چرا سازمان مجاهدین خلق به جدا شده ها مارک بریده می زند؟

من به خودم افتخار می کنم که از فرقه جدا شدم، به خودم افتخار می کنم که از فردیت رجوی خودم را خلاص کردم، به خودم افتخار می کنم که از فرقه ای که با دروغ تشکیلاتش را اداره می کند و پایه و اساس آن با دروغ و فریب بنا شده است فاصله گرفتم و خودم را از این جریان بدنام جدا کردم و به خودم می بالم برای اینکه دیگر از یک آدم فاسد و بی اخلاق دیگر تبعیت نمی کنم، به خودم می بالم از کسی که دشمن خلق است، دشمن ایران است، با اجنبی و با دشمنان ایران همکاری می کند جدا شدم. من اعتقاد دارم کسی که از مردمش بریده و دشمن مردمش است بریده واقعی است. کسی که دست در دست صدام گذاشته و اطلاعات ایران را تقدیم دشمن کرد از نظر مردم بریده واقعی است. کسی که با آمریکا و اسرائیل در جهت نابودی ایران و ایرانی همکاری می کند و مزدوی می کند و در این رابطه دست به اعمال تروریستی می زند و آدم های بیگناه را می کشد تا به هدفش برسد، بریده واقعی است.

فرقه رجوی تنها جریانی است که در بین مردم ایران به غایت منفور و بدنام است. باید خاطر نشان کنم رجوی در دهه 60 نوجوانان را با ورود به فاز مسلحانه و با اقدامات تروریستی به کشتن داد، در دهه 60 وقتی او احساس خطر کرد با هواپیما به فرانسه گریخت و در سال 65 مجدداً باز هم وقتی از سوی دولت فرانسه خطر را احساس کرد از فرانسه به عراق گریخت. گفته بود می روم تا در کوهستانها آتش بر افروزم! چه آتشی، دست در دست صدام علیه سربازان ایرانی؟!

بعد از مدتی نه چندان دور وقتی ایران آتش بس را قبول کرد برای رهایی از فشار داخلی و تشکیلاتی و مسئله دار شدن اعضای خود، دست به عملیاتی بنام فروغ جاویدان زد. در این عملیات حداقل نیمی از نیروهایش را از دست داد و بهتر است بگویم به قربانگاه فرستاد ، او از پیش خبر داشت تاکتیکی که بکار گرفته ، شدنی نیست و جز قربانی کردن و به کشتن دادن نیروهایش، دستاورد دیگری برایش نداشت و از این طریق خواست بار دیگر از نظر سیاسی وانمود کند که زائده جنگ نیست و جالب این است وقتی در عملیات فروغ جاویدان شکست خورد ، علت شکست را نیروها معرفی کرد و بعد از این ماجرا باقیمانده نیروها را با انقلاب باسمه ای سرگرم کردند. رجوی به اسم انقلاب و با بهانه انقلاب و محرمیت همه زنان با رهبری، زنان را به عقد خودش در آورد و حرمسرایی دایر کرد و می شود گفت تنها نتیجه انقلاب مریم رجوی همین حرمسرا بود.

بعد از سقوط صدام رجوی باز هم احساس خطر کرد و اینبار لباس نوکری آمریکا را به تن کرد. بر خلاف حرفهایش که گفته بود اگر یک تیر به سمت قرارگاههای ما شلیک کنند بی محابا به سمت مرزها روانه خواهیم شد، عمل کرد. و در صحنه جنگ از سوی رجوی پیام آمد با آمریکاییها درگیر نشویم و پرچم سفید را بلند کنیم.

رجوی وقتی شرایط سیاسی را علیه خودش حس کرد از تنها دوستش صدام به دامن آمریکا خزید و خیلی روشن ، بدون مخفی کاری به مزدوری آمریکایی ها روآورد. از این نقطه به بعد به روشنی آلت دست آمریکایی ها شد.

در همان اثناء ناگهان خبردار شدیم مریم رجوی به فرانسه فرار کرده در حالی که هیچ کس از اعضای سازمان خبر نداشت! مریم رجوی بدلیل پول شوئی از سوی پلیس فرانسه دستگیر و روانه زندان شد و تازه اعضا متوجه شدند که مریم رجوی گریخته است. حال در هفته های اخیر وقتی مریم رجوی احساس کرد ممکن است در آلبانی بازداشت شود به فرانسه گریخت و دیگر راه بازگشت او به آلبانی مسدود شد. او باز هم نشان داد که در صحنه عمل، نیروها برایش هیچ اهمیتی ندارند.

حال رجوی ها با این بیلان که اشاره شد به افرادی که سالها در داخل تشکیلات بودند و تصمیم به جدایی گرفتند مارک بریده و مزدور می زنند در حالی که بریده واقعی خود آنها هستند. دیر نیست روزی که تاریخ حقیقت را بر ملا کند و تمامی جنایت کاران سازمان مجاهدین خلق به سزای اعمالشان برسند.

محمد رضا گلی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا