنان گرفتار گروه رجوی می باشند .
بعداز صحبت های رئیس حوزه علمیه شهرستان بهبهان ابتدا علی اکرامی مسئول انجمن نجات خوزستان ضمن معرفی خود گفت: بیش از 20 سال بصورت حرفه ای و تمام وقت در تشکیلات فرقه موسوم به مجاهدین خلق که در ادبیات مردم ایران به منافقین معروف است عضویت داشتم . ایشان گفت: من در سال 58 تحت تاثیر شعارهای فریبنده مجاهدین خلق که با پوش حمایت از اسلام راستین و حکومت عدل علی (ع) و همچنین برداشت های پر جذبه از قرآن و نهج البلاغه بود، قرار گرفتم و جذب آنها شدم. در سال 63 از طریق پاکستان به عراق و به پادگان اشرف رفتم و در آنجا کم کم متوجه ماهیت واقعی آنها شدم و تناقض زیادی بین شعار وعمل آنها دیدم.
اکرامی در ادامه به افشاگری حول مناسبات تشکیلاتی، ممنوعیت هرگونه تماس تلفنی اعضا با خانواده، انقلاب موسوم به ایدئولوژیک و موضوع طلاق زنان از مردان، اعزام اجباری کودکان اعضا به اروپا، نشست های سرکوب گرایانه موسوم به عملیات جاری و غسل هفتگی که اعضا در آن مجبور میشدند هرآنچه که در ذهن داشتند اعم از تمایلات و کشش جنسی نسبت به جنس مخالف را در یک جلسه و در حضور دیگر اعضا بیان کنند که بشدت مورد برخوردهای فیزیکی و فحش و ناسزا قرار می گرفتند، ممنوعیت ارتباط زنان با مردان و جداسازی فیزیکی محل کار و سالن و ممنوعیت دسترسی به کتاب، نشریات و رادیو تلویزیون مستقل پرداخت که مورد تعجب حاضرین در جلسه قرار گرفت .
اکرامی سپس ماهیت دیدگاههای مجاهدین در مورد روحانیت و تلاش آنها برای تاثیر گذاری بر مرحوم آیت الله طالقانی و سو استفاده از برخوردهای توام با عطوفت ایشان را که با هوشیاری و شناخت ایشان خنثی گردید، را مطرح کرد. اکرامی سپس به فعالیت های کنونی فرقه مجاهدین خلق اشاره کرد و گفت: در حال حاضر اصلی ترین زیست گاه فعالیت های آنها عرصه فضای مجازی است. آنها بدلیل اینکه درعرصه اجتماع و میان مردم بدلیل عملکردهای ضد ملی و مردمی شان فاقد پایگاه اجتماعی هستند و حافظه تاریخی مردم ایران هیچگاه جنایات و خیانت های آنها را از یاد نمی برد با هویت مجهول و بدون معرفی ماهیت خود وارد ارتباط با مخاطبین و کاربران در فیسبوک و اینستاگرام می شوند. آنها همچنین با سو استفاده از مشکلات معیشتی مردم این مشکلات را بنفع خود مصادره و سعی می کنند اعتراضات مسالمت آمیز مردم را به آشوب و اغتشاش بکشانند. عوامل آنها در عرصه فضای مجازی همچنین تلاش می کنند با رخنه در میان کانون های اعتصابات که بصورت مسالمت آمیز و قانونی و در جهت احقاق حقوق برخی تشکل های معلمان و کارگران صورت گرفت این تجمعات را از مسیر مسالمت آمیز خارج و سمت و سوی سیاسی و خشونت به آن بدهند که خوشبختانه بدلیل هوشیاری اقشار مختلف مردم موفق نشدند. اکرامی در ادامه توجه طلاب جوان را به مطالعه هر چه بیشتر در خصوص شناخت این فرقه مخرب و ضدایرانی و بخصوص مطالعه کتاب ها و انتشارات انجمن های نجات که بوسیله اعضای جداشده مجاهدین نوشته شده و به افشای ماهیت فرقه مجاهدین خلق پرداخته شده دعوت کرد و برای آنها ارزوی موفقیت داشت.
