فرقه تروریستی رجوی این گونه به مغز اعضا آسیب می زند – قسمت آخر

در قسمت های قبل گفتم مطلبی با عنوان “۱۲ عادت رایج که در درازمدت مغزتان را نابود می‌کند” را در یکی از روزنامه ها خواندم و در حین خواندن بیشتر این عادت ها به یادم می آمد که آنها نه تنها در فرقه مجاهدین خلق جاری هستند بلکه برخی از آنها برای اعضا اجباری می باشند و در نتیجه به سلامت روان اعضا آسیب جدی وارد می گردد. درباره برخی از این عادت ها در قسمت های قبلی توضیح دادم. حالا به عادتی دیگر و رواج آن در مناسبات فرقه مجاهدین اشاره می کنم.

6- نداشتن ورزش ذهنی : در مقاله نوشته بود “این فقط بدن نیست که به ورزش نیاز دارد؛ مغز شما نیز به تمرین نیاز دارد. ما می‌توانیم ماده خاکستری را با پازل و بازی‌های فکری هوشیار نگه داریم. یاد گرفتن مهارت‌های جدید نیز مفید است، بنابراین به سرگرمی‌هایی که همیشه می‌خواستید در آن شرکت کنید فکر کنید.”

اما در مناسبات فرقه مجاهدین نه تنها خبری از سرگرمی و پازل نبود بلکه به عمد وقت اعضا را آنچنان پر می کنند که فرصتی برای فکر کردن نداشته باشند.

در حقیقت یکی از روش هایی که رجوی ها با آن نیروها را کنترل می کردند برنامه ریزی به صورت 24 ساعته برای اعضا بود. چرا که می دانستند دو عامل می تواند اعضا را به افراد مسئله دار تبدیل نموده و آنها را به فکر جدایی و فرار بیاندازد. یکی از این عوامل مسئله عاطفی بود که رجوی برای جلوگیری از بروز آن، در داخل سازمان بحث انقلابِ طلاق و وادار کردن اعضای متاهل به طلاق همسران شان و ممنوع کردن ازدواج و همچنین جدا کردن فرزندان از پدران و مادران شان و فرستادن این کودکان به کشورهای دیگر را اجرا نمود.
عامل دوم تفکر، اندیشیدن و کسب آگاهی بود. اگر اعضای فرقه فرصت تفکر می داشتند مسلماً با خودشان می اندیشیدند که چرا استراتژی رجوی همیشه شکست خورده است؟ چرا سال هاست که هیچ یک از ادعاهای او به واقعیت بدل نشده است؟ چرا از ارتباط با دنیای بیرون محروم شده ایم؟ چرا انقلاب طلاق که رجوی می گفت افراد را از قید و بندها رها می کند نه تنها چنین نکرد بلکه جز مشکل و درد هیچ دستاورد دیگری نداشته است؟ چرا هر روز فشار بر اعضا بیشتر و بیشتر می شود؟ چرا بجای استقلال در حال پیشبرد خط صدام هستیم و تبدیل به مزدور او شده ایم؟ چرا مردم ایران به جای رو کردن به ما از ما روگردان و متنفر شده اند؟ و بسیاری سوالات دیگر که بی شک جواب آنها راه به مسئله داری می برد. از این رو رجوی ها تمام اوقات اعضا را با برنامه ریزی پر می کردند. آنچنان که از صبح که بیدارباش زده می شد تا آخر شب که خاموشی می زدند یا کار می کردیم یا در نشست بودیم و هیچ فرصتی برای فکر کردن نداشتیم.

