در قسمت اول ، به بخشی از فریبکاری بزرگ در سازمان تحت عنوان مالی – اجتماعی پرداختیم، در این قسمت به ادامه این ترفندهای سازمان توجه می کنیم:
زمانی که در سازمان حضور داشتم بر اثر تکنیک های مستمر مغزشوئی ، واقعا فکر می کردم سازمان با مالی – اجتماعی هواداران و اعضای خارجه سرپا مانده است. اما ادامه :
بخش مالی برای اعضای فعال در خیابان، حتی مبلغی را به عنوان حداقل مبلغ درآمد روزانه تعیین میکند و افراد نمیتوانند با دریافت رقمی کمتر از مبلغ تعیین شده به مقرهای سازمان بازگردند. برخی از اعضای جدا شده در رابطه با این شیوه فعالیت مالی- اجتماعی گفتهاند که اعضای باسابقهتر بعد از اینکه در ساعات اولیه روز موفق به دریافت حداقل مبلغ تعیین شده میشوند، بقیه روز را به دور از چشم مسئولین خود در بخش مالی – اجتماعی به استراحت در خیابان میگذرانند.
هر عضو تازه جذب شده در این سازمان، اولین فعالیت خود در اروپا را با فعالیت در بخش مالی- اجتماعی آغاز میکند. افراد ابتدا در کلاسهای تئوری در مورد روشهای فریب مردم درخیابان، سوالات مرسوم و پاسخهایی که باید بدهند، چگونگی انتخاب سوژهها و … آموزش میبینند. بعد از آموزشهای تئوری بخش عملی آغاز میشود و ابتدا با یک عضو باتجربه صورت گرفته و بعد از آنکه فرد روشها را فراگرفت، میتواند مستقلاً فعالیت کند.
همچنین نفرات کوپل در این گروهها ، وظیفه دارند که فرد تازه جذب شده را از دست ندهند و یا اینکه فرد جدید الورود فرار نکند.
در بخش مالی دو شیوه برای فعالیت و دریافت پول وجود دارد. در روش اول افراد محصولاتی اعم از کتاب، صنایع دستی، گل یا چیزی شبیه به این را به عنوان محصول یک انجمن خیریه با قیمتی بسیار بالاتر به شهروندان میفروشند و اینگونه عنوان میکنند که عایدی این معامله صرف امور خیریه میشوند. شکل دوم کار نیز گدایی صرف است، در این مدل افراد با نشان دادن عکسها و آلبومهایی، مثلاً کودکان فقیر و پابرهنه، خانوادههایی در حاشیه شهرها از افراد در خیابان پول دریافت میکنند. این آلبومهای عکس تصاویر عموماً اینترنتی یا ساختگی هستند و به عنوان مردم فقیر ایران معرفی میشوند!
در مجموع بر اساس اطلاعات موجود، در سال ۲۰۱۷ بخش مالی و اجتماعی شیادان سازمانی، فقط در کشور آلمان ۲ میلیون یورو درآمد داشته است که مبلغ قابل توجهی است و با توجه به اقدامات مشابه در فرانسه، سوئد، بلژیک، انگلیس، اسپانیا و … میتوان حدس زد که درآمدهای خوبی عاید رهبری سازمان شده است.
از نکات قابل توجه سازمان، تلاشهای آنها برای دریافت مبالغ کمک از داخل ایران است که البته بیشتر جنبه نمایشی دارد. شبکه ماهوارهای این گروه به علاوه سایتهای وابسته به آنها به بهانههای مختلف با ارائه شماره حساب از مردم ایران درخواست کمک میکنند. فعالیت سازمان برای جذب کمک از درون ایران به دلیل نفرت مردم ایران از این فرقه تروریستی، تقریباًهیچ عایدی برای این سازمان ندارد و صرفاً یک نمایش تبلیغاتی برای این است که نشان دهند، در ایران هوادار دارند.
