رجوی ها از اسم دادگاه و محاکمه در هراسند

تاریخچه ننگین رهبران سازمان مجاهدین، مملو است از فرار به جلو ها و دست پیش گرفتن ها، هر بار که رهبران مجاهدین در دادگاهی یا محکمه ای ، محاکمه شدند و یا قرار است محاکمه غیابی شوند، جنازه سخنگوی مسعود رجوی را از سوراخ موش بیرون آورده و از زبان او پیام می دهند که ما هم خواهان محاکمه دیکتاتورها هستیم و اصلا از دادگاه استقبال می کنیم و فلان و بهمان. یا می گویند اگر در هر دادگاهی ذره ای عدالت وجود داشته باشد ما پیروز میدان خواهیم بود.

ما جداشدگان نیز از روز اول خواهان برگزاری چنین دادگاهی بودیم، اما بشرط اینکه ذره ای هم صداقت وجود داشته باشد، ما خواهان رودرویی با سران و نمایندگان و وکلای این سازمان هستیم که ما را سالهای سال شکنجه و زندانی کردند، ما شعار نمی دهیم و در عمل ثابت کردیم که اهل قانون و دادگاه و عدالت هستیم ، اما در اولین و مهم ترین رویارویی در اسفند 1399 که شکایت خود را تحویل دادگاه دادیم ، بلافاصله مسعود رجوی با یک فایل صوتی ما را و سینه های ما را به سرب داغ و گلوله تهدید کرد، این چه اعلام آمادگی است که در دادگاه حاضر نمی شوند و پیشاپیش ما را گلوله باران می کنند؟ اولین اصل هر دادگاهی، رعایت پرنسیب های قانونی و حقوقی است، در دادگاه صحبت می کنند، دلیل و مدرک می آورند، ادله قانونی ارائه می دهند، سند رو می کنند، شاهد می آورند و … در کدام دادگاه اسلحه بدست گرفته و شاکیان و دادخواهان را تهدید به مرگ و وادار کردن به سکوت و پس گرفتن شکایت می کنند؟

ما جداشدگان فقط سر یک موضوع اصلی شکایت داریم، این شکایت هم حول وادار کردن به اقامت اجباری تک تک ما در اسارتگاههای رجوی است و اینکه سران سازمان جواب بدهند که چرا ما را در سلول های انفرادی و غیرقانونی خود محبوس کردند؟ اولین پاسخ آنها به اقامت اجباری این است که همه این جا داوطلبانه ایستادند و خودشان برگه امضاء کردند که تا سرنگونی در سازمان خواهیم ماند! و اضافه می کنند که ما زندان نداشته و نداریم، همه هم دروغ می گویند که ما شکنجه سیاه و سفید داشتیم! یعنی از ریشه همه چیز را انکار می کنند، البته که وکلا و قاضیان تمام دادگاههای جهان می دانند که هرگز هیچ ظالمی قبول نکرده است که زندان داشته است و در زندان شکنجه هم می کردند، پس از نظر ما انکارهای بی محتوای سران سازمان درهیچ دادگاهی سندیت نداشته و نخواهد داشت، چرا که به قدر کافی شاهد زنده و حی و حاضر وجود دارد و هر دادگاهی شواهد را درنظر می گیرد نه انکارهای توخالی را. از منظر داوطلب بودن هم ، آنچه قدر مسلم است، هر اعتراف و دست نوشته ای و هر برگه امضاء شده ای، در شرایط بسته و حصر و یا زندان، کاملا از درجه اعتبار ساقط است.

پس دست سازمان به جایی بند نیست و برای همین است که مدام در حال فحاشی و تهمت زدن و افتراء بستن به جداشدگان است. همه چیز واضح و مبرهن است، میز چیده شده ما جداشدگان در مقابل رهبران سازمان بسیار شفاف و روشن است.

اگر مواضع اخیر سازمان را نیز مرور کنیم در یکی از همین موضع گیرها بعد از تاسیس انجمن نجات در آلبانی ، اعلام کردند که :

” پرده برداری از انجمن نجات اطلاعات در آلبانی با درخواست محاکمهٔ رهبران مجاهدین…”

خیلی خلاصه و سرجمع ، وحشت خود را از دو چیز اعلام کردند، یکی تاسیس انجمن نجات در آلبانی و دیگری درخواست محاکمه سران سازمان!

ما از همان روز اول هم، هرگز پشت هیچ سنگری مخفی نشدیم و با صراحت و شفافیت کامل، شکایت خود را از شخص مسعود رجوی و مریم قجر و دیگر سران مزدور و شکنجه گر رجوی با ذکر اسامی زندانبانان و شکنجه گران و محل زندان ها و تاریخ اسارت و زندان هایمان اعلام کردیم، اکنون در آلبانی هم با افتخار تمام و با نام انجمن نجات رودروی سازمان ایستادیم و با رساترین صدا، می گوئیم که خواهان آزادی دوستان مان و محاکمه سران سازمان بدلیل نقض مستمر حقوق بشر در درون حصارهای بسته شان هستیم، ما خواهان اجرای عدالت در مورد نقض فاحش حقوق بشر در این فرقه قرون وسطائی هستیم، حاضریم در هر دادگاهی خارج از حصارهای رجوی ساخته ، تاکید می کنم در هر دادگاهی در هر نقطه از جهان ، رودرروی رهبران سازمان ایستاده و دست به دادخواهی بزنیم، نه تهدید می کنیم و نه مثل مسعود رجوی کسی را با سرب داغ گلوله باران می کنیم، ما خواهان در کنار هم بودن عدالت و قدرت هستیم ، تا هر چیزی که عادلانه است، قدرتمند باشد و هر چیزی که قدرتمند است عادلانه باشد، نه بیش و نه کم .

محمدرضا مبین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا