اولین حضور خانواده های خوزستانی در مقابل پادگان اشرف – قسمت چهارم

برگی از دفتر خاطرات

در قسمت قبل از درخواست ارتش عراق برای استقرار در پادگان اشرف گفتیم که رجوی در خواب و خیال کسب قدرت در عراق انرژی و جان اعضا را صرف درگیری با ارتش عراق کرد، البته مسئولین مجاهدین خلق و در راس آنها مریم و مسعود هیچگاه فاش نکردند ترس آنها از حضور ارتش عراق در اشرف برای چیست؟ پاسخ برای همه مشخص بود، ایجاد پست های بازرسی و حضور سربازان عراقی در اشرف بعد از سالها می توانست انگیزه فرار اعضا را بالاتر ببرد.

در چنین شرایطی خانواده های خوزستانی برای ادامه حضور در مقابل پادگان اشرف عزمشان را جزم تر کردند و به تحصن و حرکات اعتراضی خود ادامه دادند. فعالیت گسترده و افشاگری های بی امان خانواده ها باعث گردید تعداد دیگری از اعضا بتوانند خود را از دام فرقه رجوی نجات دهند و به آغوش خانواده هایشان برگردند. رجوی بصورت دیوانه وار از این اقدام خانواده ها بشدت عصبانی و ادامه حضور خانواده ها برای او غیر قابل تحمل بود. او مستمرا بیانیه می داد اشخاصی که در مقابل پادگان اشرف به تحصن خود ادامه می دهند خانواده نیستند بلکه اعضای وزارت اطلاعات هستند که در پوش خانواده ها فعالیت می کنند. رجوی در منتهای بیشرمی مادران اعضا را هند جگرخوار نامید و علنا گفت من سالهاست خرج غذای شما را می دهم و این به اصطلاح خانواده ها هیچ سراغی از شما نمی گرفتند! رجوی همچنین فتوای ریختن خون خانواده ها را صادر کرد و علنا گفت اگر امکانش را داشتیم همه آنها را کشته و در چاه می انداختیم.

رجوی در یک اقدام شرم آور دیگر تعدادی از اعضا که خانواده هایشان برای دیدار با آنها به مقابل درب پادگان اشرف آمده بودند را به مصاحبه های فرمایشی و اجباری کشاند تا در جریان این مصاحبه ها به خانواده هایشان فحاشی کنند و هرگونه رابطه خونی با آنها را تکذیب نمایند، ولی در نقطه مقابل از طرف خانواده ها پیام های عشق و دوستی بود که بوسیله بادکنک به داخل اشرف هوا میشد. و این اقدام خشم رجوی ها را برانگیخت و سنگ باران خانواده ها را شدت داد.

براثر سنگ پراکنی ایادی رجوی تعدادی از خانواده ها و بخصوص مادران و پدران سالخورده مجروح گردیدند. ایستادگی و شجاعت خانواده ها مثال زدنی بود و تحسین ارتشیان عراقی را برانگیخت. جنگ و درگیری های مستمر با ارتش عراق، مقاومت و فعالیت های افشاگرایانه خانواده ها و اولتیماتوم های مستمر دولت عراق مبنی بر تخلیه پادگان اشرف، رهبران مجاهدین خلق را به تسلیم واداشت و در نهایت به خروج از اشرف تن دادند. رجوی که طی این سالها بارها گفته بود که تحت هیچ شرایطی خاک اشرف را ترک نمی کند سرانجام در مقابل مقاومت حماسی خانواده ها و از جمله خانواده های خوزستانی که ثابت کردند برخلاف ادعای رجوی کوه برفی نبودند که در مقابل آفتاب ذوب شوند، در نهایت دست ها را به نشانه تسلیم در مقابل خانواده ها بالا بردند و پادگان اشرف که دژ تسخیر ناپذیر نامیده بودند را از ترس ریزش هرچه بیشتر نیروهایشان ترک و به اردوگاه موسوم به لیبرتی رفتند. اردوگاه لیبرتی در غرب بغداد و نزدیکی فرودگاه بین المللی این شهر قرار داشت. اردوگاهی که تا قبل از استقرار نیروهای مجاهدین خلق محل استقرار، واحدهایی از ارتش آمریکا بود. پس از توافق ارتش آمریکا با دولت عراق نیروهای مجاهدین خلق اشرف را ترک و در این اردوگاه که بنام الحریه شناخته میشد مستقر گردیدند. مریم رجوی در بهمن ماه 1390 بعد از اطمینان از توصیه های هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه وقت آمریکا اولین گروه از اعضا که حدود 300 نفر بودند را در لیبرتی مستقر کرد و به مرور 2700 نفر دیگر از مجاهدین خلق به آنها اضافه شدند.

رهبران مجاهدین خلق و در راس آنها مسعود و مریم رجوی تصور می کردند که باعقب نشینی و استقرار در لیبرتی از دست خانواده ها خلاصی خواهند داشت و حتی یکی از پیش شرط های خروج از اشرف و انتقال به لیبرتی را عدم حضور خانواده ها در لیبرتی اعلام کرده بودند. ولی بعد از یک وقفه کوتاه مدت کابوس خانواده ها بار دیگر خواب خوش را از چشمان رجوی ربود و آنها این بار با تعدادی بیشتر در اطراف کمپ ترانزیت لیبرتی حاضر شدند. در جریان استقرار نیروهای مجاهدین خلق آنها برای ادامه درگیری با ارتش عراق و محدود کردن حضور خانواده ها در اطراف لیبرتی به بهانه های واهی مسدود کردن ورود سوخت و دارو درگیری های جدیدی را با ارتش عراق ایجاد کردند. که این ادعا توسط نماینده ویژه سازمان ملل تکذیب شد.

ادامه دارد…

علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا