سه شنبه 16 آبان 1402 ایرج صالحی و محمدرضا گلی از اعضای انجمن نجات استان مازندران به دیدار جمال ایمن طبری برادر جلال ایمن طبری در بابل رفتند.
جلال از اعضای گرفتار در فرقه مجاهدین خلق می باشد و هم اکنون ساکن کمپ اشرف 3 در آلبانی است. او سالهاست بدلیل وجود حصارهای ذهنی و فیزیکی در این فرقه از ارتباط و تماس با خانواده خود محروم گردیده است.
در جریان این دیدار آقای ایمن طبری که به شدت از فرقه رجوی و تفکرات آنها بیزار بود برای اعضای انجمن نجات از ظلم و ستم رجوی ها در سفری که برای دیدار با برادرش به عراق رفته بود، چنین گفت: “وقتی برای ملاقات برادرم به پشت درب اشرف رفتیم نفرات فرقه به ما فحش می دادند. در آنجا به ما می گفتند اطلاعاتی هستید. من ماندم که سران این گروه چه طرز فکری دارند و با اعضای خود چه کرده اند که برخی از آنها اینگونه با خانواده ها صبحت می کنند و چنین رفتاری از آنها سر می زند. ”
او در ادامه گفت: “من به نمایندگی از طرف مادرم رفته بودم و می خواستم به برادرم پیام او را بدهم و پیام برادرم را به مادرم برسانم که با چنین رفتارهای غیر قابل قبولی مواجه شدم. البته من می دانم رهبران فرقه مجاهدین خلق با مغزشویی تفکر این افراد را عوض کرده اند و همان رهبران مانع دیدار ما با برادرم شدند. بر اثر این ظلم رجوی ها سرانجام مادرم در آرزوی دیدار جلال از این دنیا رفت.”
اعضای انجمن نجات نیز درباره مناسبات فرقه ای و مغزشویی های مستمری که بر روی اعضای فرقه از جانب رجوی ها و عوامل آنها صورت می گیرد توضیحاتی دادند و گفتند که رفتار اعضا تحت تاثیر القائات و مغزشویی ها صورت می گیرد و اگر آنها در فضای آزادی قرار بگیرند مسلماً رفتار آنها چنین نخواهد بود. به همین دلیل هم هست که رجوی ها اجازه انجام ملاقات را به اعضا نمی دهند و برای آن که خانواده ها را ناامید کنند به نفرات دستور می دهند به آنها فحاشی کنند یا به اسم اعضا علیه خانواده مطلب می زنند. در واقع این ترفند آنها برای دور کردن خانواده ها بود که باید آن را خنثی نمود. مسبب همه مشکلات رجوی ها هستند و آنها هستند که مانع انجام ملاقات و تماس اعضا با خانواده های شان می شوند چرا که در صورت وجود تماس و ملاقات اعضای فرقه با خانواده هایشان، بی شک نه تنها عواطف آنها زنده می شود بلکه اثرات مغزشویی ها نیز در برابر نور حقیقت کم رنگ و محو خواهد شد.
همچنین آقای ایمن طبری که از شنیدن خبر تاسیس انجمن نجات در آلبانی بسیار خوشحال بود، اظهار امیدواری کرد که با کمک این انجمن بتواند هرچه زودتر با برادرش دیدار کند.