برای پاسخ به این سئوال باید قدری به گذشته و اساس تاسیس انجمن نجات در ایران بپردازیم تا بتوانیم پاسخ درستی به سئوالی که مطرح می باشد بدهیم.
انجمن نجات در سال 1382 توسط جمعی از اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین خلق به منظور نجات دوستانی که در اسارت ذهنی و عینی سازمان بودند و همچنین کمک به خانواده های رنج کشیده تاسیس شد .
انجمن نجات یک سازمان غیر دولتی است و به هیچ گروه و ارگان دولتی و سیاسی وابسته نیست و اهداف آن نجات دوستان و همرزمان سابق از چنگال فرقه تروریستی رجوی و برقراری و پیوندهای عاطفی از دست رفته می باشد. از اصول انجمن نجات باید به صداقت و بیان حقایق که رسالت اصلی آن است اشاره کرد. در ضمن انجمن نجات هرگونه اعمال قهر آمیز را قویا محکوم و مخالف گروههای خشونت طلب می باشد .
کار اصلی انجمن نجات را می توان کمک به نجات یافتگان از سازمان برای وصل به خانواده، برقراری ارتباط بین خانواده و عزیزان در بندشان، یاری به خانواده هایی که در فراق عزیزانشان سالهاست در رنج و حرمان به سر می برند، افشاگری علیه فرقه رجوی و آگاه نمودن جوانان ساده دل از واقعیات درون سازمان به منظور جلوگیری از اسارت آنان توسط فرقه رجوی، ذکر کرد.
انجمن نجات به معنای واقعی کلمه انجمنی است متشکل از خانواده های اعضای گرفتار در فرقه رجوی و اعضای جدا شده از این فرقه. این افراد گرد هم آمده اند تا دست در دست هم برای رهایی عزیزان شان و برای پایان دادن به رنج چند ده ساله خانواده ها تلاش کنند.
تاسیس انجمن نجات گام بسیار بزرگی بود که توسط دوستان جدا شده برداشته شد. برای شناخت درستی این کار باید اشاره ای به صحبت های رجوی داشته باشیم. او عنوان می کرد برای شناخت پدیده باید به ضدش پی برد و یا علنا نفرات جدا شده را تهدید به مرگ می کرد و عنوان می نمود در مواجهه با جدا شده و پاسدار باید شما جدا شده را مورد هدف قرار بدهید .
چرا رجوی این گونه مانند مار زخمی نسبت به نفرات جدا شده خشونت داشت و آنها را تهدید به مرگ می کرد؟ مگر نفرات جدا شده چه مسائلی را بیان می کردند که این گونه در مورد آنها موضعگیری می کرد؟
رجوی فکر می کرد با انجام مغزشویی های مستمر، مناسبات کثیف گروهش افشا نخواهد شد. اما وقتی تعدادی نفرات جدا شده تصمیم به تاسیس انجمن نجات گرفتند رجوی احساس خطر کرد و از همان ابتدا شروع به شانتاژ و تهمت زدن علیه نفرات جدا شده کرد مبنی بر اینکه آنان توان مبارزه نداشتند، نفوذی بودند، مشکل جنسی داشتند و …. او فکر می کرد با این شیوه می تواند جلوی افشاگری نفرات جدا شده را بگیرد. او همیشه سعی می کرد انجمن نجات را به سازمانهای حکومتی وصل کند تا بتواند امیال خیانت کارانه اش را پیش ببرد .
اما در این میان نفرات جدا شده تصمیم خود را گرفته بودند تا هر چه بیشتر ماهیت ضد بشری رجوی را برای همگان افشا کنند. این حرکت موقعی خودش را نشان داد که نفرات جدا شده با خانواده ها ارتباط برقرار کردند و ماهیت درونی مجاهدین خلق را برای آنها افشا کردند.
از آنجایی که ملاقات خانواده ها با اعضای گرفتار در فرقه رجوی از اهداف انجمن نجات بود، در این راه اقداماتی کرد. سران مجاهدین در ابتدا از اینکار خرسند شدند چون فکر می کردند پل ارتباطی بعد از سالیان بوجود می آید و آنها در جهت منافع خودشان و جذب نیرو از این امکان استفاده می کنند. این ظاهر قضیه بود اما وقتی سازمان متوجه شد نمی تواند از این ملاقات در جهت امیال خود استفاده کند و هر روز شاهد فرار و ریزش نیرو بود، دریافت که از ملاقات چه ضرری کرده و اینجا بود که جلوی ملاقات را گرفت و به توهین و تهمت زدن به خانواده ها پرداخت. رجوی در نهایت مجبور شد ماهیت اصلی خودش را نشان دهد. کانون گرم خانواده را کانون فساد نامید و دستور حمله ، زدن سنگ و میله های آهنی به خانواده ها را صادر نمود. او فکر می کرد می تواند جلوی پیشروی خانواده ها را بگیرد. اما خانواده ها متوجه شدند که با چه شیطانی باید دست و پنجه نرم کنند .
