در حد فاصل سالهای 1377 تا ابتدای سال 1380 مسعود رجوی که پس از بن بست نشست های انقلاب ایدئولوژیکی در ابتدای سال 71 و به پیرو آن نشستهای حوض در سال 72 از نظر نیرویی با درخواست های مستمر جدایی اعضای خود مواجه شده بود، برای پیشگیری از سیر صعودی جدایی نیروها و برای گمراه سازی اذهان اعضاء، بازی دیگری تحت عنوان عملیات های مرزی و راهگشایی به راه انداخت و این روند از سال 77 تا 80 به درازا کشید.
جالب آن که این ترفند نیز موجب توقف ریزش نیرو نشد و این مهم رجوی را در شرایط پیچیده و سردرگمی قرار داد که مجبور شد دستور دهد تمام نیروها را در قرارگاه باقر زاده حبس نمایند و این سرآغازی برای تسویه حساب درونی و برخورد سخت و طاقت فرسا تحت عنوان نشست های طعمه شد که در نوع خود در تاریخچه ننگین مجاهدین از حیث اقدام سرکوبگرانه ضد انسانی مسعود رجوی مثال زدنی است.
از اواخر خرداد ماه سال 1381 به دستور رجوی تمامی سطوح تشکیلاتی در چادرهایی که از قبل در مقر باقر زاده تدارک دیده شده بود و فاقد امکانات مناسب بود مستقر شدند. روزهای آغازین نشستها با فرماندهی مهوش سپهری (نسرین) و با عوامل اجرایی مانند مهدی ابریشمچی (شریف)، محمود عطایی، محدثین، قاسم، عباس داوری و تعداد دیگر از سر سپردگان رجوی با موضوع مسائل سیاسی دنیا و بررسی وضعیت اجتماعی سیاسی عراق و موضوعات تشکیلاتی که البته محکی برای سنجش ظرفیت اعضاء بود برگزار گردید. دیری نپایید مقدمات و تشریفات و تعارفات رجوی کنار رفت و نشستهای اصلی و طاقت فرسا با حضور رجوی با موضوع تسویه درونی شروع شد.
از ساعت 8 صبح تا پاسی از شب اعضاء مجبور و محکوم بودند تا در سالن اجتماعات باقر زاده به تهدیدات و اراجیف سران فرقه بدون هیچ عکس العملی گوش فرا دهند و پس از اتمام جلسه، تازه نشستهای فرماندهان مراکز آغاز می شد و فرماندهان توجیه شده بودند که طی هر جلسه یک نگون بخت ناراضی از رجوی را سوژه قرار دهند تا از بقیه زهر چشم بگیرند و این جلسات بعضا تا ساعت 3 بامداد ادامه پیدا میکرد و البته این پایان تراژدی آن روز نبود، زیرا پس از پایان جلسات مذکور همه ملزم بودند تا گزارشات کتبی همان روز را به آنها تحویل دهند و این سناریو تا 4 ماه ادامه پیدا کرد.
در طی جلسات رجوی و با دستور مریم رجوی، جواد فیروزمند با نام مستعار افشین که یک بار مبادرت به فرار کرده بود ولی توسط عوامل رجوی دستگیر شده بود در نشست های طعمه به عنوان سوژه آن روز به پشت میکروفون فرا خوانده شد. اظهارات صریح و روشن گر وی که خطاب به رجوی گفت: “چنانچه ادعای دمکراسی دارید فقط برای یک ساعت درهای کمپ اشرف را باز بگذارید تا ببینیم چه تعداد برای شما نیرو باقی خواهد ماند!” رجوی را بشدت در شوک و سکوت مرگبار قرار داد. هر چند رجوی تلاش داشت این آبرو ریزی را به روی خود نیاورد اما با یادداشت مخفی مریم رجوی به فرماندهان دستور داد تمامی اعضای حاضر در سالن به روی افشین آب دهان بیندازند و هر کس از دستور رجوی سرپیچی می کرد شبانه او را راهی بازداشتگاه می کردند .
در جریان این وقایع هر عضو مخالف که حاضر به تمکین از فرامین سران مجاهدین نبود شبانگاه و مخفیانه به جای نامعلومی انتقال پیدا می کرد و با همدستی عوامل صدام اشخاص ناراضی پس از شکنجه تحویل زندان ابوغریب گردیده و در آنجا سر به نیست می شدند. بصورت متوالی شب ها طنین ضجه و ناله ناشی از شکنجه در محوطه مقر باقر زاده فضای رعب وحشت در میان اعضاء ایجاد می کرد و از نظر روحی همه را بشدت تحت تاثیر قرار میداد و این دقیقا هدفی بود که رجوی آنرا دنبال می کرد تا همه اعضاء را تسخیر و ناگزیر به خواسته خود نماید . رهبران مجاهدین خلق در جریان نشستهای طعمه مرتکب جنایات هولناکی شدند از جمله: شکنجه فیزیکی، اجبار به اقرار تحت فشار، شکنجه روحی، تخریب شخصیت، اهانت و افترا، قتل و سلب حیات و … که با توجه به وجود شهود عینی و مستندات قانونی قابل پیگیری در مراجع ذی صلاح بین المللی، نهادهای حقوق بشری، دادگاه لاهه، مراجع قضایی کشور آلبانی، شورای حقوق بشر سازمان ملل و سایر نهادهای مرتبط می باشد و جداشدگان و خانواده های چشم انتظار به عنوان آسیب دیدگان از خشونت رجوی با انگیزه بالا و پشتکار این مهم را پیگیری می کنند و سران جنایتکار مجاهدین خلق و حامیان آنها را بی شک به پای میز محاکمه می کشانند.
صمد اسکندری