زمان برای هر عضو به گونه ای پر می شد که وی هیچگاه بیکار نباشد و امکان تنها بودن نداشته باشد تا فرصتی برای فکر کردن مهیا نگردد. یکی از شیوه هایی که رجوی سال ها افراد را با آن تحت کنترل داشت، “بیگاری” کشیدن بود. یکی از روش های بیگاری کشیدن “کار جمعی” نام داشت. برای انجام کار جمعی به افراد مسئولیت هایی می دادند که برخی از آنها پوشالی بود. سپردن مسئولیت نگهداری از چند درخت به فردی که 30 سال در سازمان سابقه دارد و یا دادن مسئولیت تمیز نمودن بخشی از یک خیابان آسفالته نمونه هایی از این موارد است. هدف این بود که بخشی از وقت کلیه نفرات را با این موضوع پر کنند. آنها با ساختن القاب مسخره سعی در جدی نشان دادن مسئولیت می کردند مثلاً برای پر کردن وقت یک نفر او را با عنوان “افسر بند رخت” معرفی می کردند.
همچنین با گرفتن گزارشات مختلف از افراد برای این مسئولیت ها و برگزاری نشست های اجرایی در همین رابطه، بخش دیگری از وقت افراد را پر می کردند.

خیلی وقت ها برای همه نفرات روشن بود کاری که در حال انجام آن هستیم کاملاً بی ثمر و سرکاری است. یک نمونه سرویس کردن خودروهای جیپی بود که عراقی ها تحویل سازمان دادند و بیشتر آنها از دور خارج بودند. برای مدت ها کار تعدادی زیادی از نفرات سازمان سرویس این خودروها بود و مشخص نشد که چه استفاده ای از این خودروها می خواهند بکنند تا آن که سرانجام آنها را به عراقی ها بازگرداندند.

روش دیگر برای پر کردن وقت اعضا این بود که ایام هفته را برای کارهای مختلف برنامه ریزی کرده بودند. مثلاً چهارشنبه را روز “تحت امری” نامگذاری کرده بودند و یگان ها نفرات شان را در این روز به عنوان تحت امر به ستادها می فرستادند و به این ترتیب تمام وقت شان در این روز پر می شد. پنجشنبه ها روز سرویس هفتگی بود که در آن روز می بایست خودرو، زرهی و سلاح سرویس و تنظیف شود و تمام وقت اعضا صرف این کارها می گردید.

برای روز جمعه برنامه هایی در دستور کار قرار داشت که حتی از روزهای عادی نیز وقت افراد بیشتر پر می شد. صبح جمعه تماماً به کارهای نظافت اختصاص داشت و اعضا می بایست تمام محوطه مقر و کلیه آسایشگاه ها و اتاق های کار و سرویس های بهداشتی را بطور مفصل نظافت می کردند. برای بعدازظهر جمعه بخشی از وقت اعضا با نشست سیاسی پر می شد و بخش دیگری از آن را با برگزاری مسابقات فوتبال یا والیبال پر می کردند. اگر چه در ظاهر این مسابقات برای تفریح بود اما حقیقت این بود که برای پر کردن وقت این کار را می کردند و به همین دلیل نیز حضور کلیه افراد در آن الزامی بود و اگر کسی برای تماشای بازی نمی رفت مسئله دار محسوب می شد و به زور هم که شده او را برای تماشا می بردند. ضمن آن که گاهاً مسئولین سازمان از فرصت عدم حضور نیروها در آسایشگاه ها در هنگام برگزاری مسابقات سوء استفاده کرده و به چک وسایل شخصی افراد می پرداختند. به این معنا که کلیه افراد را برای تماشای مسابقه می بردند و در این فاصله برخی از نفرات مورد اعتماد در مقر می ماندند و کمد افراد مشکوک و مخالف را باز کرده و وسایل درون آن را چک می کردند.

بعد از سرنگونی صدام وقتی سلاح ها و زرهی ها و فرقه خلع سلاح شد، مسئولین فرقه که تا قبل از آن اشرف را قرارگاه نظامی می نامیدند، برای فریبکاری قصد داشتند اشرف را یک شهر جا بزنند!! از این رو به دنبال ایجاد موضوعات و کارهایی مثل ساختن زمین ورزشی یا میدان های جورواجور و ساختمانهای گوناگون به نامهای مختلف و درست کردن مسجد رفتند تا هم افراد را به کار مشغول کرده و وقت شان را پر کنند و هم بگویند که قرارگاه جهنمی اشرف یک شهر است!! هر چند برای ساختن چنین اماکنی از اعضا بیگاری می گرفتند اما به نیروها اجازه استفاده از آنها داده نمی شد مگر زمانی که مسئولین سازمان به کار تبلیغاتی و فریب افکار عمومی نیاز داشتند و می خواستند اینگونه وانمود کنند که این اماکن توسط اعضا استفاده می شوند. امکانی مثل استخر یا پارک را در اختیار نیروهای آمریکایی می گذاشتند تا با این خوش خدمتی ها نظر آنها را نسبت به فرقه مثبت کنند.