تاسیس انجمن نجات از نقطه شروع آن تاکنون به اثبات رسانده تیرش به هدف خورده است و همچنان سریال تهمت زنی و شانتاژ فرقه علیه نفرات جدا شده ادامه داد .
در حال حاضر خانواده ها در همکاری با انجمن نجات به چنان اشرافی رسیدند که تهمت ها و شانتاژ فرقه هم کاری از پیش نمی برد و انجمن نجات در این سالها به پیشرفت های بزرگی دست یافته است. از انجام ملاقاتهای بین المللی گرفته تا مصاحبه با رسانه های خارجی و اعلام شکایت جدا شدگان علیه سازمان و اعاده خسارت که همگی نشان از پیشرفت انجمن نجات دارد.
در این راستا انجمن نجات لازم دید که شعبه دیگری این بار در کنار اشرف 3 در آلبانی تاسیس کند تا نفرات مسئله دار و جدا شده از سازمان مجاهدین روزنه امیدی داشته باشند که کسی در بیرون مناسبات هست که پیگیر کارشان می باشد.
رجوی بعد از اخراج از عراق فکر می کرد از اعضای جدا شده و انجمن نجات خلاص شده است ولی اکنون دوستان جدا شده با همت و وفای به عهد برای رهایی دیگر اسیران در بند فرقه اقدام به تاسیس انجمن نجات در آلبانی کردند. این کار بسیار ارزشمند و به موقع بود چون فقط دوستان جدا شده می توانند کمک کار دوستان گرفتار خود در سازمان باشند و آنان هستند که زبان همدیگر را درک می کنند و می توانند بار مسئولیت بیشتری را به دوش بکشند .
سران سازمان مجاهدین سعی می کنند ابتدا این موج را از سر رد کنند و بگویند چیزی نیست اما برای آنان بسیار سخت است انجمن نجات در آلبانی و بیخ گوششان تاسیس شده و از لحاظ قانونی به ثبت رسیده است و دیگر توطئه های سازمان مجاهدین هم کاری از پیش نخواهد برد.
اعضای جدا شده و مرتبطین انجمن نجات در داخل کشور در این زمینه باید به خودشان ببالند که با تمام همه سختی ها در این سالها درخت انجمن نجات در آلبانی میوه داد و تکثیر شد و این پیام را به سران سازمان مجاهدین داد که هر کجا حضور فرقه باشد از حضور انجمن نجات خلاصی نخواهند داشت.
باید این اقدام دوستان جدا شده در آلبانی را تبریک گفت و باشد در این مسیر گامهای بیشتر و بزرگتری بردارند و در مورد توطئه های فرقه رجوی در آلبانی باید متذکر شد آنان دست از شیطنت و خرابکاری بر نمی دارند و باید در این مسیر هوشیارانه و آگاهانه اقدام کرد و از خیلی مسائل به سادگی نگذشت چون رجوی شیطانی است که برای پیش برد توطئه دست به هر کاری می زند .
تاسیس انجمن نجات در آلبانی برای خانواده های گرفتار در فرقه رجوی توقعاتی هم بوجود آورده است که در این مسیر شما دوستان می توانید باز کننده راه ملاقاتی باشید که رجوی از آن ترس دارد. این اقدام می تواند زمینه ریزش نیرو را فراهم کند .
امیدواریم در راه اهداف بشر دوستانه تان در آلبانی همیشه ثابت قدم باشید و پیروز. امیدواریم با تلاش های بی دریغ شما هر چه سریعتر شرایط ملاقات خانواده ها با عزیزان شان فراهم شود.به واقع تاسیس انجمن نجات در آلبانی یک ضرورت انکار ناپذیر بود.
به امید موفقیت های بیشتر در آلبانی
هادی شبانی
درود بر آقای شبانی عزیز . به خوبی تاریخچه انجمن را به تصویر کشیدی . طبعا حضور و وجود انجمن نجات در قلب آلبانی خاری است بر چشم رجوی
بسیارکارخوبی شده ضمن اینکه لازمست شعبه ای درست روبروی درب ورودوخروج فرقه ایجادشودکه اینها روزانه تابلوهای انجمن نجات راببینندودرقرارهای پزشکی وسایرمراجعات ب شهر راحت بتوانندفرارکنندوخودرابه انجمن نجات برسانندچون هنوزازپلیس البانی میترسندکه به تشکیلات تحویلشان بدهند