بعد از اتمام صحبت های اکرامی، حمید دهدار حسنی دیگر عضو انجمن نجات خوزستان ضمن معرفی خود به چگونگی آشنایی و جذب خود توسط فرقه مجاهدین پرداخت و توضیح داد که تحت تاثیر شعارهای فریبنده و عدم شناخت کافی نسبت به ماهیت این فرقه در دام آنها گرفتار شده است. ایشان گفت: به یکباره خودم را در پادگان اشرف دیدم. در آنجا بعد از مدتی احساس کردم چه خیانتی در حق من شده است چون در تشکیلات دیدم که برخلاف تمامی شعر و شعارهایشان عمل می کنند و به هیچ یک از آنها اعتقاد و الزامی ندارند. آزادی که ادعایش را داشتند سرابی بیش نبود. اعضا از ابتدایی ترین حقوق خود که تماس با خانواده هایشان است، محروم بودند.
او گفت: من در سالهای اسارت فقط یکبار آن هم بعد از گذشت چندین سال موفق به تماس با خانواده ام شدم که آن همه کاملا مدیریت شده بود. در همین رابطه باید بگویم که فرقه مجاهدین سالها نتوانسته بود عضو جدیدی را جذب نماید به همین خاطر از طریق اعضا بدنبال فریب و جذب اعضای جدید از میان خانواده ها بود. به من گفته شد با خانواده ات تماس بگیر و به وابستگان جوان پیام بده که به تشکیلات در عراق بپیوندند. من چون تشنه شنیدن صدای اعضای خانواده ام بودم قبول کردم اما سعی کردم که با لهجه بهبهانی به خانواده ام بگویم که درخواستی که دارم را عملی نکنند. من که روزی با تمام احساس و عواطفم این گروه را انتخاب کردم در ادامه برای اینکه دیگر حاضر نبودم در تشکیلات آنها باشم، ابتدا به مدت یکسال در زندان اشرف و بدنبال آن به زندان مخوف ابوغریب فرستاده شدم. در حالیکه تنها جرم و گناه من این بود که می خواستم زندگی جدیدی را انتخاب کنم و دیگر نمی خواستم در تشکیلات مجاهدین باشم. در زندان ابوغریب بدترین فشارها و برخوردها با من و بقیه نفرات جداشده از فرقه رجوی شد با این هدف که مجبور شوم درخواست برگشت به تشکیلات جهنمی مجاهدین را بدهم ولی من تصمیم خودم را گرفته بودم که به هر قیمت به کشور خودم و آغوش گرم خانواده ام برگردم. به همین خاطر فشار و سختی های زندان ابوغریب را تحمل کردم تا اینکه خدا کمک کرد و به همراه تعدادی از زندانیان به کشورم برگشتم. اما در ایران برخلاف تصورم و آنچه سالها مسئولین فرقه مجاهدین در ذهنم القا کرده بودند بهترین برخوردها با من شد و مدتی بعد به کمک خانواده توانستم زندگی جدیدی را برای خودم رقم بزنم و اکنون در منتهای آزادی در کنار خانواده زندگی میکنم.
در پایان صحبت های اکرامی و دهدارحسنی، طلاب و اساتید حوزه به طرح سوالاتی در خصوص علت ممنوعیت مسئله ازدواج، وضعیت مسعود رجوی در حال حاضر، منابع تامین مالی فرقه و ماهیت آن پرداخته، که به همه سئوالات آنها پاسخ داده شد.
در پایان جلسه رئیس حوزه علمیه بهبهان ضمن تشکر از حضور و توضیحات روشنگرانه اعضای انجمن نجات خوزستان خواهان این شد تا چنین جلسه ای در جمع گسترده تری از طلاب و اساتید شهرستان برگزار شود.