مرحم دل – نامه ای به عزیز

بنا به اظهارات خانواده های عضو انجمن نجات و کسانی که عزیزانی در بند فرقه رجوی درپادگان اشرف دارند، تاکنون تلاشهای زیادی جهت ارسال نامه و عکس و ارتباط گیری با فرزندان و عزیزانشان به طرق مختلف و حتی بعضا از طریق مجامع بین المللی انجام دادند که متاسفانه تاکنون به نتیجه ای نرسیده است.

بی تفاوتی وسکوت مسئولین فرقه در قبال در خواستهای مکرر خانواده برای ارتباط گیری با عزیزان خود مبین همه حقایق موجود در مناسبات فرقه بخصوص قطع ارتباط عاطفی با خانواده میباشد.

رجوی در پیام رمضان امسال حهت تاکید در قطع هر گونه پیوند عاطفی با خانواده به همه نفرات اسیر در اشرف گفته بود:

" آیا به نسبتهای مورثی و خانوادگی خودتان و اینکه پدر و مادرتان این و آن است متکی هستید یا به آنجا رسیده اید که از این قبیل ارث و میراثها، بالکل قیچی کنید؟ پدر و مادریا خویشاوندان هر که هستند مبادا وارد دستگاه محاسبه مجاهد خلق بیاورید و… قیچی کنید دور بریزید "

آری رجوی و مسئولین برای حفظ خود وجلو گیری از تلاشی کامل فرقه، دیگر خانواده و خویشاوندان را در دستگاه خود در قرار گاه اشرف محاسبه نمی کنند ؛ ولی در مواقع لزوم و در مجامع بین المللی و کنفرانسهای وطن فروشی و خیانت هسته ای در اروپا و… از کیسه خانواده و هواداران داخل کشور خرج کرده و آنان را منا بع خبری خود معرفی میکنند.

در هر حال بر آن شدیم با اجازه و در خواست این عزیزان تعدادی از نامه ها ی واصله را در برای اطلاع هموطنان و مجامع بین المللی حقوق بشری در سایت انجمن انتشار و مورد قضاوت و احتمالا پی گیری قرار گیرد.

انجمن نجات – استان مازندران 17/8/86

بنام خداوند بخشنده مهربان

به خواهر گرامییم هاجر یقعوبی (قرارگاه اشرف – عراق)

خدمت خواهر گرامی

با سلام و احترام به استحضارخواهر گرامی می رسانم که این جانب سید محمد یقعوبی تنها برادر شما هستم که بعد از رفتن شما تمام ناراحتیهای خانوادگی بر روی دوش من افتاده است همانطوری که قبلا دردیدار با شما بیان کردم خیلی حرفهای نگفته مانده است. خواهر عزیز از اینکه ا زخانواده ما دور هستی بی نهایت برایت نگران هستم و همیشه ناراحتی و غم و اندوه خانه ما را فراگرفته است.

پدر پیری که سالیان در انتظار شما می باشد و شب و روز برایت گریه می کند و همیشه ترا صدا می زند اگر می خواهد کس دیگری را هم صدا کند اول اسم ترا می برد ؛ در حدود دوازده سال است که در بستر بیماری گرفتار است تنها روی تخت افتاده و هیچگونه حرکتی ندارد تنها خودم تمام کارهایش را می رسم، آنگونه گرفتار شدم که حتی کار کردن برایم دشوار شده است دیگر جای صحبت نیست نمی خواهم ترا ناراحت کنم ولی انصاف نیست که تویی که در تمام مراحل با سختی ها با من بودی و هم اکنون ما را رها کردی چرا حدود بیست واندی سال جدائی ؛ پیامبران و ائمه نمی توانستند طاقت داشته باشند.

مادر کوچک مشهدی ساره هم مقداری کمک بوده ولی پارسال فوت کرده و ما را تنها گذاشته است تنهای تنها.

خواهر گرامی چگونه برایت مشکلات خودم را بیان کنم ناراحتیهای خانوادگی، تنهائی درمنزل با آن مرد پیر و مریض طاقت را از من گرفته است فقط یک چیزی مرحم دلم می باشد که آن هم آمدن تو به آغوشم.

خودت در ملاقات دیدی که چگونه پیر و موها یم سفید و مشکلات روحی بنده را دگرگون کرده ؛ اگر کسی بمیرد قانون خداست، همه باید بروند مادران رفتند درست رفتند ؛ولی کسی که زنده باشد عاطفه نداشته باشد با کسی که بهترین دوران زندگی اش را سپری کرده و هم اکنون جدا باشد به قول قدیمی ها " زنده جدائی بدترین خصلتهای آدمی است ".

بچه های من همیشه از من سئوال دارند که عمه کی می آید خواهر زاده ها، خواهرها، دامادها و همه، عمه، عموزاده ها همه نگران شما هستند نمی دانم چه بگویم.

خداوند به ما عمر داده تا خوب و راحت زندگی کنیم. تمام روستاها که آنوقت می دیدی تا کنون کلی تغییر کرده جاده آسفالته تمام روستا ها برق کشی و تلفن به تمام خانه داده شده ما در روستا هیچگونه مشکلی نداریم به همین خاطر در همان روستا ماندیم اکنون بچه ها بزرگ شده اند و همیشه از تو می گویند و خیلی برایت نگران هستند. آنچه اذیت و ناراحت می کند همه ما را دوری شما و نبودن تو د رجمع خانواده گی است

بنده با تمام وجودم تمام کارهای ترا قبول می کنم بیا ؛ آغوش بنده و دیگر عزیزان برایت باز است، کوچکترین ترس و واهمه نداشته باشید هر وقت خواستی تماس تلفنی با من بگیر.

منتظر صدای گرم و دلنشین تو هستم اگر آن صدای مهربان برایم آید دیگر غمی ندارم. بغض گلویم را می فشارد با آمدنت همه ناراحتی من و خانواده ام پایان می یابد به امید دیدار به امید آن روزی که مثل آن روز در قرارگاه همدیگر را دیدیم.

* خدایا همه آنان که آرزوی دیدن بهترین عزیزان خودشان را دارند، آرزویشان را بر آورده کن

منتظر تلفن شما هستم

سید محمد یقعوبی