طی سی سالی که در فرقه بودم همیشه به ما القاء می شد که خانواده دشمن مبارزه است و شما را از مبارزه دور می کند. خانواده خوب و بد نداریم، حتی خانواده هوادار هم دشمن است.
به دلیل این که همیشه روی این موضوع اصرار و پافشاری می شد باورمان شده بود. تا زمانیکه از فرقه جدا نشده بودم، نسبت به این موضوع اعتقاد داشتم که خانواده دشمن است.
حتی لحظاتی که به فکر خانواده می افتادم باید لحظاتم را در نشست عملیات جاری روزانه بیان می کردم که لحظات دلتنگی خانواده به ذهنم آمد. در نشست زیر انتقادات شدید هم قرار می گرفتم که چرا اجازه دادم چنین چیزی به ذهنم بیاید و با تحریک مسئول نشست، نفرات دو آتشه هم به یاری مسئول نشست می شتافتند.
چند ماه قبل از اینکه جدا بشوم توانستم مخفیانه یک موبایل دست دوم تهیه کنم تا شاید فرجی شود و بتوانم بعد از این همه سال تماسی با خانواده بگیرم. خوب است در اینجا یادآور شوم که هیچ شماره تلفنی نداشتم چون داشتن شماره تلفن از خانواده خودش نوعی جرم به شمار می آمد و یا اینکه داشتن شماره تلفن خانواده، فرد را غرق در افکار خانواده می کرد و به یاد آنها می انداخت و فرد نمی توانست تمام انرژی خودش را وقف مبارزه پوشالی کند!
بنابراین فرقه و مسئولین همیشه باید سر خانواده در هر نشستی تاکید می کردند و مسئولی که در رابطه با خانواده در نشست صحبت نمی کرد توسط مسئول بالاتر مورد انتقاد قرار می گرفت و یا اینکه صلاحیت او را زیر سوال می بردند و رده اش پایین تر می آمد و یا اینکه دیگر او را مسئول نشست نمی گذاشتند .
فرقه همیشه از اسم خانواده رعب و وحشت داشت چون شامه ضد انقلابی قوی داشت و میدانست اگر فردی به خانواده وصل شود و یا حتی اگر به فکر خانواده هم باشد دیگر از آنها نیست و بعد از مدتی حتما از مناسبات پوشالی جدا خواهد شد و همه ترس فرقه همین است و نیازمند آن است که خانواده را دشمن مبارزه تلقی کند. می خواهم همه مادران که جگر گوشه هایشان در فرقه اسیر هستند از تلاش در افشای ماهیت این فرقه کوتاهی نکنند تا بدین وسیله همه اسیران در زنجیر رجوی آزاد و رها شوند و آن روز دور نیست چرا که موج ریزش نیرو در سال جدید شروع شده است واین مژدگانی و خبرهای خوب برای همه خانواده ها می باشد .
خلیل انصاریان