یکی از پر کاربردترین موضوعات برای مسئولین فرقه جهت پر کردن وقت نیروها، آموزش بود. در بسیاری از ایام وقت مان را در روز و شب با آموزش های تکراری پر می کردند. برای نمونه افرادی که در یگان های تانک بودند بیش از ده مرتبه آموزش تانک تی پنجاه و پنج را گذراندند. افرادی که در یگان مکانیزه بودند بارها و بارها به کلاس آموزش نفربر “بی ام پی وان” رفتند. افراد پدافند، مهندسی، مخابرات و قسمت های دیگر نیز وقت شان با آموزش های تکراری رسته های خودشان پر می شد.

به این موارد باید انبوه دوباره کاری و حتی سه باره کاری های مختلف را هم افزود که بخش قابل توجهی از وقت را پر می کرد. پر کردن وقت اعضا و کار کشیدن مستمر از آنها دلیل دیگری هم داشت. خستگی مفرط در اثر کار در روز، موجب می شد که نیروها آنچنان خسته باشند که شب نتوانند بیدار بمانند و به این ترتیب احتمال فرار در شب را کم می کردند.

رجوی ها به پر کردن وقت برای جلوگیری از فکر کردن هم قناعت نکردند و در ادامه حتی رسماً فکر کردن را نیز ممنوع نمودند. در سال 1375 و بعد از بازگشت مریم رجوی از فرانسه به عراق، وی در نشستی که در قرارگاه باقرزاده با نیروهای فرقه داشت گفت: “در نشست های انقلاب که با برادران شما در فرانسه داشتم، آنها تجربه جدیدی کسب کرده بودند و می گفتند وقتی زیاد کار می کردند و خسته می شدند، دیگر هنگام خواب فرصتی برای فکر کردن به مسائل ضد انقلابی (انقلاب ایدئولوژیک – طلاق) و مسائل جیم (به مسائل جنسی به صورت مخفف جیم گفته می شد) نبود. من بلافاصله بعد از بازگشت به عراق به فرماندهان تان ابلاغ کردم که ساعات “در اختیار خود” شما را منتفی کنند (در آن زمان از ساعت 6 عصر پنجشنبه تا ساعت 9 صبح جمعه در اختیار خود داشتیم تا به کارهای فردی مان از قبیل لباس شویی، استحمام و . . . برسیم). به آنها گفتم آنقدر از شما کار بشکند که شب مثل جنازه بیافتید روی تخت های تان تا فرصت فکر کردن نداشته باشید، چرا که اگر فکر کنید به چیزهای ضد انقلابی (ضد انقلاب ایدئولوژیک – طلاق) فکر می کنید”. به این ترتیب از آن روز رسماً فکر کردن در فرقه مجاهدین یک کار ضد انقلابی شد. مسئولین فرقه برای آن که اعضا در هنگام خواب هم فکر نکنند طرح و برنامه داشتند. روزها از نیروها کار می کشیدند و بیشتر شب ها برای آنها نگهبانی می گذاشتند. هر از چندگاهی نیز رجوی ها برای آن که بگویند ما در حال جنگ هستیم به بهانه های گوناگون آماده باش می دادند و در نتیجه زمان خواب از حالت معمول نیز بسیار کمتر می شد. فشرده بودن برنامه ها و خستگی مستمر مانع از این می شد که کسی بتواند فکر کند.
بر اساس این دستور رجوی ها، مسئولین فرقه برای آن که بیماران تنها نمانده و امکان فکر کردن نداشته باشند آنان را وادار می کردند در حالت بیماری وارد کار یومیه شده و به آنها اجازه استراحت نمی دادند. استدلال مسئولین فرقه برای این اقدام ضدانسانی این بود که “وقتی تنها هستید به مسائل ضد انقلابی و جیم فکر می کنید”!!!

ایرج صالحی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا