“مایکل روبین”، از کارشناسان میز ایران در مؤسسه “آمریکن اینترپرایز” در گزارشی تحت عنوان “بچههای مجاهدین خلق کجا هستند؟”، به بررسی نقش و جایگاه مجاهدین خلق در تحولات داخلی ایران پرداخته است.
با توجه به وابستگی این مؤسسه به جریان نومحافظهکاران تندرو و جایگاه روبین بهعنوان یکی از کارشناسان برجسته حوزه ایران که مدتی را هم در داخل ایران به پژوهش در حوزههای سیاسی پرداخته و برخی موضوعات خاص را کماکان با دقت دنبال میکند، مباحث مطرح شده در گزارش او از اهمیت نسبتاً بالایی برخوردار است.
یکی از موارد مهم مطرحشده در گزارش روبین،عدم محبوبیت مجاهدین خلق در میان افکار عمومی ایرانیان و همسانانگاری آن با تنفر ایرانیان از رژیم بعثی عراق است.
از نگاه روبین، پنج دلیل بنیادی برای تنفر عمومی مردم ایران از مجاهدین خلق وجود دارد که شامل تروریسم، خیانت ملی، ایدئولوژی غیرمعمول، فرقه کنترل ذهن بودن گروه و منابع مالی مشکوک و شبههانگیز میشود و تمام این کلیدواژهها را میتوان در سخنان اعضای جداشده از این گروه تروریستی نیز بررسی کرد.
این کارشناس حوزه ایران همچنین میگوید که هم تحقیقات خودش و هم گزارشهای دیدهبان حقوق بشر بر این نکته تأکید دارد که مجاهدین خلق “توهم توطئه” دارند و استدلالهای آنها بسیار “تخیلی” است.
روبین مینویسد: “سازمان مجاهدین خلق و نمایندگان آنها اغلب وجود توطئههای بزرگ را مطرح میکنند. پیشتر وقتی پاورقیهای حاوی استدلالهای مقابل سازمان مجاهدین خلق را دنبال میکردم، متوجه شدم که توجیههای آنها به طور عمده تخیلی یا نامربوط است. دیدهبان حقوق بشر نیز به این نتیجه دست یافته است”؛ اما در این میان، شنیدن سخنان برخی اعضای سابق گروه مجاهدین خلق قابلتوجه است؛ تا جایی که از دردآورترین مسائل برایمان میگویند.
عملیات فریب؛ از ترکیه تا پادگان اشرف
ثریا عبداللهی، مسؤول انجمن نجات استان اردبیل است و روایت تأملبرانگیزی از جنایتهای مجاهدین خلق دارد.
او از سرنوشت پسرش که برای پیگیری امور ورزشی به ترکیه سفر میکند و آنجا در دام فرقه تروریستی رجوی گرفتار میشود، میگوید و از فریب و نیرنگهایی که با توسل به آنها، فرزندش را به عراق و پادگان اشرف میبرند.
این بانوی ایرانی، وقتی از سرنوشت فرزندش باخبر میشود، برای رهایی او اقدام میکند؛ اما جوابی دریافت نمیکند و ناگزیر با پذیرش تمام مخاطرات، رنجها و مشقتها، قدم در مسیر سخت و طاقتفرسایی میگذارد که کمتر کسی طی کرده است.
او مادر است؛ به عراق میرود و مقابل پادگان اشرف به طور مستقیم برای نجات فرزندش مبارزه میکند.
عبداللهی البته قهرمان داستان واقعی فیلم “سرهنگ ثریا” است که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته اکران شد و از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جایزه هم گرفت.
او که اکنون مسؤول انجمن نجات استان اردبیل است، با تمام احساس و سوز و دلتنگی به شرح آنچه برای فرزندش اتفاق افتاده، میپردازد و تمام احساس و عواطف مادری خود را در فراق پسرش چنان به تصویر میکشد که هر انسانی را مبهوت میکند.
عبداللهی از تحصن و مبارزه بیامان خانوادهها، فعالیت چهار ساله مقابل پادگان اشرف تا موفقیتهای حاصله میگوید که منجر به فرار تعدادی از اعضای گرفتار شد.
این مادر رنجکشیده، عزم و اراده خانوادهها در تخلیه پادگان اشرف، انتقال به لیبرتی و اخراج از عراق و رفتن به کشور آلبانی را با احساس غرور تعریف میکند و میگوید: کینه عمیق و نفرتی که نسبت به سران فرقه رجوی وجود دارد، را هیچ جای دیگری نمیتوانید ببینید.
او از تمام مشقتهای مبارزه با این فرقه میگوید و تعریف میکند که تلاش بیوقفه و چند ساله خانوادهها مقابل پادگان اشرف بود که باعث شد کار تا مرحله تخلیه پادگان اشرف و اخراج خفتبار رجوی و سازمانش به آلبانی پیش برود و این تلاشها همچنان ادامه دارد.
مسؤول انجمن نجات استان اردبیل گفت: فعالیتهای تروریستی گروه مجاهدین خلق سبب شده تا مردم ایران و البته همه آزادیخواهان جهان نفرت عمیقی به اعضای این سازمان پوشالی داشته باشند و آن را بهوضوح میتوانید در رفتارهای مردم مشاهده کنید.
عبداللهی میگوید: مردم ایران کشورشان را دوست دارند و هر نیرویی که علیه ملت ایران و این مرزوبوم اقدام کند، در نهایت منفور خواهد بود و این امر بهوضوح نشان داده شده است
آرزوهای بربادرفته؛ از دانشگاه صنعت نفت تا عراق!
علی اکرامی، مسؤول انجمن نجات استان خوزستان هم که از گروه مجاهدین خلق جدا شده است، داستان جذب و هواداری، فعالیتها و دوران فراری بودنش و… را تعریف میکند و میگوید: از زمانی که بهعنوان دانشجو در دانشگاه صنعت نفت در خوزستان با عشق و علاقه به تحصیل علم مشغول بودم تا احساس وظیفه و تعهد نسبت به مردم و تصور اینکه گروه مجاهدین خلق، آمال و آرزوهای ما را محقق میکند، روزهای پرفراز و نشیبی را گذراندم.
مسؤول انجمن نجات استان خوزستان میگوید: از زمان هواداری ما از این گروه، رنج و مشقت مبارزه و ترک خانه و کاشانه و خانواده بهخصوص مادری که مرا را در دامان خود پرورش داده بود، اتفاقاتی را مشاهده کردم که امروز معتقدم هیچکدام سبب محبوبیت این گروه نزد مردم ایران و جهان نشده است.
وی تصریح کرد: بعد از رفتن به عراق و پیوستن به گروهی موسوم به “ارتش آزادیبخش ملی ایران” متوجه شدم که اقدامات تروریستی مجاهدین خلق، اهداف ملی و میهنی را دنبال نمیکند و آنها دنبال رسیدن به قدرت خود هستند.
اکرامی به شرح تاریخچه تأسیس سازمان، بنیانگذاران، دیدگاهها و ایدئولوژی مجاهدین خلق تا زندان و اعدام بنیانگذاران، رهایی مسعود رجوی از اعدام به علت همکاری وی با ساواک و نفوذ برادرش کاظم رجوی در اروپا اشاره میکند و میگوید: در تمام این وقایع، حقوق بشر نزد مجاهدین خلق ادعایی بیش نیست و آنها عقیدهای به حقوق افراد ندارند.
مسؤول انجمن نجات استان خوزستان تصریح کرد: بررسی همه جریانات از پیروزی انقلاب تا اقدامات مسلحانه در 30 خرداد و فرار رجوی با بنیصدر نشان میدهد که مجاهدین خلق وقتی دستشان از قدرت کوتاه شد، مقابل ملت خود ایستادند و خونریزیها و کشتارهای بیرحمانهای را شکل دادند که امروز سبب نفرت ایرانیان از آنها شده است.
