جمعه گذشته 9 تیرماه 1402، خانواده های انجمن نجات در اقدامی هماهنگ در مقابل سفارت ترکیه به عنوان حافظ منافع کشور آلبانی تجمع کردند. خانواده های چشم انتظاری که عزیزانشان در فرقه رجوی اسیر هستند و سالهاست از عزیزانشان خبر نداشته و درد هجران را کشیده و اینک با حوادثی که در کشور آلبانی رخ داده خواهان تماس و یا امکان رفتن به آن کشور و دیدن فرزندان اسیر خود هستند.
من هم که حدود دو سال و نیم از بازگشتم به ایران می گذرد، در این گردهمایی شرکت داشتم و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم. با خانواده هایی روبرو شدم که مشتاقانه در این تجمع شرکت کرده بودند و پیگیر برگشت فرزند یا برادر یا خواهر و… بودند. و وقتی متوجه شدند که من بتازگی از آلبانی بازگشته ام به دورم جمع شدند که اطلاعی از عزیزانشان بگیرند. تا جایی که می شناختم و اطلاع داشتم با آنها صحبت کردم .
اما موضوعی که در آن چند ساعت بیشتر باعث شد که با خانواده ها احساس همدردی کنم مرور خاطراتم در اشرف بود. زمانی که در کمپ اشرف در عراق بودم، صدای خانواده ها از بلندگوها که در بیرون سیاج اشرف نصب شده بود گاها به گوش می رسید که عزیزانشان را صدا می کردند. اسامی با گریه و زاری از طرف خانواده ها خوانده می شد. اما در مقابل سران مجاهدین خلق می گفتند اینها همه نفرات وزارت اطلاعات هستند یا می گقتند اینها نوار کاست ضبط شده از طرف وزارت اطلاعات است که اسامی همه ما را هم دارد، نگران نباشید اگر خانواده بودند الان پیش ما بودند! زمانی که از فرقه جدا شدم و در فضای مجازی همان فیلمها را دیدم و خانواده خودم را در آن جمع دیدم تازه متوجه دروغهای سران مجاهدین خلق شدم.
حالا که خودم در این تجمع خانواده ها شرکت کردم، از نزدیک به درد و رنجی که خانواده ها طی این سال ها کشیدند پی بردم و برایم ملموس تر شد و در ذهنم به این خانواده ها که از شهرهای دور دست با پیمودن صد ها کیلومتر خود را به این گردهمایی رسانده بودند درود فرستادم و اشک در چشمانم جاری شد که چطور بدون هیچگونه چشم داشتی بعد از 40 سال، همچنان به دنبال راهی برای رهایی عزیزانشان هستند. هر خانواده همچنان امیدوار بود که عزیزش را در آغوش بگیرد. پدران و مادران با وجود کهولت سن حاضر بودند رنج سفر طولانی به آلبانی را تحمل کنند تا شاید بتوانند دیداری هر چند کوتاه با عزیزان شان داشته باشند و از وضعیت و حال و احوال آنها آگاه شوند.
من هم به نوبه خودم از دولت آلبانی درخواست دارم که به خواسته این خانواده ها جواب مثبت بدهد تا از درد و رنجی که این خانواده ها طی این سالی ها متحمل شده اند اندکی کاسته شود.
غلامعلی میرزایی