در برنامه گلریزان همیاری که درظاهر مطالبه کمکهای مردمی برای ادامه فعالیت این گروه است نیز ناظر بر همین هدف در نمایش وجود هواداران بسیار در درون ایران است. از نکات جالب در این برنامه، افشاگری اعضای جداشده در مورد برنامه همیاری است. به گفته جداشدگان این فرقه، همه تماسهایی که در برنامه همیاری به عنوان تماس از ایران یا ایرانیهایی از سایر نقاط دنیا پخش میگردد، درواقع جعلی است و حاصل صحبتهای یک عضو دیگر از اتاقی در مجاورت استودیو است!
این نوع کسب درآمد سازمان که درواقع از روش کلاهبرداری حاصل میشود را میتوان شریان مالی فرعی سازمان دانست. به موازات این روش درآمدی، شریان اصلی هم وجود دارد که از راه مزدوری و از بودجه دولتهای متخاصم نظام ایران نظیر آمریکا، اسرائیل ، عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای مرتجع منطقه و دولتهای غربی تأمین می شود.
حال با چنین درآمدها و پولهایی که امروز در اختیار این گروه قرار دارد، نگاهی به درون این فرقه تروریستی، منظره جالبی از فقر و بدبختی مطلق اعضا و غنای غیر قابل تصور سرکردگان را نشان میدهد.
به عنوان نمونه مقایسه شیوه لباس پوشیدن اعضا با سرکردگان خود نمایشی از واقعیت تفاوت در وضعیت زندگی و استفاده از این پولها در این فرقه تروریست است. در حالی که اعضای سازمان صرفاً دو دست لباس یک شکل در اختیار دارند که یک لباس آن بسیار مندرس و برای کارهای روزانه و دیگری لباسی نو برای همایشهای جلوی دوربینها میباشد، خرج لباس، عمل های زیبایی، مسافرتها، ماساژ و خوراک مریم رجوی در برخی موارد از شاهان و شاهزادههای مشهور دنیا نیز بالاتر رفته و بخش قابل توجهی از درآمد روزانه اعضای مفلوک سازمان در قالب تکدیگری در خیابان را به خود اختصاص میدهد.
در حالی که اعضای سازمان در آلبانی از حداقل امکانات رفاهی نیز برخوردار نبوده و به گفته اعضای جداشده، بر اساس یک رفتار فرقهای با هدف مدیون سازی و شرمنده سازی اعضا بابت هر وعده غذایی که دریافت میکنند به آنها گفته میشود که این لقمهها را از صدقه سر مریم و مسعود دارید! رهبران سازمان در اوج بریز و بپاش زندگی میکنند.
من خودم بارها ، زمانی که در پادگان اشرف در عراق ، درخواست یک قلم تدارکاتی مثل کفش ورزشی یا لباس زیر را می دادم اینطور عنوان میشد که به دلیل مشکلات مالی و مشکلات مربوط به واردات کالا به عراق نمیتوانیم حتی نیازهای ضروری را برآورده کنیم.
امروز در آلبانی نیز شرایط زندگی اعضا در پایینترین مایحتاج روزانه، اعم از غذا، لباس، لوازم بهداشتی و … قرار دارد. یکی از نقاط مشترک افشاگریهای اعضای جداشده ناظر بر همین مسئله زندگی بسیار سخت و طاقتفرسا در فرقه رجوی است. اکثریت این اعضا به دلیل ساختار تشکیلاتی و فرقهای تا زمان خروج خود از فرقه نمی دانستیم که چنین تفاوتهایی در نوع زندگی سران با اعضا وجود دارد و بعد از فرار و یا جدائی از سازمان تازه متوجه میشدیم که عمر و زندگی خود را برای مطامع و لذات رهبران جنایتکار این فرقه صرف کرده ایم.
از نظر ما برنامه هائی چون گلریزان همیاری ، یا همان مالی – اجتماعی کاری ، یک شیادی آشکار بوده و توهین به وجدان های آگاه است که مزدوری خود را پشت چنین تابلوهای عوام فریبانه ای پنهان می کنند.
پایان
محمدرضا مبین