اکرامی گفت: جنایتها و خیانتهای گروه تروریستی مجاهدین خلق در دوران جنگ عراق با ایران، همدستی با صدام و ارائه اطلاعات تأسیسات زیربنایی ایران به ارتش عراق در جهت بمباران و موشکباران هرگز فراموش نمیشود و مردم ایران از دست دادن بسیاری از عزیزان خود را ناشی از اقدامات منافقانه این گروه منحوس میدانند.
از عداوت با بنیان خانواده تا شعارهای پوشالی
علی مرادی، مسؤول انجمن نجات استان سمنان هم میگوید: بسیاری از افراد جداشده از گروه تروریستی مجاهدین خلق امروز دشمنی، کینه و عداوت سران این گروه را با خانوادهها از ویژگیهای بارز فرقه رجوی توصیف میکنند.
مرادی گفت: این افراد عقیده دارند که سران این سازمان پوشالی، ناگزیر هستند تا برای حفظ و نگهداری نیروهایشان، ضمن شستوشوی مغزی نیروها، ارتباط عاطفی آنها را با خانوادههایشان قطع کنند و در عرصه مقابله و مبارزه با این فرقه، خانواده اصلیترین، قویترین و مؤثرترین محور است.
وی تصریح میکند: بررسی آخرین شرایط فرقه رجوی نشان میدهد که آنها امروز به ترفندها و شیوههای فعالیت در فضای مجازی و روشهای فریب و گمراهسازی جوانان ایرانی متوسل شدهاند و این توطئهها را با تمام توان پی میگیرند.
مسؤول انجمن نجات استان سمنان ادامه داد: امروز وظیفه همه اهالی تریبون این است در این زمینه هوشیار باشند و از تجارب قبلی برای مقابله با نفوذ فرقه رجوی در میان جوانان و نوجوانان استفاده کنند.
مرادی بیان کرد: در برهه کنونی، حتی باید روی موضوعات مصداقی مانند مناسبات داخلی، طلاق اجباری، ازدواج رجوی با فیروزه بنیصدر و بعداً با مریم رجوی، حجاب اجباری در مناسبات، سوءاستفادههای اجباری رجوی از زنان و مقطوعالنسل ساختن زنان، تناقضات شعار و عمل فرقه رجوی و نوع نگاه و رفتارشان به زن بیشتر صحبت شود تا عاملان این گروه منحوس نتوانند خود را به شکل دیگری به نسل جوان امروز ایرانی نشان دهند.
وی تصریح کرد: شعارهای دروغین و متناقضی که حتی سران مجاهدین خلق هم هیچ اعتقادی به آن ندارند، امروز باید برای مردم تبیین و گفته شود که زنان عضو تشکیلات حتی از قطرهای آزادی محروم هستند.
از خلع قدرت تا کشتار بیرحمانه بیگناهان
“مایکل روبین”، کارشناس میز ایران در مؤسسه “آمریکن اینترپرایز”در گزارش خود عقیده دارد که “نیروهای سازمان مجاهدین پس از انقلاب و شکست در تصاحب قدرت، فعالیتهای تروریستی را به سمت مقامات حکومت نشانه رفتند؛ ولی اغلب بیگناهان را کشتند”.
روبین همچنین تأکید میکند که “در سال 1980 عراق نهتنها به حکومت ایران بلکه به کل کشور حمله کرد و ایرانیان عادی برای کشورشان جنگیدند. ایرانیان میدانستند اهداف جنگی صدام حسین، تصرف و الحاق یک استان نفتخیز ایران به عراق بود؛ اما مجاهدین خلق در اوج این بحران، با صدام همصدا و همراه شدند”.
بههرحال، جنایتها و اقدامات ضدملی گروه تروریستی مجاهدین خلق آنقدر زیاد است که امروز به نفرت عمومی ایرانیان از آنها و مرگ هویت یکایکشان ختم شده باشد؛ امری که درس عبرتی برای دیگران خواهد بود.